روزانه های سینمایی

نسبت و رابطه سینمای اجتماعی با سرمایه اجتماعی

در این یادداشت که در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شده است، بر این مطلب تاکید کرده‌ام که سینما هر قدر در بازنمایی مشکلات عمیق جامعه و مردم هنرمندانه‌تر عمل کند، با استقبال مخاطبان خود روبرو می‌شود. کمترین پیامد مثبت این کار علاوه بر احیای سینمای اجتماعی (به معنی واقعی کلمه) اعتماد مخاطبان به سینما و بهبود سرمایه اجتماعی نظام و دولت در دراز مدت است.

بسال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ سالهای طلایی سینمای ایران پس از یک دهه کاهش فروش و ریزش تماشاگران در سینماهاست. در این دو سال به موجب گزارش آماری فروش فیلم و سینمای کشور منتشر شده از سوی سازمان سینمایی، تعداد تماشاگران به ترتیب .۵۳۰.۴۱۰ ۲۸ نفر و ۲۶.۳۱۰.۳۸۴ نفر بوده است. کاهش تماشاگران سینماها در سال ۹۸ نسبت به سال ماقبل آن به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی سینماها در اسفند همان سال است. قبل از آنکه نکات مهم جدول فروش دو سال یاد شده مورد بررسی قرار گیرد، ابتدا نگاهی به پرمخاطب‌های سالهای ۹۷ و ۹۸ می‌اندازیم:

همانطور که در جدول به خوبی پیداست. اولا فیلم‌های کمدی در بین پنج فیلم اول جدول فروش جایگاه بلامنازعی دارند و درام‌های اجتماعی و مقاومت با درونمایه عمیق انسانی و اجتماعی، همپای کمدی‌ها تماشاچیان زیادی را به سینماها کشیدند. ثانیا فاصله بین فیلم‌های غیرکمدی با فیلم‌های رده دوم جدول زیاد نیست. در هر دو سال فیلم‌‌های اجتماعی/سیاسی در بین فیلم‌های پر فروش و بالانشین بوده‌اند. براساس گزارش یادشده رتبه ششم جدول فروش در سال‌های مورد مطالعه این یادداشت به ترتیب فیلم‌های «سرخپوست» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» بوده‌اند. داد‌ه‌های این دو جدول به همین جا ختم نمی‌شود؛ سرمایه اجتماعی نظام سیاسی کشور در دهه نود به گونه‌ای بوده است که فیلم‌های اصطلاحاً استراتژیک یا همسو با گفتمان رسمی با اقبال نسبتاً خوبی در گیشه روبرو بوده‌اند. نگاه کنید به محتوا و مضمون فیلم‌های «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «شبی که ماه کامل شد»به کارگردانی نرگس آبیار که هر دو اثر به نوعی روایت زمانه خویش بودند و تهدیدات امنیتی ناشی از تفکرات سلفی را که در فرقه‌ انحرافی داعش و نحله‌های نظیر آن مجسم شده بود، به زیبایی به تصویر کشیده بودند. به تعبیری فیلم اجتماعی اگر چندصدایی، مطالبات مردم و منافع ملی را نمایندگی کند، مقوم سرمایه اجتماعی و اقبال مردم به آن است.

از سوی دیگر اتهام و انگ سیاه‌نمایی و ترویج اباحه‌گری و تضعیف کیان خانواده به درام‌های اجتماعی موفق آن سالها اساسا موضوعیت ندارد و اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد، باید به درک سینمایی و انصاف او به دیده شک نگریست.

این یادداشت کوتاه برآن نیست که همه فیلم‌های اجتماعی دهه گذشته را تطهیر کند و غلبه سینمای کمدی‌ را در اغلب دوره‌ها یک‌سره تخطئه کند، بلکه منظور نگارنده آن است که دو‌گانه سینمای کمدی و اجتماعی بی‌معناست. سینِما و سینماگر ایرانی همانقدر که قدرت خنداندن مخاطب خود را با فیلم‌های طنز و ترسیم موقعیت‌های کمیک دارد، به همان نسبت ظرفیت و شایستگی لازم برای طرح هنرمندانه مسائل روز اجتماعی و سیاسی ایران را داراست. دریغ است که به هر دلیلی راه نشر اندیشه و تفکر عمیق اجتماعی در قالب فیلم‌های تامل‌برانگیز ولو انتقادی ناهموار شود و سینما این رسانه کارآمد عصر حاضر، یک‌سره به گونه خاصی از سینِما محدود شود و سایر گونه‌ها در روایت از قدرت و کشش لازم برای رقابت با گونه مسلطبخوانید کمدیبرخوردار نباشند. هر قدر دولت‌ها فرصت آزادی خلاقیت را برای هنرمندان متعهد فراهم کنند، به سرمایه اجتماعی ضریب می‌دهند.

در جدول فروش سینمای ایران در سالجاری با حدود ۲۲ میلیون تماشاگر متأسفانه فیلم‌های جدی از جایگاه فروش قابل قبولی برخوردار نیستند و فاصله فروش آن‌ها با فیلم‌های کمدی برخلاف دهه نود بسیار زیاد است.

به نظر می‌رسد فراهم کردن شرایط برای حضور و بازگشت سینماگران مؤلف و سعه صدر در برخورد با روایت‌های هنرمندانه از موضوعات جدی کشور و دغدغه‌های مردم در زیر متن فیلمنامه‌ها، می‌تواند سیمای بهتر و قابل دفاعی به ویترین این سالهای سینمای کشور ببخشد. جشنواره فیلم فجر پیش رو فرصت خوبی برای ارزیابی و اطمینان از بازاندیشی سیاست‌گذاران سینمای کشور است.

نشانی روزانه‌‌های سینمایی در تلگرام: t.me/cinemadailyir

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید