توضیح: این یادداشت در نودمین شماره روزنامه سینما به قلم نگارنده به چاپ رسیده است:
نمایش خانگی در ایران با ویژگی های استثنایی خود باید در دو مقطع قبل از توزیع سریال های ایرانی و پس از آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. در همین ابتدا باید تصریح شود منظور از سریال ایرانی مجموعه هایی است که اختصاصاً برای نمایش خانگی تولید و توزیع شده اند. این توضیح ضروری است زیرا در طول دهه هشتاد نسخه فیزیکی مجموعه های تلویزیونی بصورت بسته های مستقل در شبکه نمایش خانگی بازپخش می شدند. همچنین تولید و پخش سریال در این شبکه راه را برای تولید و عرضه گونه های دیگری از برنامه های سرگرم کننده فراهم ساخت. برنامه هایی که پیشتر مشابه آنها را در تلویزیون های داخلی و خارجی دیده ایم. سوال این یادداشت آن است که عرضه اینگونه تولیدات اصطلاحاً غیر سینمایی تا چه حد از ظرفیت شبکه برای عرضه فیلم های ایرانی کاسته است.؟ آیا همانطور که بعضی از تهیه کنندگان و مخالفان بالفطره! سریال ادعا می کنند، توزیع سریال های ایرانی سبب کاهش ارزش حقوق فیلم ایرانی شده است و از نظر عددی فیلم های کمتری در این سالها در شبکه توزیع شده اند؟ اگر سال ۱۳۸۹ را سال توزیع اولین سریال های ایرانی در شبکه بدانیم، قبل و پس از این تاریخ تفاوت معناداری در تعداد عناوین ایرانی توزیع شده در شبکه نمایش خانگی به چشم می خورد؟
به موجب آمار در سال های ۹۰، ۹۱، ۹۲ و ۹۳ به ترتیب ۶۰، ۶۶، ۵۷ و ۵۸ عنوان فیلم سینمایی ایرانی در شبکه توزیع شده است. در سال ۱۳۸۹ یعنی سالی که برای اولین بار شبکه شاهد عرضه همزمان فیلم و سریال ایرانی بود، ۵۴ عنوان سینمایی ایرانی در سبد توزیع قرار گرفت. اما ببینیم در سال های قبل از ۸۹ یعنی سال هایی که حرفی از سریال ایرانی در میان نبود، وزن فیلم های سینمایی ایرانی در شبکه به چه اندازه بود؟
در سال ۱۳۸۷حدوداً ۵۶ عنوان و در سال ۱۳۸۸ قریب به ۵۷ فیلم سینمایی ایرانی در شبکه رونمایی شدند. ناگفته نماند که در دهه هشتاد با گسترش واحدهای صنعتی تولید و تکثیر لوح فشرده و عرضه فیلم های سینمایی در فرمت VCD موسسات ویدیو رسانه فرصت یافتند به بازنشر آثاری بپردازند که پیشتر در فرمت VHS در بازار توزیع شده بودند. اینگونه عناوین در آمار سال های مورد اشاره منظور نشده اند.
بنابراین به شهادت آمار در سال های قبل و پس از توزیع سریال ایرانی، تفاوت معناداری در تعداد فیلم های ایرانی عرضه شده در شبکه مشاهده نمی شود؛ این واقعیت حتی در سال هایی که شبکه شاهد عرضه بیش از دو عنوان سریال بوده است، نیز مشهود است. در خصوص ارزش رایت فیلم های ایرانی، آثار پرمخاطب در گیشه کماکان در شبکه ویدیویی به عنوان کالای مرغوب شناخته شده و موسسات برای تملک آن به رقابت با یکدیگر می پردازند. خرید حقوق شهر موشها به مبلغ ۸۰۰ میلیون در سال گذشته و عصر یخبندان به ارزش ۷۰۰ میلیون تومان در سالجاری به عنوان گرانترین فیلم های دو سال اخیر موید این ادعاست. در این میان کاهش ارزش رایت فیلم های متوسط الحال و افزایش ریسک برای خرید اینگونه آثار واقعیتی غیر قابل انکار است که دلیل اصلی آن کاهش تقاضا برای چنین آثاری است و ارتباطی با عرضه سریال ندارد. این نکته را هم از یاد نباید برد که در بین ۱۲ سریالی که تاکنون در نمایش خانگی بطور کامل و یا نصفه و نیمه تولید و عرضه شده اند، نیمی از آنها با سرمایه گذاری مستقیم موسسات ویدیو رسانه و حامیان مالی آنها تولید شده اند و نیم دیگر فقط توسط موسسات پخش شده اند.
مخلص کلام! اگر هفته های منتهی به پایان سال را استثنا کنیم، شبکه نمایش خانگی طی این سالها بطور متوسط هفته ای یک فیلم ایرانی به خود دیده است.
اضافه کردن نظر