روزانه های سینمایی

در پاسخ به مواضع ضد ایرانی اخیر، آیا پیشنهاد رشیدپور یخ رابطه دولت و سلبریتی ها را می‌شکند؟

مجری برنامه پاورقی تلویزیون در هفته گذشته با اشاره به اینکه در برخی از کشورها، کمدین‌ها و سلبریتی‌ها در اجرای زنده خود به جنایات اسرائیل تعریض زده و از ساکنان غزه و فلسطین حمایت کرده‌اند، یقه سلبریتی‌های وطنی را چسبیده و از سکوت آنها در برابر جنایات و کشتار گسترده ارتش اسرائیل انتقاد کرد.
البته این اولین بار نیست که صداوسیما و رسانه‌های همسو با آنان چنین توقعی را مطرح می‌کنند اما در عمل اتفاق خاصی نمی‌افتد.
در این میان حساب برخی از چهره‌ها و هنرمندانی که به دور از سیاست زدگی، ندای وجدان خود را شنیده و گفتار و نوشتاری را به نفع مظلومان از خود باقی میگذارند، جداست.
دلیل انفعال اکثر سلبریتی‌ها در برابر وقایع منطقه که البته آثار مخرب و روانی آن در اوضاع این روزهای بازار و اقتصاد کشورمان کاملا پیداست، به سالهای نه چندان دور برمی‌گردد که به خاطر حوادث خیابانی، سرمایه اجتماعی روند کاهشی به خود گرفت و در بروز شکاف بین مردم و دولت، سلبریتی‌های قهرکرده با تلویزیون و یا رانده شده از آن ترجیح دادند، سر در لاک خود فرو برده و در کادر مشترک با نهادهای حاکمیتی قرار نگیرند.
البته برخی از آنها هزینه مواضع و رفتارهای خود را نیز پرداختند و همین به تشدید کدورت‌ها دامن زد.
بگذریم، این مقدمه را گفتم تا پیشنهاد رضا رشیدپور را مطرح کنم و احتمال عملی شدن آن را ارزیابی کنم.
بعد از موضع مشترک اتحادیه اروپا و امارات در قبال جزایر سه‌گانه ایرانی و استفاده از واژه اشغال( برای اولین بار)، رشیدپور پیشنهاد داده است، اهالی فرهنگ و هنر ایران در حرکتی خودجوش در تنب بزرگ یا ابوموسی تجمع بر پا کرده و گرایش‌های ملی و میهنی خود را به زیباترین شکل به نمایش بگذارند.
از آنجا که اجرای چنین ایده‌ای به اعتبار قابل توجهی برای نقل و انتقال میهمانان و طراحی و اجرای ایده‌های موردنظر نیازمند است، قطعا یکی از نهادهای شبه دولتی ولو غیرآشکار باید تامین هزینه‌ها را برعهده گیرد و به همه ابعاد آن توجه کند.
تجربه نشان داده است، در اینگونه مواقع باز هم هنرمندان شکل یکپارچه و منسجمی به خود نمی‌گیرند و آنان که در این سالها در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بیشتر دیده شده‌اند و در پروژه‌های ارگانی حضور داشته‌اند، چنین دعوتی را اجابت می‌کنند.
پس نتیجه موردنظر رضا رشیدپور در مقیاس کوچک و قابل انتظار اجرایی خواهد شد و وافی به مقصود نخواهد بود.
با این حال حساسیت موضوع حکم می‌کند که دستگاه‌های فرهنگی در دولت تهدید موجود را به فرصت بدل ساخته و اید‌ه‌های تازه‌ای را برای مشارکت هنرمندان برای نمایش نمادین همبستگی ملی و دفاع از مرزهای سرزمینی مطرح کنند. در اینصورت یخ رابطه دولت و سلبریتی ها نیز قدری آب شده و زمینه برای آشتی ملی فرآهم خواهد شد.

یادآور می‌شود، جزایر سه‌گانه در سال ۱۹۴۸ به‌طور کامل تحت اشغال امپراتوری بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه درآمد اما تا سال ۱۹۷۱ هیچ‌یک از دولت‌های وقت ایران این اشغال را نپذیرفته و ابوموسی به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشتند. در سال ۱۹۷۱ پس از توافق ایران و بریتانیا و پیش از خروج نیروهای نظامی بریتانیا از منطقه و تأسیس کشور امارات متحده عربی، ابوموسی به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک پس از نزدیک به ۷۰ سال شکایت‌های مداوم دولت ایران علیه اشغال‌گری بریتانیا سرانجام به ایران بازگردانده شد.
.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید