اگر این حرف آقای علی معلم مستند باشد که ایران از حیث رسانه های سینمایی در رتبه چهارم جهان قرار دارد، برای شما نباید دشوار باشد که سخنگوی سازمان سینمایی در شبانه روز با چه حجمی از تماس ها و ارتباطات دهها سایت، خبرگزاری، روزنامه، شبکه های رادیویی ، تلویزیونی و نظایر آنها دست و پنجه نرم می کند.
تحرک و فعالیت شمار زیادی رسانه سینمایی در فضای مجازی و حقیقی بی تردید نشان از علاقه و کنجکاوی انبوه مخاطبان به سینما و رخدادهای آن دارد. تولید و انتشار خبر و گزارش های خبری در رسانه ها در حالی روند صعودی به خود گرفته است که به دلایلی در سینماهای کشور شاهد موج فزاینده تماشاگر نیستیم و تکنولوژی کپی فیلم و یا دانلود آن دیدن فیلم را برای بیننده سهل و ارزان نموده است.
با این ترتیب آیا وجود این همه رسانه را باید مصداق " آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هیچی" دانست؟
خیر! زیرا هر ساله فیلم های سینمایی و ویدیویی قابل توجهی تولید می شوند و در همین سیصد و اندی سالن و شبکه ویدیویی به نمایش در می آیند. رتبه جهانی ۱۳ یا ۱۲ ایران در رنکینگ تولید فیلم سینمایی در یکسال، ادعای گزافی نیست و سینما کماکان در کانون توجه و علائق بسیاری از مخاطبانش قرار دارد.
با این وجود رسانه شمشیر دو لبه ای است که استفاده نادرست از آن موجد تهدیدات و آسیب های فرهنگی و اجتماعی است.
از این مقدمه که بگذرم نوع برخورد پاره ای از رسانه ها در قبال اتفاقات حوزه سینما شکل غریب و نامتعارفی به خود گرفته است و اغراق و مبالغه در طرح موضوعات کم اهمیت و غفلت از مسائل اصلی کمترین نمود رویکرد این دسته از رسانه ها در ماه های اخیر است.
تاریخ سینما کمتر به یاد دارد در باره فیلمی که به نمایش عمومی در نیامده است و مردم آن را ندیده اند، انبوه خبرها له و علیه فیلم انتشار یابد.
خواننده متحیر می ماند که چگونه فیلمی که هنوز تولید نشده است، مورد هجمه و بمباران خبری در محافل رسانه ای قرار می گیرد و رسانه ای که معلوم نیست مخالف فیلم است، فیلمنامه است، فیلمساز است یا سازمان حمایت کننده است و شاید هم مجموع اینها، چطور انتطار دارد، در مخاطب حس خوشایندی به بار بنشاند.
شاید حافظه بنده یاری نکند و به یاد نیاورم که از پشت صحنه فیلمی گزارشی پنهانی تهیه شود و به خلق الله هشدار داده شود که چه نشسته اید! فیلمی علیه اسلام و مسلمین در حال تولید است و عنقریب با نمایش آن فاتحه ارزش ها کلهم اجمعین خوانده خواهد شد.
لطفاً به ادامه یادداشت هم دل بدهید تا مطلب بهتر دستگیرتان شود. سازمان سینمایی زودتر از هر مرجع نظارتی به عملکرد مالی یکی از کارگزاران خود مظنون شده و با انعکاس مراتب به نهادهای مسئول در وزارتخانه، خواستار بررسی تکمیلی در زمینه پیش آمده می شود. برای انجام تحقیقات پس از مدتی فرد مظنون یا متهم دستگیر می شود. فرد متهم عنوان مدیر کل، مدیر عامل، معاون و یا رییس نداشته است و اگر بپذیریم که حداقل عرفاً به دارندگان چنین مناصبی مدیر می گویند، وی واجد چنین صفتی نیست.
دیری نمی گذرد که یک منبع خبری گوی سبقت را از رقبا می رباید و با پوشاندن لباس مدیریت بر تن فرد مظنون، او را یکی از مدیران سازمان سینمایی معرفی می کند و قربه الی الله همه مدیران شاغل در سازمان سینمایی را در مظان گمانه زنی و سوء ظن مخاطبان قرار می دهد. در کسری از ساعت، تلفن تمام مدیران به صدا در میاید تا تماس گیرنده از ابهام پیش آمده خلاصی یابد.!
سایر به اصطلاح منابع خبری کم نیاورده و پیاز داغ اتفاق را بیشتر می کنند. خبر دستگیری و احضار سایر مدیران مطرح می شود و برای کمی تا قسمتی هیجان انگیز تر شدن رویداد، پای یک منشی زن به وسط کشیده می شود و در سناریو نقش مکمل را به یک زن منشی می دهند. یادتان هست که همیشه پای یک زن در میان است!
طراحان خبری دیگری به اعتبار آشنایی بیشتر با سینما و فیلم های گنگستری بدون نگرانی از اینکه کنتوری انداخته شود، رقم قابل توجهی را دستمایه تخلف دانسته و با شلیک کلید واژه "اختلاس" بعد تازه ای به ماجرا می بخشند.
تداوم بررسی های قضایی و سکوت و ابهامی که پیرامون ماجرا شکل گرفته است، فرصت و میدان را برای خبرسازان کاملاً مهیا کرده است و توضیحات کلی مقامات مسئول اجرایی کام عطشناک آنان را سیراب نمی سازد.
آش آنقدر شور می شود که چند روز پس از ضیافت اهالی رسانه در نمایشگاه و جشنواره مطبوعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از بدرقه مهمانان، سکوت را جایز ندانسته و پاره ای از مطالب و اخبار رسانه ها را در باره دستگیری های اخیر در بخش هایی از وزارتخانه متبوعش نادرست و کذب می خواند.
… غرض آنکه مباهات به رتبه چهارم ایران از حیث برخورداری از رسانه های سینمایی مادام که به تقویت مولفه های فرهنگی و تحکیم بنیان های فکری و اقتصادی سینما منتهی نگردد و سبب کاهش ریسک سرمایه گذاری در عرصه هنر – صنعت سینما نشود، چندان محلی از اعراب ندارد.
سلام
سه جمله آخر را باید با طلا نوشت ، در ایران همیشه این مشکل وجود داشته که مثلا در اقتصاد عقب ماندگی کشورهای بیچاره را ملاک پیشرفت خود میدانیم و به زور باید خود را با پایین دستها قیاس کنیم پس جلوییم – گاهی هم در این مباحث اعداد گول زننده را ملاک میدانیم ولی یکبار صادقانه با خود ننشستیم تا ببینیم بعد از سی و اندی سال چرا در بسیاری زمینه ها هنوز عقب هستیم و چرا باید با عناد بگوییم که این روشها درست است و ما بهترین در همه چیز هستیم …
اگر اینطور باشد هند با تولید سالی ۶۰۰۰-۶۵۰۰ فیلم در دنیا حرف اول را میزند در صورتیکه در خود
اسیا هم امریکا حرف اول را میزند – هالیوود با سالی ۸۰۰-۹۰۰ فیلم دنیا را گرفته که از انها سالانه ۱۰-۱۵ تا جهانی میشوند ولی حرف آخر را میزنند . چرا کنیا باسالی۲۲۰۰-۲۰۰۰ تولید فیلم در دنیا هیچ حرفی برای گفتن ندارد اگر ملاک عدد است ..؟
حالا شما فرهادی را ازاین سینما بگیرید ببینید چی از سینما میماند در این چند سال گذشته …
با یک گل در هیچ کجا بهار نمیاید …
بهتر است بعد از سی و چند سال خودمان را دیگر گول نزنیم — بقول یکی از سریالها : :
صادق باش اول با خودت بعد با دیگران