“بیینده ۶۰ میلیونی نمایش خانگی”، “نمایش خانگی مهمتر از سینما” این عبارات تیترهای انتخابی این خبرگزاری است که بعد از سالها متوجه افزونی مخاطبان شبکه نمایش خانگی نسبت به سینما شده است.
نویسنده این گزارش با یک حساب سرانگشتی بینندگان فیلم های ایرانی را ۶۰ میلیون برآورد کرده است و در محاسبه خود بینندگان انیمیشن، سریال های ایرانی شبکه و فیلم های خارجی را منظور ننموده است.
گزارشگر با فرض آنکه ۱۱۰ عنوان فیلم های سینمایی و داستانی های ویدیویی بطور متوسط تیراژ ۲۰۰ هزار نسخه ای داشته باشند و حداقل سه نفر هر عنوان را ببیند به عدد ۶۰ میلیون دست یافته است. تیراز ۲۰۰ هزار نسخه زمانی مورد تشکیک قرار می گیرد که به زعم نویسنده فیلمی با تیراز یک میلیون و فیلم هایی نیز با تیراژ یکصد هزار نسخه به شبکه عرضه می شوند. بر این اساس نویسنده چطور به میانگین ۲۰۰ هزار نسخه نائل شده، جای سوال است.
در ادامه گزارش؛ عدم درج رده بندی سنی بر پیشانی بعضی از عناوین مورد انتقاد قرار گرفته و بلافاصله نویسنده فیلم هایی را که با رده بندی سنی به بازار عرضه شده اند، عاملی برای افزایش فروش آنها دانسته است.!
گزارشگر بی انکه از بازبینی مجدد فیلم های ایرانی- علیرغم پروانه اکران- قبل از نمایش در شبکه ویدیویی، مطلع باشد، از توزیع فیلم هایی با تم خیانت در آینده اظهار نگرانی کرده است و حتی یک گام جلوتر رفته و خودش را با حالتی کاملاً منفعلانه جای بینندگان این فیلم های احتمالی نشانده و از آسیب های و تاثیرات مخرب آنها سخن به میان آورده است.! غافل از انکه نظریه هایی که معتقد به انفعال و تسلیم مخاطب در برابر پیام هستند، چندین دهه است که با نظریه های دیگری منسوخ شده اند و تئوری هایی همچون دریافت مخاطب و مصرف رسانه ای جایگزین آن شده اند.(نظریات جدید نافی رده بندی سنی نیستند)
اگر نویسنده به نقاط عطف شبکه در سال های گذشته و دلایل افزایش ضریب نفوذ آن نمی پردازد جای تعجب نیست و اگر او مانند بسیاری از همکارانش به غلط از شورایی به نام پروانه ساخت آثار خانگی یاد می کند حرجی نیست ولی اینکه با عبور از دقت نظر مینیاتوری برای صدور سالانه یکهزار پروانه نمایش خانگی توسط جمعی کم شمار از کارشناسان در اداره کل مربوطه، ناگهان به یاد آورد که مسئولین با نظارت ناکارامد فیلمی را با مشکلاتی در پوستر و سهل انگاری در اصلاحات به بازار عرضه کردند، تاقبلاً باید گردن آویز بی انصافی را بی بر و برگرد باید بر گردن نویسنده انداخت و به او یاد آور شد؛ به فرض هم که این سهل آنگاری از مسئولان مورد اشاره شما سر زده باشد(که سرنزده است) ضریب خطا و اشتباه در صدور یک هزار پروانه در سال می شود به عبارت یکهزارم!
این محاسبه برای کسانی که از عدد و رقم سر در بیاورند و قصدشان صرفاً تخریب دیگران نباشد، البته کار دشواری نیست. راستی از خبرگزاری متبوع شما در طول سال اصلاً خطایی سر می زند؟
اضافه کردن نظر