روزانه های سینمایی
ارزیابی تهدیدات شبکه

ارزیابی تهدیدات شبکه

در تدوین استراتژی برای یک سازمان به روش موسوم به swot از جمله اقداماتی که صورت می گیرد تهیه فهرست و لیستی از تهدیدهای محیطی است که متوجه سازمان مورد نظر می باشد. تهدیداتی که در مقابل فرصت ها گاه همسنگ و هم وزن می شوند و گاه ممکن است بر فرصت ها غلبه یابند. به همین ترتیب در محیط هایی که تهدیدات قوی هستند برنامه نویسان در تلاقی نقاط ضعف و تهدید به تدوین استراتژی هایی از نوع تدافعی روی آورده و به مدیران سازمان استراتژی "کاهش" و اتخاذ روش هایی از جمله کاهش هزینه ها و فعالیت ها را توصیه می کنند.

غرض از طرح این مقدمه علمی آن بود که در تحلیل وضعیت نمایش خانگی در سالجاری باید یک بار دیگر وزن تهدیدات را سنجید و عیار آن را در برابر فرصت ها و نقاط قوت محک زد. در یک نگاه کلی تهدیدات عام محیطی که همه موسسات ویدیو رسانه را تحت تاثیر قرار می دهد به شرح زیر می باشند:

  1. ضعف قوانین در برابر ناقضان حقوق و "کپی رایت" آثار ویدیویی
  2. عدم اهتمام دستگاه های فرهنگی بویژه صدا و سیما برای فرهنگ سازی و ترغیب مردم به تهیه نسخه اصلی فیلم
  3. قبض و بسط سیاست های ممیزی و بازبینی مرجع نظارتی
  4. تغییر روش ها و عادات تماشای فیلم و ترویج رو به رشد تماشای فیلم از طریق دانلود فیلم از اینترنت و به حاشیه رفتن تدریجی لوح فشرده فیلم
  5. تورم و حذف خرید فیلم در سبد هزینه های خانوارها
  6. پخش غیرقانونی فیلم های شبکه ویدیویی از سوی دهها تلویزیون فارسی زبان ماهواره ای، شبکه ریلی و ناوگان مسافری کشور

همانطور که مشاهده می شود آثار مخرب و زیان بار تهدیدات مذکور که هر کدام مانند یک بمب ویرانگر ظرفیت تخریب دارند، به گونه ای است که فرصت ها و نقاط قوت شبکه در برابر آنها سپر می اندازند و به حاشیه می روند.

تاخیر در صدور پروانه های نمایش به عنوان یکی از محورهای انتقادات اتحادیه موسسات ویدیو رسانه از مرجع نظارتی که در هفته های اخیر بازگو شده است، اگر چه در جای خود قابل رسیدگی است اما به نظر می رسد انتشار و توزیع نو به نوی عناوین بیشتر، راهبرد موثری برای مقابله با غول تهدیدات نیست. زیرا اثر و محصول هر قدر هم متمایز و تماشایی باشد به همان میزان بیشتر مورد سوء استفاده و دستبرد سارقان قرار می گیرد.

در این شرایط موسساتی که آورده مالی قابل توجهی داشته و به مدد برخورداری از سامانه های تکثیر انبوه و یا سیستم پخش گسترده قادرند در زمان کوتاهی حجم قابل توجهی از محصول را در مراکز فروش بنشانند، در خوش بینانه ترین حالت می توانند به نقطه سر به سر برسند و ادامه فعالیت را برای خود ممکن سازند. در این حالت استراتژی چنین موسساتی حتی اگر خود نیز واقف نباشند، استراتژی "محافظه کارانه" است که در آن توسعه و بسط فعالیت ها چندان محلی از اعراب ندارد.

مادام که موسسات ناگزیر از اتخاذ استراتژی تدافعی باشند، محتمل است که تاب ماندن در آن را نداشته و توانایی پرداخت هزینه های مقاومت و دفاع را نداشته باشند و مجبور شوند فعالیت های جاری شان را متوقف کنند. شاید موسساتی تمایل نداشته باشند نام آنها را در فهرست "سپر انداختگان" در اینجا قید کنم اما نگاهی به ویترین مغازه ها به خوبی نام موسسات غایب در بازار را عریان و افشا می سازد.

از این روضه پر سوز که بگذرم راه حل برون رفت از مخمصه کنونی و سایه سنگین تهدیدات چیست؟ آیا دل خوش به وعده هایی نظیر پیوستن ایران به کنوانسیون مالکیت جهانی باشیم؟ آیا خرسند باشیم که لایحه مالکیت مادی و معنوی در کمیسیون های مجلس در دست بررسی است و دیر یا زود از فیلتر شورای نگهبان هم عبور می کند و آسمان شبکه نمایش خانگی آفتابی می شود؟

کسانی که از عوائد ویدیو بهره مند می شوند دو گروه عمده هستند. تهیه کنندگان سینما و موسسات ویدیو رسانه. تهیه کنندگان سینما می توانند با قطع امید از شبکه و یا راضی بودن به حداقل سود و بازگشت سرمایه از آن، در تولیدات آتی خود به گونه ای عمل کنند که با ضوابط پخش سیما همخوانی داشته باشند و به این ترتیب "رایت تلویزیونی" فیلم هایشان را احیا کنند. البته پر واضح است که هر قدر فیلم در قاب ضوابط تلویزیون ساخته شود به همان میزان از شمار تماشاگران در سینماهایش کم خواهد شد. زیرا مسئله در رعایت کامل حجاب و پوشش بازیگران نیست مسئله آنجاست که مخاطب خواستار تکثر دید و نگاه است. مزیت نسبی سینمای ایران در برابر تلویزیون آن است که فیلمسازان محصولی سفارشی را جلوی دوربین نبرده و دغدغه های شخصی و نگرش های اجتماعی خود را به تصویر می کشند.(فارغ از گویایی و سلامت نگاه)

موسسات می توانند به کاهش هزینه های جاری و جذب و نگهداری حداقل نیروهای کیفی و متخصص اکتفا کنند و آن دسته از خدماتی که با برون سپاری می توان یکسره از هزینه های مازاد آن رها شد، از فهرست خدمات خود خارج کنند. به عنوان مثال در شرایطی که شرح آن رفت، ضروری نیست همه موسسات پخش مستقل و کارخانه تکثیر صنعتی داشته باشند.

اگر شرایط اقتضا کند نوع با کیفیتی از نظر بسته بندی و کارویژه ها می تواند برای قشر مرفه و متوسط جامعه و نسخه ارزانتر و ساده تری برای سایر اقشار با بهای ارزانتری عرضه گردد.

موسسات با مشارکت یکدیگر می توانند هزینه های تامین و اداره یک فروشگاه نمونه را در نقطه مناسبی بر عهده گیرند و ضریب عرضه مستقیم کالا را افزایش دهند. تجربه خرید یک واحد آپارتمانی برای اتحادیه تجربه خوبی بود که امکان تکرار آن برای چنین منظوری شدنی است.

موسسات ۲۰ گانه ویدیو رسانه نیازمند استفاده از ظرفیت های رسانه ای موجود هستند و خرید یکی از هفته نامه های سینمایی موجود و یا عقد قرارداد بهره برداری از امتیاز آن، دست آنها را برای تبلیغ محصولات منتشره، بیان دیدگاه ها و مواضع صنفی، فرهنگ سازی برای مصرف نسخه اریژینال فیلم های ویدیویی و …باز می گذارد.

شارژ مجدد مراکز عرضه از فیلم های موفق سال های گذشته تمهید دیگری است که حداقل فضا را برای موزعین آثار غیر مجاز تنگ می کند.

همچنین پیگیری فنی و حقوقی پخش فیلم در بستر وب و فضای مجازی(VOD) راه محتوم فناورانه ای است که موسسات دیر یا زود باید به آن متمایل شوند.

آنچه گفته شد صرفاً برای گرم کردن تنور بحث و اندیشه به منظور کاهش آسیب ها و تهدیدات شبکه است.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید