این یادداشت بلند به درخواست ماهنامه« فیلم امروز» نوشته شده و در شماره ۳۴ آن نشریه به چاپ رسیده است. در این تکنگاری سیر و چگونگی سرقت فیلمهای سینمایی در شبکه ویدیویی و در مسیر اکران درسینماها را مرور کردهام.
تمام تعطیلات نوروز ۱۳۸۷ مشغول نوشتن گزارش و روزشمار تحلیلی عملکرد ستاد هماهنگی مبارزه با محصولات غیرمجاز سینمایی بودم. همان ستادی که بعداً نام ستاد صیانت را برخود گذاشت. این گزارش چند ماه بعد با عنوان«از چله تدبیر رها شد» بصورت تمام رنگی منتشر شد. عنوان گزارش و لحن روایت من در کتاب ۷۸ صفحهای نشان میداد که برای مهار پدیده تکثیر و عرضه غیرقانونی نسخه فیزیکی فیلم و سریالهایی که بر روی لوح فشرده تکثیر شده بودند، نهادهای دستاندرکار فیل هوا نفرستاده بودند، اما منصفانه اگر نگاه کنیم، حداقل موفق به مهار سرقتهای سریالی فیلمها شده بودند. در سالهایی که گسست و فاصلهای بین مدیران دولت در بخش سینِما با سینماگران نبود و پل رابطه بین نهادهای صنفی و دولت مستحکم بود، جبهه واحدی در برابر متخلفان و سارقان تشکیل شده بود. این اتحاد تاریخی و عزم جزم خانواده بزرگ سینِما و مطالبه آنها باعث شده بود تا نهادهای انتظامی هم در برابر فشار افکار عمومی شبانهروز به انجام عملیات مشغول شوند و کشفیات بزرگ آنها در زیر ماشینهای سنگین غلتک، سوژه دوربینهای خبری شود. شش ماه قبل از آن حیاط عمارت تاریخی موزه سینِما شاهد تجمع اعتراضامیز سینماگران بود. در مراسم به جز ایراد سخنرانیهای پرشور و بیانیههای آتشین، یک پرده از مجلس تعزیه سینمای ایران هم با هنرمندی اجرا شد تا قصه سوزناک و روضه سرمایههای به تاراج رفته دل مستمعان را آب کند. در کتاب نقلی از کیومرث پوراحمد(زنده یاد) را آورده بودم که هنوز خواندنی است.:
«در میان جمع آن روز کیومرث پوراحمد با بلندای قامت ناگزیر بود برای آنکه از میکروفن فاصله نداشته باشد، قدری خود را خم کند و از حسن اتفاقی حکایتی را بازگو کند که بیمناسبت با رفتار خودش در پشت تریبون نبود. او گفت: رنگرز رشید و قد بلندی را به امر حاکم به پای چوبه دار بردند چون دیدند ارتفاع دار از قد رنگرز کوتاهتر است و امکان آویختن رنگرز نیست، ماموران برگشتند و مشکل را با حاکم در میان گذاشتند. حاکم تاملی کرد و گفت: چاره نیست یک رنگرز قد کوتاه پیدا کنید و به دارش آویزید!
پوراحمد از نقل این حکایت خواست نتیجه بگیرد که حواسمان باشد در مبارزه با عوامل سرقت و تکثیر فیلمها مهرههای اصلی و دانه درشتها را رها نکنیم و فقط خردهپاها را به سزای اعمالشان برسانیم.»
قضات دادگاهها در هماهنگی نانوشته با پوراحمد، به خردهفروشان خیابانی و تکثیر کنندگان در مقیاس غیرصنعتی چندان سخت نمیگرفتند و به ضبط و امحای فیلمهای تکثیر شده رضایت میدادند. البته این رأفت سبب تنبه خاطیان نمیشد و این جماعت در بازگشت پول و سرمایهای دست و پا میکردند و روز از نو و روزی از نو!
به خاطر دارم نیروهای میدانی ستاد صیانت هر چند هفته یکبار سرزده به سراغ فروشگاههای عمده پخش و توزیع VCD و DVD در تهران و شهرستانها میرفتند و در کمال تعجب اغلب فروشگاه داران از بازرسیهای مثلاً سرزده و اعلام نشده مطلع بودند و به این خاطر با پاکسازی موقت انبارها از عناوین غیرمجاز، کار ماموران نیروی انتظامی را آسان میکردند.
در دورهای که ارزشهای اعتقادی و دینی به اندازه امروز تضعیف نشده بود و محافل قدرت بیخود و بیجهت از قداست آن هزینه نمیکردند، ستاد صیانت دست به دامن مراجع تقلید شد و با استفتاء از آنان، حرمت و قباحت تکثیر و فروش مال غیر را به اطلاع جامعه هدف خود یعنی اقشار مذهبی رساندند.
تیم رسانهای ستاد تیزر جذابی را به این منظور ساخت. نماهای ابتدایی تیزر، عبور افکتیو دانههای تسبیح از زیر سرانگشتانی کسی بود که ذکر میگفت و در ادامه بازیگران و چهرههای مشهور سینما تماشاگران را به زبان ساده و صمیمی به تماشای نسخه اصلی فیلمها دعوت میکردند. کپشن پایانی تیزر تصویری از فتوای برخی از مراجع تقلید وقت بود.
اوج هنرمندی تیم تبلیغاتی ستاد برای فرهنگ سازی و بازداشتن تماشاگران از خرید نسخه کپی، خلق شخصیت «غلامتکثیر» در تعدادی زیادی انیمیشن کوتاه بود. موسسه حور که با ساخت مجموعهای در باره فرهنگ رانندگی، کاراکتر«سیاساکتی»را معرفی کرده بود، این بار غلام تکثیر را انتاگونیست داستان تولیدات خود کرد تا بطور غیرمستقیم کپیکارها را از چشم مردم بیاندازد. تاثیر این کار تاحدی بود که هنوز هم عدهای از متشرعین در پیامهایی که در شبکههای اجتماعی میفرستند، به دنبال طلب حلالیت از موسسات ناشر ویدیویی هستند. این کامنت در شهریور ماه سالجاری در وب سایت من زیر پستی که در آن خدمات یکی از موسسات ویدیو رسانه را معرفی کردهام، از طرف یک کاربر خطاب به مدیر موسسه منتشر شده است.:
«سلام.من قبلا تعداد ۱۶ عدد فیلم را از مجموعه شما روی سی دی رایت کردم و دادم به یه مسجد بعد از مدتی پشیمان شدم و همه ۱۶ فیلم را ازبین بردم حال برای مدیون نبودن چه کاری انجام دهم؟لطفا راهنمایی کنید.تشکر»(cinema-daily.ir)
این پیام و صدها پیام مشابه نشان داد که استفاده درست از ظرفیتهای دینی بدون توسل به قوه قهریه، چگونه میتوانست ریسک تضییع حقوق دیگران را بالا ببرد.
تاثیرات این اقدام محدود به ویدیو نماند خرداد سال ۱۳۹۱ خبرگزاری ها گزارش کردند، همزمان با اکران فیلم سینمایی ۳۳ روز(جمال شورجه )در شهرهای مختلف لبنان، نسخه کپی فیلم بطور گسترده ای در لبنان توزیع شده است. برخی از ناظران هدف این اقدام تخریبی را شکست تجاری فیلم ارزیابی کرده و آن را به رژیم صهیونستی نسبت داده بودند. طرفداران حزب الله از مردم خواستند از خرید و تماشای ویدیوی فیلم خوداری کرده و توطئه مخالفان حزب الله را خنثی کنند.
در شش و بش تبلیغات پرحجم در تلویزیون و نیز ابتدای نسخه ویدیویی همه فیلمهای ایرانی و خارجی،
فیلم سینمایی «ضدگلوله» ساخته مصطفی کیایی به نمایش در آمد.ضد گلوله قصه یک تکثیر کننده غیر مجاز فیلم و نوار صداست. سلیم قهرمان فیلم با بازی مهدی هاشمی از پی حضور در جبهه های جنگ به شناخت ژرفی از حقیقت می رسد. او که فقط تا دو ماه دیگر به دلیل یک تومور مغزی زنده خواهد ماند، برای اینکه پس از مرگش سرمایه و ثروتی به خانواده اش برسد، به قصد کشته شدن راهی جبهه می شود. شهادت نصیب او نمی شود ولی ایمان در دلش جوانه می زند. خلاصه داستان فیلم شاید به نظر اشنا و کلیشه ای بیاید اما پرداخت کیایی و بازی تحسین برانگیز مهدی هاشمی و مسعود کرامتی از این قصه آشنایی زدایی می کند. پایان فیلم که با نوشتار بیست سال بعد رقم می خورد، بیننده غافلگیر میشود. مهدی هاشمی باز هم در کار تکثیر فیلم است هر چند حالا او رایتر دارد و کارش را برای تکثیر غیرقانونی فیلم و نوار وسعت داده است.!
بر خلاف فیلمهای جنگی «کیایی» اصراری بر تحول شخصیت سلیم ندارد.
در گرماگرم مقابله ستاد صیانت با غلامتکثیرها، نرمافزار کاربردی جدیدی به دست کپیکاران رسید و نبرد آنها را به مرحلهی تازهای کشاند. تکنولوژی موسوم به Divx امکان فشردهسازی چند فیلم سینمایی را بر روی یک لوح فشردDVD فراهم ساخت. ستاد صیانت در شوک این پاتک سنگین به فکر فرو رفت و ضمن کاهش قیمت محصولات و عرضه گسترده آنها در سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای به این نتیجه رسید که همه تخممرغهایش را در سبد فروشگاه های عرضه محصولات فرهنگی(ویدیو کلوبها)قرار ندهد. موسسات نیز جوایزی را برای خریداران نسخه اصلی اعلام کردند و به تقلید از اجناس مصرفی و موادغذایی، ویدیو نیز عملا مختصات کالایی خود را در بازار به رخ کشید و در کنار مایحتاج روزانه مردم عرضه شد. برچسب فیلمهای شونهتخممرغی به کمدیهای نازل هم موسسات ناشر ویدیویی را به عقب نشینی وانداشت. این کشمکش سینوسی ادامه داشت تا اینکه سرعت اینترنت بالا رفت و چند باند به پهنای شاهراه آن اضافه شد!
آرایش جنگی کلا تغییر کرد. لوح فشرده DVD وBLU RAY به تاریخ پیوستند و سکوهای نمایشی در اینترنت شکل گرفتند تا محلی برای بارگذاری و انتشار فیلم و سریال باشند. در دهسال گذشته از چله تدبیر مسئولان دیگر تیری رها نشد تا سارقان حساب کار دستشان بیاید و هوس تصرف در مال دیگران را از سر به در کنند. تحلیل محتوای اظهارات و رهنمودهای مسئولان امر از پی سرقت و عرضه غیرقانونی فیلمهای سینمایی در این مدت نیز ناظر به این مطلب بود که «مالت را سفت بچسب و همسایهات را دزد نکن»
این دولت و آن دولت هم ندارد. تقریباً به دنبال خبر قاچاق هر فیلم مردم و مسئولان دوش به دوش هم پیامهای همدردی برای مالباختگان ارسال کردهاند و گاه با تماس تلفنی از مصیبتدیدگان تفقد و دلجویی به عمل آوردهاند. چرا؟ برای اینکه کاری از دست کسی ساخته نیست و به محض روشن شدن نخستین جرقه، دامنه آتش چنان ابعادی به خود میگیرد که اطفای آن بیهوده است و نشست و برخاستها از جنبه نمایشی متأسفانه فراتر نمیرود.
در شرایطی که نسخه پردهای و یا کرک(CRACK) شده فیلم، گیم و سریالهای روز دنیا در فاصله کوتاهی از اکران و یا انتشار(RELEASE) در پلتفرمهای جهانی و از منشاء ممالک راقیه به دست ما میرسد، پر واضح است که در موضعگیریها باید مراقب بود که لاف بیهوه نزد و وعده و وعید برای به باددادن دودمان سارقان نداد.
فیلم قصیده گاو سفید، برادران لیلا و هر فیلم دیگری که حقوق(RIGHTS) نمایش خارج از کشور آن به طرفهای خارجی رسما فروخته شده است و اکران و عرضه اینترنتی آنها کلید خورده است، بی برو برگرد صید هکرها و سارقان میشوند و علاج و راه درمانی تاکنون برای این شیوه پیدا نشده است. همچنین اکران آنلاین فیلمهای سینمایی به دلیل فقدان امنیت شبکه، راه دسترسی به نسخه غیرمجاز را هموار کرده است و ظاهراً بر آن نیز حرجی نیست.
اما آنچه که احتمالاً هنرش نزد ما ایرانیان است و بس، تجاوز به حریم فیلمهایی است که در داخل و خارج به نمایش درنیامدهاند و یا نمایش محدود و کنترل شده در چند جشنواره داشتهاند. نسخههای موجود این فیلمها قاعدتاً بصورتDCP و یا ذخیره شده در سیس تمهای رایانهای شخصی متعلق به کارگردان و تهیهکننده و برخی از استودیوهای مطمئن و طرف همکاری قابل دسترس است ولی متأسفانه طعمه لذیذی برای سارقان شدهاند. به نظرم اگر مورد فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» را استثناء کنیم که سازنده آن قبلاً تهدید –بخوانید بشارت– به انتشار خودخواسته فیلم داده بود، در بقیه موارد اگر سیستمهایی به اینترنت وصل باشند، یک فرضیه ضعیف هک(HACK) سیستمهای دارندگان نسخهای از فیلمها توسط هکرهای حرفهای است. تنها راه مقابله با این جماعت که با چراغ فناوری «گزیدهتر برد کالا» آن است که بدون استثناء تمام نسخههای موجود از یک فیلم توسط برنامهنویسان رمزگذاری شوند و قفلهای پیچیدهای بر آنها زده شود. البته اگر نرم افزار قفل گذار اریجینال نباشد و آن هم کرک شده باشد، راه برای هکرها هموار است و سد و مانعی را در برابر خود نمیبینند.
فرض محتملتر که با فرهنگ رفتاری ما ایرانیان همخوانی دارد؛ آن است که عوامل اصلی فیلمها دست و دلبازانه نسخهای از فیلم را در اختیار دوستان خود برای اظهارنظر قرار میدهند و آن دوستان نیز برای دوستان خود و آنها نیز … این زنجیره میتواند حسب مورد تا جایی امتداد یابد و سرانجام در این زنجیره یک نفر خواسته یا ناخواسته بیاحتیاطی کرده و بند را آب دهد.
بعد از ایراد اتهامات بیاساس و پایه علیه دفتر جشنوارههای سینمایی و شورای بازبینی فیلم ارشاد، این روزها انگشت اتهام بسوی بعضی از پلتفرمهای خریدار حقوق اینترنتی فیلمها گرفته شده است. در جریان تعامل تهیه کنندگان سینما با مدیران پلتفرمها فیلمهایی قبل از اکران آنلاین و یا بارگذاری بصورت رسمی، بیاحتیاطیهایی صورت گرفته است و فیلمی به دست نااهلان افتاده است.
تا اثبات چنین ادعایی نمیتوان آن را جدی گرفت و فقط در حد یک احتمال باید به آن ضریب داد.
نقل «داستان پرآب چشم» سرقت فیلمهای ایرانی به همین جا ختم نمیشود. یکی از نمودهای زشت و اعصابخردکن این بلای فجازی(کلمه اختصاری فضای مجازی)، پخش شبانهروزی فیلمهای به تاراج رفته از تلویزیونهایی است که به قصد جذب آگهی توسط جمعی از هموطنان مهاجر در کشورهای دیگر راهاندازی شدهاند. این جماعت لاشخوروار ریزهخوار سفرهای هستند که سارقان پهن کردهاند تا چوب حراج بر سرمایه سینمای ایران بزنند. راه رویارویی برای برخورد با دفتر دستک تلویزیونهای فارسی زبان ماهوارهای بسط همکاریهای سیاسی و اقتصادی دولت با کشورهای میزبان اینگونه دفاتر است. راه اصلی و البته بنیادین دیگر پیوستن ایران به کنوانسیون برن(COPYRIGHT)است تا به استناد آن کشورهای میزبان و نیز صاحبان ماهوارهها مانع از پخش غیرقانونی فیلمهای ایرانی بشوند.
کلمات کلیدی: سرقت فیلم کپیرایت قانون مقابله با سرقت فیلم سازمان سینمایی ستاد صیانت
نشانی روزانههای سینمایی در تلگرام: t.me/cinemadailyir
اضافه کردن نظر