روزانه های سینمایی

معرفی سه فیلم جدید در نمایش خانگی

در روزهای تعطیلی سه روزه سینماها به خاطر شهادت سردارسرافراز سپاه ایران و اسلام شهید «قاسم سلیمانی» تماشای سه عنوان از فیلم هایی که به تازگی در شبکه نمایش خانگی همزمان با عرضه قسمت های تازه ای از سریال های سه گانه مانکن، دل و کرگدن خالی از فایده نیست.

در روزهای تعطیلی سه روزه سینماها به خاطر شهادت سردارسرافراز سپاه ایران و اسلام شهید «قاسم سلیمانی» تماشای سه عنوان از فیلم‌هایی که به تازگی در شبکه نمایش خانگی همزمان با عرضه قسمت‌های تازه‌ای از سریال‌های سه گانه مانکن، دل و کرگدن خالی از فایده نیست. در یادداشت زیر مروری بر فیلم‌های تپلی و من، آستیگمات و روسی شده است.:

کپی برابر اصل نیست

در حین تماشای فیلم‌سینمایی«تپلی و من» ساخته کارگردان پرکار سینمای کودک«حسین قناعت» اولین چیزی که جلب توجه می‌کند، سوژه بکر فیلم است اما وقتی می‌فهمی فیلم اقتباس تقریبا کامل از فیلمی ارجینال به نام the kids است، کمی از ذوق زدگی اولیه‌ات کاسته می‌شود.

فیلم به رغم آنکه صفت سینمای کودک و نوجوان را یدک می‌کشد به جز قصه متفاوتش در اجرا فاقد هرگونه فضاسازی فانتزی است و با بودجه‌ای اندک فقط از روی نسخه فیلم اصلی رونویسی شده‌است. سازنده فیلم ظاهراً از یاد برده‌است که برای کودکان به جز قصه جذاب و گیرا کمی هم خلاقیت برای فاصله گرفتن از دنیای واقعی لازم است تا کودکان با سوار شدن بر بال رویا به قصه‌اش دل بدهند.

آستیگمات

یکی دیگر از نمونه‌های سینمای مثلا اجتماعی این سالهاست که بی انصافی است لحظه‌های درست درآمده فیلم را نادیده بگیریم و فیلم را متهم به کم‌کاری در نشان دادن فهرستی از بدبختی‌هایی که دامنگیر آدم‌هایش شده‌است، بدانیم.

«آستیگمات» ساخته «مجید رضا مصطفوی» مجموعه ای از داستانک‌ها و قصه‌های پراکنده‌ است. اگر نخواهم همه چیز را با کلی‌گویی برگزار کنم باید یادآور شوم رفتارهای غیرمنتظره پسر کوچک خانواده، خودش به تنهایی ظرفیت یک قصه مستقل را دارد تا حداقل بدانیم ریشه اینگونه رفتارهای او در چیست و چرا باید به قول معلمش به مشاوره برده شود. چرا مردی با بازی حسین پاکدل در آن سن و سال به یاد تجدید فراش افتاده و سودای رابطه با زنی با بازی مهتاب نصیرپور به سرش زده است؟ اگر ارتباط معناداری بین این همه خرده ماجرا بود، فیلم قابل تحمل تر می‌نمود.

روسی

در فیلم اگر به دنبال یافتن سرنخی از جفرافیای خاصی هستید، به جایی نخواهید رسید. خودتان را راحت کنید و فرض را بر این بگذارید فیلمی که قصه‌اش در ناکجاآباد می‌گذرد، می‌بینید. شخصبت‌های داستان هم پنهان از شما نباشد با گریم متفاوت و غیرمتعارف خود خیلی به ایرانی‌ها شباهت ندارند. بنابراین می‌توانید آنها را هم به ناکجا آباد فیلم الصاق کنید. خصوصا که بعضی از بازیگران این فیلم برای آشنایی‌زدایی صدای خود را هم تغییر داده‌اند تا در فضایی دگرگونه هنرنمایی آنها را ببینید. «امیرحسین ثقفی» جوان که در سینما راهی جدا از پدرش را در پیش‌گرفته است و فعلا به سینمای بدنه پشت کرده‌است، می‌خواهد به سینما و سینماگرانی که دوست دارد به اندازه توانش ادای دین کند و در مسیری معکوس با جریان غالب سینمای ایران، برای دوستدارانش به مدد صحنه پردازی و تصویربرداری و همه عواملی که می‌توانند فضا و اتمسفری خاص را بیافرینند، کاری صرفا هنری خلق کند. در این بین البته او از مضمون و سرشت شخصیت‌هایش غافل نیست و با معصومیت زدایی از چهره‌ها، درگیری آنها با گناه را مورد توجه قرار می‌دهد و با زبان الکن شاید می‌خواهد مضمون بلند این شعر را تکرار کند

این جهان کوه است و فعل ما ندا    سوی ما آید نداها را صدا

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید