روزانه های سینمایی

تلخی خلف وعده

این یادداشت به قلم نگارنده در روزنامه اعتماد ۴ اسفند ماه منتشر شده است.

تجلی اراده ملی در قاب جشنواره ۴۳

داستان از آنجا آغاز شد که با جذابیت و ارزش خبری جشنواره فیلم فجر، برخی از دستگاههای دولتی و غیر دولتی، هوس کردند بر موج تبلیغاتی جشنواره سوار شوند و سری در بین سرها بلند کنند.
کم افتخاری نبود که در روز پایانی جشنواره و آیین اختتامیه به بهانه جایزه دادن به فیلم یا هنرمند منتخب، نام سازمانی روی زبانها بیافتد و در رسانه‌ها به واژه پر بسامدی بدل گردد.
سازمان مربوطه بی اینکه هزینه تبلیغات بدهد، می‌توانست فقط با تامین یک جایزه حداقلی اسم و عنوان خود را در رسانه‌های زیادی ببیند. در واقع ارگان جایزه دهنده هم پز حمایت از هنر و هنرمند را می‌داد و هم تصویر خوشایندی را از خود در افکار عمومی به نمایش می‌گذاشت. بیراه نیست اگر بگویم هم فال بود و هم تماشا به قول شاعر:
چه خوش بود که برآید به یک کرشمه، دو کار
زیـــارت شـــه عبــــدالعظیــــم و دیـــدن یـــــــــار
در عین غفلت و بی‌خبری مسئولان جشنواره سال به سال بر تعداد نهادهای داوطلب اهدای جایزه به فیلم‌ها و هنرمندان منتخب اضافه شد. بطوریکه مراسم اختتامیه از نظر زمانی مرتب کش می‌آمد و حوصله بر می‌شد.
این را هم بگویم که نهادها حفظ ظاهر می‌کردند و انتخاب‌های خود را به تناسب اهداف سازمانی انجام می‌دادند تا هم گزک به دست منتقدان ندهند و هم وجاهت بیشتری به قضاوت و داوری خویش بخشند. در دوره‌هایی که سازمانها برای پیدا کردن فیلم مطلوب و ایده‌آل خود در بین فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره به مشکل برمی‌خوردند و تورشان صیدی را نمی‌یافت، با ریزبینی به سراغ لایه‌های زیرین یک فیلم و یا مناظر و اتفاقات سطحی پس‌زمینه فیلم می‌رفتند. داوران چنین نهادهایی با تاویل‌تراشی و نسبت دادن آن به اهداف سازمانی به زحمت قلاب خود را گیر داده و مجوز ورود به اختتامیه را کسب می‌کردند.
بعد از مدتی وقتی که صف نهادهای جایزه دهنده طولانی شد، دبیر جشنواره شستش خبردار شد که با این دست فرمان عن‌قریب سر رشته کار از دستش خارج می‌شود. پس دست به کار شد و دو گزینه لازم‌الاجرا را روی میز گذاشت. اولا ارزش جایزه هیچ نهاد و شرکتی نباید از حد مشخصی کمتر باشد و ثانیا خرج مراسم جایزه دادن سازمانها از اختتامیه جشنواره جدا و استقلال آن رسما اعلام شد.
تصمیم اول به این خاطر گرفته شد که برخی از نهادها و انجمن‌های کم بضاعت مثل تشکل‌های دانشجویی، توان تامین جایزه‌های ارزشمند را نداشتند و به این ترتیب خود به خود از مدار اعطای جایزه حذف می‌شدند. ضمن آنکه کیفیت برخی از جوایز برخورنده بود و باعث دلگیری و آزردگی خاطر گیرنده جایزه می‌شد.
در همین دوره اداره ارشاد خراسان رضوی در مشهد به موازات جشنواره برای خود دفتر و دستکی راه انداخت و طی مراسمی به برگزیدگان خود هدیه داد. آن هم چه هدیه‌ای!
اداره ارشاد خراسان به قول یک سینماگر از گل‌فروش سر چهارراه چند دسته گل نرگس خریده بود و آن را به ضمیمه یک لوح به سینماگران می‌داد.
غرض آنکه در ادامه آیینی تحت عنوان «جوایز جنبی جشنواره» و سپس با نام «تجلی اراده ملی» شکل گرفت و به مراسم مستقلی تبدیل شد.
کار به همین جا خلاصه نشد و دبیرخانه جشنواره سازوکاری را برای آن نوشت. اعلام ترکیب هیات داوری از بین افراد ذیصلاح و صدور حکم برای آنها از جمله این کارها بود. مروری بر ادوار جشن تجلی اراده ملی نشان می‌دهد که تعداد سازمانها و انجمن‌های داوطلب اهدای جایزه چندان زیاد نشد و در حد معقول و قابل قبولی باقی ماند.
اقدام تکمیلی بعدی آن بود که هیات‌های داوری از نوشتن و قرائت بیانیه‌های طولانی و ملال انگیز خودداری کنند و اشتباها عرصه را به تبلیغ سازمان جایزه دهنده و خدمات آن، اختصاص ندهند.
گذشت و گذشت تا اینکه با اعلام دبیر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، تجلی اراده ملی بعد سیاسی نیز به خود گرفت و در کوران رجز‌خوانی‌های کشور مدعی مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی و حامیان سیاسی او، تصمیم گرفته شد تا استثنائا سکوی مراسم امسال در جزیره زیبای بوموسی مستقر شود. اجرای آیین تجلی اراده ملی، در جزیره می‌توانست تعلق خاطر ملت را به همه بخش‌های سرزمینی از جمله جزایر سه‌گانه نشان دهد.
پخش مستقیم تلویزیونی و اینترنتی مراسم به بدخواهان این پیام را می‌داد که مزیت‌های استراتژیک جزیره بوموسی با اجرای برنامه‌های هنری می‌تواند ابعاد تازه‌ای به خود گیرد و زیبایی‌های جزیره از زبان ستارگان سینما بازتاب گسترده‌ای به خود گیرد.
ظاهراً همه چیز برای انجام چنین امر مهمی آماده شده بود اما در آخرین لحظه به دلایلی نه چندان قانع کننده، مسئولان جشنواره به برگزاری مراسم در بغل گوش خود در تهران رضایت دادند و وعده‌های پیشین خود را به یکباره از یادبردند. عده‌ای تغییر ناگهانی تصمیم دبیرخانه جشنواره را به حواشی اختتامیه فجر امسال و محروم ماندن یکی دو فیلم متعلق به ارگانهای نظامی مربوط می‌دانند که سبب عدم حضور آنها در مراسم شد.

لغو مراسم در محل تعیین شده قبلی به هر دلیل که صورت گرفته باشد، این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که دلخوشی ساکنان جزیره بوموسی مثل یک رویا خیلی زود رنگ باخت. بعید است دایر کردن سینما در جزیره- البته اگر عملی شود- بتواند تلخی خلف وعده مسئولان امر را از بین ببرد.
تجلی اراده ملی در ادامه باید مثل دیگر اجزای جشنواره مورد بازنگری قرار گیرد و زمینه مشارکت نهادهای دولتی و غیردولتی را برای حمایت از سینمای ایران و سرمایه‌گذاری در آن با اختصاص جوایز نقدی و غیرنقدی فراهم سازد.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید