مدیر عامل موسسه رسانه های تصویری در گفتگویی (اینجا) بار دیگر سیاست خرید رایت فیلم های فرهنگی و ارزشمند را مورد تاکید قرار داده و اظهار داشته است که بابت تامین و توزیع چنین آثاری متحمل زیان شده است. وی یادآور شد:
“ما درآمد خود را به حداقل رساندهایم و اساسا به چیزی به اسم درآمد فکر نمیکنیم. سعی داریم فیلمهایی را حمایت کنیم که از فروش خوبی برخوردار نبودند اما به دلیل اهمیت فرهنگیشان از آنها حمایت میکنیم و ما عموما از خرید این فیلمها در پخش نمایش خانگی سودی نبرده، که هیچ! بسیاری از این فیلمها برای ما ضرردهی به همراه داشتند و من نمیتوانم از میزان درآمد موسسه در سال ۹۳ بگویم بلکه از حمایتهایی که داشتیم، سخن خواهم گفت. سیاستهای مدیران فعلی سینما با مدیران سابق تفاوت دارد ما بر اساس این سیاستها خیلی مجاز به فعالیت اقتصادی نیستیم وگرنه موسسه توانایی کسب درآمد و سوددهی دارد اما سازمان سینمایی مبنا را بر حمایت از سینماگران چه در بخش ویدیو و چه در بخش سینما گذاشته است.”
اصرار بر اجرای سیاست خرید و توزیع فیلم های کم مخاطب حداقل عارضه ای که بهمراه داشته است، مصرف اعتبار خرید فیلم موسسه در نیمه اول سال بوده است. اینطور که مسافر استانه گفته است، در نیمه دوم امسال فیلمی را در سبد خرید موسسه نگذارده و او منتظر است تا سال آینده مجدداً بودجه حمایتی سازمان سینمایی در اختیار او قرار گیرد. دست خالی موسسه وابسته به دولت آنجا رو شده است که مدیر عامل آن اظهار داشته است:
“انشاءالله مشکلات موسسه در ابتدای سال آینده با در نظر گرفتن بودجه و امکانات مرتفع خواهد شد. به دلیل همین مشکلات مالی و عدم تامین شرایط مالی موسسه رسانههای تصویری در نیمه دوم سال از خرید رایت آثار سینمایی خودداری کرده است و با تامین شرایط مالی رایت آثار سینمایی مجددا از سر گرفته میشود.”
در اینجا نمی خواهم حرف تکراری گذشته را بزنم و بگویم؛ دولت اگر قصد حمایت از فیلم های فرهنگی و خرید رایت آنها را دارد، می تواند بودجه پیش بینی شده را بصورت چرخشی در اختیار ده موسسه فعال خصوصی ویدیو رسانه قرار دهد تا آنها رایت فیلم های مورد نظر دولت را خریده و توزیع کنند، در این نوشتار می خواهم یادآور بشوم آیا تمام فیلم هایی که موسسه رسانه های تصویری تامین و توزیع کرده است، فی نفسه و فی حد الذاته محکوم به شکست تجاری در بازار نمایش خانگی بوده اند؟ آیا تکرار و تاکید این نکته که دولت قصد درآمد زایی از چنین فیلم هایی ندارد، هر گونه انگیزه را از شرکت پخش کننده محصولات موسسه برای بازاریابی درست و بهنگام سلب نمی کند؟
به نظر می رسد جدا از کیفیت فیلم هایی که در لیست خرید موسسه قرار گرفته اند، هیچگونه تلاش و ابتکاری برای عرضه شایسته و معرفی آنها در بازار صورت نمی گیرد و تقریباً موسسه و شرکت پخش قرارداد آن بصورت روتین و رفع تکلیفی فیلم های تامین شده را یکی پس از دیگری روانه بازار کرده و تدابیر تبلیغی و بازرگانی لازم را به فراموشی سپرده اند.
اگر ادعای آقای مدیر عامل موسسه رسانه های تصویری درست است که فیلم های ارزشمند فرهنگی در تور خرید آنها نشسته اند، جای این پرسش است که چرا موسسه بهمراه تهیه کننده و کارگردن فیلم فضایی را برای عطف توجه مردم و مخاطبان فیلم به ارزش های پیدا و پنهان اثر ایجاد نمی کنند و اصولاً بکارگیری تکنیک های تبلیغ و تنویر افکار را به جذابترین شکل ممکن، از دستور کار خارج کرده اند؟
هنر مدیریت در استفاده بهینه از منابع عمومی کشور و ایجاد ارزش افزوده مادی و معنوی است و گرنه صرف هزینه بودجه دولت و انتظار کشیدن برای تزریق دوباره اعتبارات و درجا زدن در یک سیکل بسته، کار چندان دشواری نیست.
سوالی داشتم ؛ برادران آقا گلیان بعد از ماجرای قهوه تلخ در ایران هستند یا از ایران خارج شدند؟