در آیین اختتامیه جشنواره مستند حقیقت سه مقام مسئول و یک فیلمساز به اتفاق، خواستار بازشدن فضا برای طرح روشنگرانه مسائل و واقعیات جامعه در آثار مستند شدند.
حمیدی مقدم عنوان کرد: «سینماحقیقت» در هجدهمین دوره، نشان داد سینمای مستند ایران، نیازمند مدارا و سعه صدر مسئولان و مدیران و گروه هایی است که نمایش بعضی فیلم ها را نپسندیدند. اینجا، فضایی برای تعامل، صحنهای برای گفت و گو، دانشگاهی برای آموختن و شنیدن صداها و نظرات مختلف است. «سینماحقیقت» میتواند تریبونی باشد تا کاستیها و مشکلات را روایت کرده و برای حل آنها چاره اندیشی کنیم، اینجا، انعکاس روح جامعه است، جامعهای که میخواهد صدای خود را به گوش مسئولان، نخبگان و سیاستگذاران برساند. فراتر از نگاههای سیاسی و جناحی به آینده بیاندیشد. پس، مستندساز باید بتواند در چارچوب قانون، اما صریح، پرسشگر، و شفاف فعالیت کند.
مستندساز، دیدهبان و آیندهنگر است، مسیر را باز میکند تا جامعه از آن بگذرد. مستندساز، «اندازه» نگه میدارد و هشدار میدهد. این عدالت خواهی، تلاش برای رفع تبعیض و محرومیت، فسادستیزی و روایتگری را نباید از او گرفت.»
فریدزاده رییس سازمان سینمایی نیز فرصت را مناسب دید تا بگوید:
« سینمای مستند، سینمای جسور است و سینماگر مستند، جسورانه در پی حل مساله است، با نادیده گرفتن مساله، مشکلی حل نمیشود. سینماگر مستند دغدغهمند، کنجکاو و پژوهشگر است و از وجه اسنادی سینما آگاه است. سینمای مستند حافظ تاریخ و فرهنگ است. اگر سنگی از پیش پای سینماگران مستند برنمیداریم، حداقل مسیر را برایشان هموار کنیم.»
دکتر صالحی وزیر فرهنگ به این حقیقت اشاره کرد که:
«سینمای ایران پنجره ای رو به جهان است مواظب باشیم این پنجره را نبندیم.
باید تحمل پذیری مان نسبت به سینمای مستند بیشتر و بیشتر باشد.»
نگاهی به سخنان این سه مدیر ارشد سینمای ایران در کنار توقعات و انتظارات مستندسازان، به خوبی نشان میدهد که همانند ادوار گذشته، جشنواره مستند حقیقت چندان هم بدون خون دل خوردن برگزار نشده است و تلاشهای زیادی برای مجاب کردن پارهای از اشخاص و مراجعی که فیلم یا فیلم هایی را نپسندیدهاند، صورت گرفته است؛ چه اگر غیر از این بود، برخی از فیلمها از جدول نمایش حذف میشدند و یا در مسلخ ممیزی و جرح و تعدیل گرفتار میشدند.
در سالهای پیش رو کمترین چشمداشت تهیه کنندگان و کارگردانان آن است که به جبران گذشته و درک مسائل آشکار و زیرپوستی جامعه، بهتر بتوانند آسیبهای اجتماعی را واکاوی کنند و بیمی از پیامدهای ساخت آن نداشته باشند. در غیر اینصورت سینمای مستند فقط به موضوعات خاص و خنثی محدود میشود و کارکرد جسورانه خود را از دست میدهد.
وجود هزاران پرونده فساد، تصمیمات نادرست و خسارتبار استراتژیک برخی از دولتمردان، تحرک باندهای مافیایی در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی، هر کدام به تنهایی دستمایههای جذاب و عبرتانگیزی برای سینمای مستند به شمار میروند.
سمت و سوی سینمای داستانی در سالهای اخیر نشان داد که سختگیری های بیمورد به فربهی و انباشت فیلمهای صرفا سرگرم کننده میانجامد و سایر ژانرها و درامها به حاشیه میروند.
اضافه کردن نظر