آرایش غلیظ از آن دسته فیلم هایی است که چه در سینما آن را ببینی و چه در نمایشگرهای خانگی برای آن وقت بگذاری، یک نتیجه بیشتر ندارد و آن هم رضایت خاطر بیننده ای است که احساس می کند نه تنها به او توهین نشده است بلکه در تجربه ای خوب و مطبوع سهیم و شریک شده است.
آرایش غلیظ هم به اعتبار قصه و هم شخصیت هایی که معادل آنها را در فیلم های قبلی ندیده ایم، اثر قابل قبولی در سینمای فقیر ایران- از حیث اندیشه- است. شخصیت هایی نظیر برقی، دکتر و لادن در سینمای ایران پیش از این ما به ازا نداشتند و خلق آنها را باید حاصل موفقیت همکاری مشترک نعمت الله و مقدم دوست دانست. البته استعداد و توانایی بازیگری هومن برق نورد از یکسو و نیاز درام حکم می کرد با او بیشتر آشنا شویم و از سابقه و انگیزه های همکاری او در نقش فاتحی با مسعود مطلع گردیم و استیصال و تکاپوی مذبوحانه اش را برای دسترسی به مسعود نظاره گر باشیم.
به تصویر کشیدن زیبایی های طبیعت بکر ایران، جاده ها و بنادر در قاب دوربین فیلمبردار فیلم نقطه امتیاز اثر است و البته جای شگفتی است که تصویر برداری درخشان فیلم در زمره نامزدهای سیمرغ بهترین فیلمبرداری جشنواره سی و دوم قرار نگرفت.!آرایش غلیظ برخلاف بسیاری از فیلم هایی که به ضرب و زور خودشان را به سینما تحمیل کرده و در اصل تلویزیونی هستند، فیلم پرده ای است. میزانسن و چیدمان صحنه، وسعت نماها، تنش و ضرب آهنگ فیلم،تنوع لوکیشن و حرکات دوربین فیلم را مناسب پرده عریض ساخته است. درست تر آن است که از نعمت الله و کارگردانی خوب اثر یاد کنیم که با شناخت درست از مدیوم سینما، قدرت بهره گیری از عناصر و مولفه های بیان سینمایی را نمایانگر ساخته است. بر همین اساس توقع این بود که بر اساس اصل معروف نگو بلکه نشان بده صحنه هایی نظیر اقدام مجید برای به آتش کشیدن محموله ترقه ها در فیلم نشان داده می شد تا جذابیت فیلم را دو چندان کند.
شروع داستان از چهارشنبه سوری و تاکید بر حواشی آن که موجی از ناامنی را در سطح شهرها پدید می آورد، استفاده هوشمندانه ای است که کارگردان برای خلق فضایی پر تنش و ناآرام و آدم هایی عصبی و معلق در هزار توی مناسبات اجتماعی ، مد نظر قرار داده است. با این همه آرایش غلیظ در نگارش فیلمنامه با کاستی هایی همراه است و به جز کمبود داستانک هایی در خدمت محور اصلی و غفلت از ظرفیت شخصیت ها و بازیگرهایی که مبتکرانه آنها را طراحی کرده و به میدان بازی رهسپار کرده است، انطباق کاملی با فرهنگ و رسوم ایرانی در پاره ای از لحظات ندارد. به عنوان مثال درست که لادن زن مطلقه ای است و قدری آزادی عمل در سفر و ارتباطات اجتماعی دارد اما به اقتضای فرهنگ ایرانی حتماً چشمانی نگران او و سرنوشتش هستند و در طول شبانه روز اقلاً تماس تلفنی با او برقرار می کنند. غفلت از چنین واقعیت هایی آرایش غلیظ را خواسته یا ناخواسته متاثر از فیلم های غربی و سینمایی می اندازد که سازندگان دل در گروی آن دارند.
آرایش غلیظ پنجاه و هشتمین فیلم ایرانی توزیع شده در نمایش خانگی به حق حسن ختامی برای تامین و عرضه فیلم ایرانی در سال ۹۳ بود. تصویر گستر پاسارگاد با اینکه طی سال گذشته انرژی خود را صرف تولید همزمان دو سه سریال کرد اما با انتخاب آرایش غلیظ نشان داد که صیاد لحظه ها برای به چنگ آوردن بهترین هاست.
فیلم خوبی بود
ممنون از این نقد منصفانه و ممنون از تصویر گستر پاسارگاد برای عرضه ی این فیلم زیبا
تصویر گستر این فیلم رو خشک و خالی عرضه کرد و حتی یک پشت صحنه ناقابل هم نداشت و جالبه این شرکت
برای سریالهای ضعیفش پشت صحنه ویژه و بخش جانبی مفصلی در نظر گرفته است حیفه چنین فیلمی با چنین وضعی توزیع بشه