«تصویر گستر پاسارگاد» با توزیع فیلم سینمایی«شکاف» به قیمت ۵۰۰۰ تومان نشان داد که برای او همراهی یا عدم همراهی سایر موسسات همکار در قیمت گذاری جدید محصولات اهمیت ندارد و اگر بخواهد به پیشتازی اش در خرید رایت فیلم های ایرانی و همزمان سرمایه گذاری در ساخت سریال ادامه دهد چاره ای ندارد جز آنکه موازانه «هزینه – فایده» را از نظر دور ندارد. با این تفاوت که هر قدر مشتریان با کنجکاوی دست به جیب شدند و برای تهیه پر فروش ترین فیلم نیمه اول سال ۹۵ یعنی «من سالوادور…» افزایش قیمت ۲۵% درصدی را تاب آوردند و چون و چرا نکردند اما فیلم دوم یعنی «شکاف» حال و هوایی متفاوت از فیلم اول دارد. هر قدر در «من سالوادور…» موقعیت های کمیک با بازی «رضا عطاران» می توانست به خنده و انبساط خاطر بیننده منجر شود در «شکاف» هر چه غم و مصیبت است همزمان بر سر شخصیت های داستان فیلم و مخاطبان نازل می شود. فیلم ارزان قیمت و تلویزیونی(فاقد استاندارد پرده بزرگ)«شکاف» به مدد بازی باور پذیر بازیگران توانایش و نیز رویکرد کاملاً رئالیستی کارگردان، دارای لحظات تاثیر گذار زیادی است و به همین خاطر تلخی فیلم می تواند مخاطبان را رنجیده خاطر کند.
اگر نماهای طولانی و بی کلام فیلم را از نظر دور بداریم(به عنوان مثال: در صحنه ای طولانی دوربین در درون اتومبیل است و از صدای چکش های خارج از کادر درمی یابیم که صافکاری در حال کار بر روی خودروست) آنگاه کم کاری نویسنده فیلمنامه برای بسط و گسترش موقعیت های نمایشی جلوه و نمود بیشتری می یابد؛ در حالیکه جدیت و عواقب بیماری سارا و چیستی شک و تردید او برای بچه دار شدن، به تنهایی آنقدر ظرفیت دارد که موجد صحنه هایی برای پر رنگ کردن پیرنگ اصلی داستان گردد.
«شکاف» همانند خیلی از فیلم های مشابه متاسفانه در داستانگویی کم می آورد و قبل از انکه بیننده و منتقد نکته سنج، سه چراغ روشن برای آن روشن کنند، کارگردان به کار خود خاتمه می دهد و از ایستادن زیر بار قصه ای چالشی و وزین که برغم تلخی پیشنهادی را ارائه دهد، شانه خالی می کند.
اضافه کردن نظر