روزانه های سینمایی

به دنبال ستاره

وقتی روی پوستر فیلم، لوگوی جشنواره فیلم مسکو به چشم می آید یعنی «دختر» در جشنواره های معتبر داخلی افتخاری کسب نکرده است. «رضا میرکریمی» خودش هم انتظار نداشت از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر دست خالی به خانه برگردد و نامزد شدن فیلم در رشته های بهترین فیلم، فیلمنامه، فیلمبرداری، کارگردانی و بازیگر اول مرد، هیچ دستاوردی برای او و همکارانش نداشته باشد.

«میرکریمی» منتظر ماند تا در اکران عمومی فیلم پاسخ دلگرم کننده ای را از مخاطبان بگیرد. خیلی ها به اعتبار نام او کنجکاوانه به تمایش فیلم در سینماها رفتند. فضای بصری «دختر» به مدد تنوع مکان ها و قاب بندی های زیبای دوربین و استفاده از «هلی کم» در آسمان جاده و پالایشگاه آبادان بر روی پرده اثری دلپذیر و چشم نواز است و خود فیلم به اعتبار ذاتش قصه ای به مراتب سر راست تر در قیاس با فیلم گذشته او یعنی «امروز» دارد. «میرکریمی» در حین جستجوی پدر با بازی «فرهاد اصلانی» برای یافتن دخترش با بازی «ماهور الوند»، پرانتز بزرگی را باز می کند تا رفتار و قضاوت پدر را این بار از چشم خواهر او به نقد بکشد. خواهری که حالا در شهر غربت، دامنش مامنی برای دختر برادر شده است. همین حاشیه به قاعده متن! فیلم را دو پاره می کند. با این حال دقت و وسواس تیم سازنده در ارائه و اجرای درست جزئیات فیلم را دیدنی ساخته است و البته فیلم به خاطر عنصر اندیشه ای که در پس پشت آن است، اثری آموزنده و قابل تامل برای خانواده هاست. نماهای درشت فیلم از شخصیت ها مدخل خوبی برای ورود به دنیای شخصیت ها و درک درست تلواسه های درونی آنهاست

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۴ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • نقد شما باعث دیدن فیلم را جلو بیاندازم. چه فیلم زیبا و گرمی ساخته بود رضا میرکریمی. فیلمی که پس از فیلم بسیار خوب یه حبه  قند از میرکریمی انتظار میرفت. حالا میشود فیلم ضعیف امروز را فراموش کرد و منتظر فیلمهای بعدی این کارگردان ماند.

    فیلمهای خوب امسال بنظر من و تا این لحظه: اژدها وارد میشود، ابد و یک روز، فروشنده، من، دختر، بادیگارد و چهارشنبه

    • متشکرم. آنچه بنده می نویسم «نقد» به معنای واقعی کلمه نیست و بیشتر بهانه ای برای معرفی فیلم های روز شبکه است.

  •   اختیار دارید طی این سالیانی که ابتدا مطالب وبلاگ و سپس وبسایت شما را دنبال می کنم شما را بعنوان فردی سخت سلیقه  و همچنین خوش سلیقه شناخته ام.

    در پشت صحنه ای که در نسخه ی شبکه خانگی قرار دارد عنوان میشود که بدلیل محدودیت حجم دی وی دی تمام پشت صحنه را قرار نداده اند. ضمنا جایی خواندم که برای نورپردازی فیلم زحمات زیادی کشیده شده است. حال صحبت اینجاست که چرا در ایران کسی بفکر تولید نسخه بلوری نیست؟ همچنان د کشورهای غربی نسخه بلوری فیلمها از طرفدراران پرشماری   برخوردارند ومردم برای خریدشان صف می کشند. چرا نباید زحمات فیلمبردار و نورپرداز بخوبی دیده شود؟ باور کنید اگر نسخه ی استانداردی از فیلمهای ارزشمند سینمای ایران تهیه شود مخاطبین علاقه مند حاضرند هرقیمتی را پرداخت کنند. شاهدم آثار موسیقی که با قیمتهای بسیار گران و تیراژ اندک تولید میشوند میباشد. یا نسخه ی بلوری جدایی نادر از سیمین و بغض که خیلی زود تمام نسخ بفروش رسید.

    بله، متاسفانه در عرصه تولید و نشر آثار سینمایی بمانند مسیقی افراد علاقه مند و دلسوز وجود ندارد و همه بفکر سودجویی هستند.  

    • متاسفانه در این دوره از جشنواره «یاس» بطور تخصصی کیفیت فنی آثار عرضه شده مورد توجه قرار نگرفت تا عناوین برتر مشخص گردند. هیات داوران حتی اگر سطح کارها را هم یکسان دیده بود،می توانست به فقدان اثر برجسته اشاره کند و به قول شما ضرورت استفاده از ظرفیت بلوری را مورد تاکیدقراردهد 

      البته از حق نگذریم نسخه دی وی دی «بادیگارد» عنوان برجسته و قابل تقدیر سال ۹۵ است.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید