بعد از فیلم معراجی ها که با فاصله نسبتاً کمی از پایان اکران در نمایش خانگی توزیع شد، بیگانه بهرام توکلی نیز خیلی زود با نسخه ویدیویی اش به خانه ها راه یافت. بیگانه بعد از سه فیلم قبلی توکلی پرسه در مه، اینجا بدون من و آسمان زرد کم عمق آخرین فیلم اوست که در آن یک شخصیت دچار اختلالات روانی، نقش پر رنگی در قصه دارد و سبب ساز اتفاقات و تنش های درونی و بیرونی است.
توکلی در جشنواره سی و سوم فجر با به نمایش گذاردن فیلم من دیه گو مارادونا هستم، نشان داد که فعلاً با فیلم هایی از جنس آثار قبلی اش خداحافظی کرده است و بی میل نیست که عرصه های دیگری را هم تجربه کند. بیگانه برای کسانی که با سینمای توکلی آشنا نیستند، قدری دیر هضم است و تماشای آن خصوصاً در نیم ساعت اول به بردباری نیاز دارد.
بیگانه دومین فیلم اقتباسی توکلی بر اساس درامی از تنسی ویلیامز است. بر خلاف فیلم اینجا بدون من که وامدار باغ شیشه ای بود، بیگانه با نگاهی به نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس جلوی دوربین رفته است. در نسخه سینمایی الیاکازان از همین درام، دست کازان به اندازه توکلی بسته نبود؛ زیرا با توجه به هنجارهای اخلاقی حاکم بر سینمای ایران، پانته بهرام نمی تواند آنگونه که باید اغواگری زنی در شمایل بلانشدیبویس را ارائه دهد. به همین خاطر باید دلخوش به میمیک یا عناصر و نمادهایی بود که بتواند کژ رفتاری او را به بیننده منتقل کند. بیگانه به همین خاطر قوتی به اندازه اینجا بدون من ندارد و شاید ناکامی فیلم در ارتباط با مخاطب، توکلی را به سینمایی مردمی تر متمایل کرد. بیگانه فیلمی اغلب با صحنه های داخلی و پروژه ای ارزان قیمت است که با مدیوم تلویزیون هنخوانی بیشتری دارد.
پنجاه و هفتمین فیلم ایرانی سال از سوی پخش هنرنمای پارسیان به بازار شب عید، عرضه شده است.
اضافه کردن نظر