این یادداشت به قلم نگارنده در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است.
محافلی که تا دیروز با مقاصد سیاسی و اقتصادی، وزارت ارشاد و دولت را فاقد صلاحیت و دغدغه برای نظارت بر رسانههای صوت و تصویر فراگیر میدانستند و بخشهایی از حاکمیت را برای خلع ید دولت، با خود همراه میساختند، حالا که سنگرهای خود را تثبیت شده میبینند، تفاوت تلویزیون و مدیا استریمینگ را یادآور میشوند. این عده منتقدان کنونی را به صرافت ساحت متفاوت این دو رسانه میاندازند تا متوجه شوند تولیدات خارج از سازمان صداوسیما الزاما نباید در ظاهر و محتوا شبیه محصولات کم مخاطب تلویزیونی باشند.
به عبارتی پیش از این مرگ خوب بود اما برای همسایه!
حنای مدیران دولتی تا قبل از جلوس خالصسازان اصولاً رنگی نداشت و دفاعیات و روشنگری آنها برای پذیرش چندصدایی و احترام به همه خرده فرهنگها و سلایق مسموع نبود سهل است مسموم بود!
رسانههای منتقد نمایش خانگی و در راس آنها برنامهسازان صداوسیما اولین سوالی که از مدیران دولتی وقت در حوزه سینما و نمایش خانگی میپرسیدند، این بود که «خانواده خود شما چنین فیلم و سریالهایی را میبینند یا نه؟» مدیر اگر آدم حاضر جوابی بود و مرعوب سوالات جهتدار نمیشد، جرات میکرد و میگفت خانواده من اینقدر سواد رسانهای دارند که خودشان برای دیدن یا ندیدن محتواهای عرضه شده تصمیم بگیرند.
با این حال منتقدان پایشان را در یک کفش میکردند و خواستار تعمیم و اعمال ضوابط پخش یکسان در همه رسانههای دیداری مثل تلویزیون، سینما و نمایش خانگی میشدند تا مبادا چند گانگی سبب به رسمیت شناخته شدن پوشش و حجاب عرفی شود و به زعم آنها سیاستهای یکسان سازی مخدوش شود.
اسماعیلی وزیر ارشاد دولت سیزدهم چند ماه پیش بر این مطلب صحه گذاشت تا معلوم شود، اختلاف نظر او با مدیران جامجم در زمینه نظارت بر نمایش خانگی بیشتر به یک جنگ زرگری شبیه است و همه آنها متفقالقول هستند که سرسختانه تکثر فرهنگی و پوشش و حجاب زنان و دختران را در پهنه ایران بزرگ منکر شوند و حجاب در قاب تصویر را به عنوان یک امر و باور فرهنگی به بخشنامهای حکومتی تنزل دهند.
اخیرا مدیر سازمان تنظیم و مقررات صوت و تصویر فراگیر در صداوسیما پیشاپیش منتقدان یک برنامه رئالیتی شوی پرمخاطب در یکی از پلتفرمها را خلع سلاح کرده و به نیابت از آنها گفته است «ما و خانوادههای ملت پای تماشای این فیلمها نمینشینیم و به دیگران نیز توصیه نمیکنیم!»
او غافل از این نکته است که اتفاقا ترجیح مخاطب برای خرید محتوای سرگرمکننده پلتفرمها، به این خاطر است که سلیقه مدیران تلویزیون و تکصدایی حاکم بر آن رسانه را نمیپسندند. بنابراین مدیران توصیه بکنند یا نکنند، تولیدکنندگان محتوا و جامعه هدف آنها در چارچوب هنجارها و ضوابط موجود کار خود را میکنند و در تعامل با یکدیگر بازار محتوا را عمق و توسعه میبخشند.
مدیر ساترا ادامه است: «تنظیمگری فقط نظارت نیست. این که ما الان یک فرد متخلف را از زندگی ساقط کنیم اوج اقتدار است؟ بستن فلان سکو مشکل رسانه کشور را حل نمیکند. ما دنبال سازندگی پایدار هستیم. بالا رفتن سواد رسانهای مردم هم بخشی از این بازار پایدار است. اگر کسی این موضوع را نپذیرد باید فقط صداوسیما نگاه کند. ویژگی فضای مجازی این است که همه محتواها ممیزی پیشینی ندارند.»
جان کلام مدیر ساترا آن است که منتقدان نسخه بگیر و ببند را کنار بگذارند و واقع بینی پیشه کنند. به زعم وی« زیست بوم فضای مجازی کار یک نهاد نیست و عوامل متعددی در آن درگیر و دخیل هستند.»
نگارنده این یادداشت در پی آن نیست که پرونده اختلافات گذشته را بازگشایی کند و اهلیت و صلاحیت نظارت صداوسیما بر تولیدات موسوم به نمایش خانگی را زیر سوال ببرد بلکه خوشنود است که مدیران جامجم و همفکران آنها ناگزیر هستند که تولیدات متفاوت و مخاطبپسند رسانههای برخط ویدیویی را محترم بشمارند و با پس زدن حمله منتقدان، آنها را به خویشتنداری و درک بهتر از تنوع سلایق انبوه مخاطب در فضا و محیط کاملا رقابتی رسانههای دیداری در جهان دعوت کنند.
اضافه کردن نظر