از اواخر بهار سال گذشته که خبر ساخت مجموعه «شام ایرانی» منتشر شد و گروه بیژن بیرنگ به ساخت آن مشغول شدند، تا امروز که بعد از کش و قوسهای فراوان و صدور مجوز، چهار قسمت اول این مجموعه که مربوط به آقایان بود وارد بازار شده، حرف و حدیثهای بسیاری حول این مجموعه وجود داشته است. اما شاید برخلاف انتظار، استقبال از این مجموعه در حد قابل قبولی بوده است.
یک فروشنده سیدی و دیویدیهای مجاز که روی در و دیوار مغازهاش، دو، سه تا ورق زرد رنگ چسبانده است و با فونتی درشت نوشته: «شام ایرانی ۳ رسید»، میگوید: «فروش خوبی دارد و مشترهایش اغلب خانمها هستند.» فروشنده دیگری میگوید: «از صبح ۴۰ تا از این مجموعه فروختهام. قسمت اولش را در مجموع ۳۰۰، ۴۰۰ نسخه فروختم. الان یک و دواش را ندارم. الان فروش شام ایرانی از سریالهای قلب یخی و ساخت ایران هم بیشتر است.»
پرستو ۲۱ سال دارد و دانشجوست. او در مورد شام ایرانی میگوید: «من دوست دارم. کاملا تقلید است. ولی من دوست دارم. برای من جنبه سرگرمی دارد و به شدت با شوخیهای سروش صحت و رامبد جوان میخندم. نمیتوانم بگویم کدام بهتر است. چون هر کدام ویژگیهای خودشان را دارند و جذابند. بعضی از دوستهایم معتقدند تقلید خیلی احمقانهای است و ارزش دیدن ندارد. بعضیهایشان هم میبینند و از شوخیهای آن لذت میبرند. به هر حال چیزی که مهم است اینکه برنامه فقط جنبه سرگرمی دارد و اگر خیلی جدی به آن نگاه نکنی، میتواند خیلی لذتبخش هم باشد. ولی دلم میخواست کس دیگری به جز آقای بیژن بیرنگ این کار را میکرد. آقای بیرنگ همیشه الگوی خلاقیت بودند، نه تقلید.»
سجاد ۲۸ساله، در گرگان زندگی میکند و شاغل است. او زیاد با این نوع از برنامهها ارتباط برقرار نمیکند: «اولا من بفرمایید شام را اصلا دوست ندارم. بهتر است بگویم بدم میآید. برای همین دو، سه بار بیشتر ندیدم. شام ایرانی را برای هنرمندانش خریدم و دیدم. بد نبود. ولی خوب هم نبود. کلا مسابقه جالبی نیست. معنی این نوع معاشرت را نمیفهمم. اساسا با آن طرفیها چون درکشان از این طرف اشتباه است، مشکل دارم. ولی این طرف اگر از حالت خالهزنکی دربیاید، دنبال میکنم. این یک درجاتی خالهزنکی داشت. داداشم و خانمش دیدند و پسندیدند. دوتا از همکارهایم برای تقلیدش مخالف آن هستند. یکی دیگر از آنها کلا همهچیزپسند است.»
امیرحسین جوان ۲۶ ساله، از آن دسته آدمهایی است که این برنامه را ندیده و برای خودش دلایلی دارد: «راستش چون ذهنیت خوبی از اول نسبت به این برنامه نداشتم، شاید بهدلیل کپی بودنش، نخریدم و ندیدم.»
ثمین و کیمیا که هر دو دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی هستند، شام ایرانی را دوست دارند. کیمیا میگوید: «من وقتی خبر ساختش را شنیدم، خیلی گارد گرفتم. به دلیل اینکه از تقلید خوشم نمیآید. بهویژه تقلید از کسانی که مورد انتقاد خود اینها هستند. من این برنامه را دوست دارم. چون فضای دلچسبی را فراهم کرده و آدمهای آن از هنرمندهای خوب و دوستداشتنی هستند. راستش برنامه بفرمایید شام در شبکه من و تو، خیلی روی اعصابم بود و آدمهایش اغلب بیادب از آب درمیآمدند. اما این بچهها، رامبد جوان، سروش صحت، مهدی پاکدل و اشکان خطیبی واقعا عالیاند. من واکنشهای خوب زیاد دیدم. اغلب دوست داشتهاند. بیژن بیرنگ کارش درست است.» ثمین هم در ادامه میگوید: «وقتی یک برنامهای سرگرمکننده است چرا که نه؟ این برنامه تقریبا در همه جای جهان پخش میشود. البته خیلی بهتر بود که اینها هم مجوزش را میخریدند. اما خب بدی اینجا این است که قانون کپیرایت بیمعنی است. من این برنامه را دوست دارم چون به نظرم خیلی سرگرمکننده، جالب و بامزه است. تقریبا همه اطرافیان من که برنامه را میبینند دوستش دارند و با آن موافقند. مهمترین تفاوتش این است که شرکتکنندههایش همدیگر را میشناسند و مهمتر از آن چهرههای معروفی هستند که مخاطبها هم آنها را میشناسند. پیامهای اخلاقی بیژن بیرنگ، دخالت کارگردان در برنامه، تبلیغاتی که امکان رد کردنشان نیست و گاهی طولانی شدن برنامه هم از ضعفهایش است.» سارا، دانشجوی مهندسی عمران، از اینکه هنرمندان سینما و تلویزیون را در قالب یک برنامه سرگمکننده میبیند راضی است: «خب خود بفرمایید شام هم کپی بود. ولی این به نظرم خوب درآمده. حداقل یک چند ساعتی را میخندیم. من دوستش دارم چون برایم جالب است که هر کدام از این هنرمندان را خارج از یک فیلم و سریال ببینم. تا قبل از این من اصلا از سروش صحت خوشم نمیآمد. فکر میکردم خیلی آدم بیمزهای است ولی اصلا این طور نبود. من بفرمایید شام را اصلا نگاه نمیکردم. به نظرم برنامه لوسی بود. ولی شام ایرانی را خیلی دوست دارم. اطرافیانم هم خیلی دوست دارند. حتی دوستانم که بفرمایید شام را دوست داشتند، این یکی را ترجیح میدهند.»
سینا ۲۳ساله و فارغالتحصیل از دانشگاه آزاد هم حرفهای جالبی درباره این برنامه تازهساخت میزند: «شام ایرانی را دوست دارم. بزرگترین دلیلش اسم بیژن بیرنگ است که یک عالم از او خاطره داریم. این برنامه با همین ساختار در خیلی کشورهای دنیا تولید میشود. پس نمیشود از شباهتهایش ایراد زیادی گرفت. در شام ایرانی سعی میشود یک عناصر ایرانیتری در برنامه بگنجانند. مثل محبت به خانواده، مادر، دوستی و رفاقت. من ترجیح میدهم برنامهای را ببینم که عناصر ایرانی در آن باشد و جامعه ایرانی را به صورت واقعی نشان بدهد تا یک برنامهای که کسی در آن شرکت میکند که میگوید ایران یعنی چی؟»
یکی از تفاوتهای اصلی برنامه شام ایرانی و بفرمایید شام در گویندگانی است که بعد از ضبط برنامه روی تصاویر صحبت میکنند. طغرل در «بفرمایید شام» راوی است و سعی میکند با بیرون کشیدن مو از ماست و جملاتی طنزآمیز، هم کمی برنامه را مفرح کند و هم با زبانی طنز به انتقاد از شرکتکنندگان برنامه بپردازد. اما در برنامه شام ایرانی، بیژن بیرنگ از اینکه در جلوی دوربین و در آشپزخانه شرکتکنندگان برنامهاش حضور پیدا کند، هیچ ابایی ندارد. او تمام سعیاش را میکند تا این بازی یا مسابقه به شکلی جوانمردانه و در کمال محبت و دوستی برگزار شود. بیرنگ سبک طغرل در «بفرمایید شام» را نمیپسندد و حتی آن را طنز نمیداند. او میگوید: «کلمه طنز را به کار نبرید. برای اینکه در آن برنامه طنز گفته نمیشود. وقتی آنها نیستند، بعد از ضبط برنامه او متلک میگوید. گاهی دست میاندازد. گاهی وارد حیطههایی میشود که قشنگ نیست. ما چرا باید این کار را میکردیم. ما چهار تا از بازیگرهای این مملکت را داریم که با هم دوست و رفیق هستند. یعنی ما باید متلک میانداختیم به مردم؟ من هیچ جای کار دوستان را به دوستی و مودت دعوت نکردم. آنها نریشن است. چیزی است که بعدا به برنامه اضافه شده. در تفسیر یک صحنه. بخش عاطفی این برنامه را به وجود آورده. خیلیها با همین گریه کردند.» بیرنگ میگوید: «یک جای دنیا برنامهای ساختند که این طوری است که عدهای را به جان هم بیندازند مثل جنگهای گلادیاتوری. از این جنگ تماشگر لذت میبرد که پشت هم حرف بزنند. حرفهای بد و بیراه بزنند. ممکن است جذاب بشود برای مردم اما ما هم باید توی شام ایرانی این را بگوییم؟ چرا باید ما نشان بدهیم؟ چرا نشان بدهیم آدمها زیرآب همدیگر را میزنند؟ در مورد هم بد حرف میزنند. حتی اگر چهار تا آدم غریبه هم بودند بنده نمیگذاشتم این اتفاق بیفتد. اصلا بیرنگ تا حالا این کار را کرده که در یک برنامهاش از تمسخر کردن آدمها بخواهد مشتری جمع بکند؟ پس این تفاوت این برنامه است با هر برنامهای که هر جای دنیا درست میشود؛ ما یک تاکشو داریم که من حضور دارم. قاعدتا اگر کسی حرفی بزند، من میتوانم به عنوان یک شومن این نوع حرفها را به سمت و سوی درستتری بکشانم. من حضور دارم. میتوانم بگویم چرا این جوری صحبت میکنی؟ اصلا کل این برنامه این است که عدهای که نمادی از یک ملت هستند، کنار سفرهای به قد ایران بنشینند، در کنار تفاوت فکری و عقیده و ذهنی که دارند و زیبایی زندگی به همین تفاوت و دور هم نشستنهاست. اگر به نظرتان اینها شعار است من تا ابدالدهر این کار را انجام میدهم.» بیرنگ در آخر میگوید که فعلا در حال ساخت مجموعه جدید شام ایرانی نیستند و منتظرند که فصل خانمها مجوز بگیرد. اما زمانش را نمیداند. به نقل از شرق
کد خبر 361
اگر تبلیغات بر اثر فوق صورت گرفته بود قطعا فروش بهتری داشت و در حال حاضر هم هنوز مراجعه کننده دارد ولی متاسفانه با توجه به تعطیلی موسسه ها در ایام نوروز خیلی از فروشگاهها با کمبود اثر مواجهه شدند وحتی ما در حال حاضر فقط شماره سه موجودی دیگری نداریم و هنوز هم جا برای فعالیت دارد
قابل توجه دوستان سینما ۲۴!