در همین سطر اول یادداشت عرض کنم؛ با رای کسانی که “بوسیدن روی ماه” را در قد و قواره پرده سینما نمی دانند، هم نظرم. نکته مثبت این ادعا آن است که فیلم برای تماشا در قاب نمایشگرهای خانگی و در آینده پخش از تلویزیون مناسب است.!
“بوسیدن روی ماه” برای آدم های پرحوصله و ریز بین، سرشار از جزییاتی است که بعضاً ملیح و دلنشین از کار درآمده اند. شخصیت های اصلی فیلم دو مادر شهید هستند که با وجود ضعف مفرط جسمی و تحمل داغ و درد دوری از فرزندان شهیدشان یک تنه بار قصه کم رنگ و بی جانی را که اسعدیان سرانداخته است، به دوش می کشند.!
زوج اسعدیان و محمدی(تهیه کننده) به زعم خود برای نجات اثر و تشخص بخشیدن به آن، آگاهانه از دو اقدام چشم پوشی کرده اند.
پرهیزاول، گریز از سیاست
فیلم با اینکه به دغدغه های دو مادر شهید و بهتر بگوییم خانواده های شهدا می پردازد؛ در رنگ آمیزی شخصیت ها و کنش آنها، در قید ابراز و نمایش علائق سیاسی و انقلابی اعضای خانواده نیست. انتقاد بعضی از سیاسیون به فیلمساز که چرا در خانه دو مادر شهید نشانه و عکسی از رهبران انقلاب دیده نمی شود، ریشه در همین مطلب دارد. سازنده اثر اگر بر آن بوده است تا فیلم را از ورطه شعارزدگی برهاند و شمول بیشتری به مضمون و پیام آن بخشد و طیف مخاطبان را فارغ از نگرش های سیاسی به تماشای فیلم فراخواند، در عمل موفقیتی را بدست نیاورده است. فروش متوسط فیلم نشان داد که حذف شناسنامه سیاسی شخصیت های فیلم، کمترین عارضه ای که به همراه دارد واقعی نبودن کاراکترها است. کاراکترهایی که در عالم واقعیت عموماً به علائق فکری و سیاسی فرزندان شهیدشان پایبند هستند و آنچه که سبب آرامش درونی آنهاست، باقی ماندن بر پیمانی است که با شهدا و امام شهدا بسته اند.
پرهیز دوم، دوری از احساسات گرایی
قصه و موضوع فوق العاده انسانی فیلم را که یادتان هست؛ مادری – احترام سادات- راضی می شود پیکر فرزند شهیدش که بعد بیست سال شناسایی شده و آماده تحویل به خانواده است، به مادر چشم به راه دیگری – مامان فروغ- داده شود.! چطور؟! قرار بر این است که شهید، فرزند مامان فروغ معرفی شود. مادری که در آستانه رحلت از دنیا به خاطر بیماری لاعلاج است.
قصه ای با چنین فضا و اتمسفری مستعد آتش زدن به جان تماشاچی است. کافی است به قول مداحان بیننده دل بدهد تا فیلمساز اگر روضه خوانی را بلد باشد، آسمان چشم ها را بارانی کند. مشکل “بوسیدن روی ماه” این است که فیلمساز نمی خواهد انگ ملودرام- از نوع احساسات رقیقه- به فیلمش بخورد. از طرفی اقتضای سیر داستان و واقعه محوری آن این است خون احساس به کالبد داستان تزریق شود و مجال بروز احساسات پاک از بیننده دریغ نگردد. حکایت “به لب چشمه بردن و تشنه برگرداندن” را شنیده اید؟
چهل و ششمین فیلم سینمایی ایرانی سال را موسسه تصویرگستر پاسارگاد روانه بازار ساخته است.
جناب فروتن گاهی باید به مخاطب سینما تلنگر زد و بوسیدن روی ماه همین کار را می کند بوسیدن روی ماه داستان جوانانی است که رفتند که من و شما راحت زندگی کنیم و مفقود الاثر مانده اند و ما بی خیال. زیرا قدرنشناسیم. حال شما بگویید به درد سینما نمی خورد سینما پس به درد چه می خورد سینما روایتگر زندگی است و باید واقعیت ها را برروی پرده نقره ای به نمایش گذاشت…