فیلم "آرگو" موضوع صحبت و اظهار نظرهایم در دو روز گذشته با شبکه تلویزیونی العالم و پایگاه اطلاع رسانی جهان اسلام بوده است.
پرکاری سینمای امریکا در باره تصرف سفارت سابق آن کشور در تهران، نشان از اهمیت این واقعه و پیامدهایش در اواخر دهه هفتاد میلادی دارد.
فرار شش کارمند سفارت در نخستین دقایق اشغال لانه جاسوسی و شکست ارتش امریکا در صحرای طبس تاکنون حداقل در پنج فیلم سینمایی به عنوان قصه اصلی یا فرعی مورد اقتباس قرار گرفته است.
پیش از آن حدود ۵۰ عنوان کتاب بر اساس مشاهدات و خاطرات گروگان ها در آمریکا منتشر شده بود و به قدر کافی دستمایه برای تولید فیلم و داستان به دست سناریست ها و رمان نویسان داده بود. در ایران کتاب های منتشر شده از چهار عنوان تجاوز نمی کند. بدون شک این نقیصه بزرگ ناشی از آن است که مهارت نویسندگی در جامعه ما جدی گرفته نشده است و برای ردگیری بسیاری از وقایع تاریخی با کمبود منابع مواجه هستیم و جز متون تاریخی و کرونولوژیک که کمتر احساس و عاطفه ای در آنها راه دارد، به ریسمان دیگری نمی توان چنگ زد.
حضور کارگردان- بازیگری چون بن افلک در فیلم آرگو، باعث شده است تا فیلم اخیر علیرغم همه کاستی هایش جذابیت ظاهری بیشتری از نمونه های ساخته شده قبلی داشته باشد و پیام های سیاسی- ایدلوژیک فیلم در متن داستانی پر کشش تنیده شود.
در شرایطی که تحریم اقتصادی ایران روز به روز ابعاد تازه تری به خود می گیرد و علاوه بر تهدیدات نظامی از زبان مقامات صهیونیستی، تک و پاتک های سایبری در روابط ایران و آمریکا سایه افکن شده است، آرگو نیز بخشی از دیپلماسی رسانه ای دولت آمریکا و هم پیمانانش علیه جمهوری اسلامی ایران است.
در جبهه خودی علیرغم اذعان به کم کاری سیما و سینما در قبال خصومت و دشمنی های اشکار و نهان آمریکا در دهه های گذشته، از یک نکته نیز نباید غافل بود که با فرض تولید فیلم های افشاگر از سوی سینماگران ایرانی در قد و قواره مناسب و استاندارد، نمایش آنها در معرض دید تماشاگران کشورهای غربی کاری بس سخت و دشوار بوده و هست.
قرار نداشتن ایران در مدار تعاملات با شرکت های عمده پخش بین المللی – آن هم در زمینه پخش آثار ضد آمریکایی – بی گمان حاصل سرمایه گذاری های صورت گرفته را با نتایج مطلوبی همراه نمی سازد.
مضافاً که صف بندی سیاسی ایران در برابر دول آمریکایی و اروپایی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بر مناسبات و همکاری های فرهنگی و هنری سایه انداخته است و کمتر شانسی برای اختصاص فضای نمایشی متصور بوده است.
قطع پخش شبکه های تلویزیونی ایران از ماهواره های متعلق به اتحادیه اروپا پیامی جز این ندارد که فیلم های سینمایی ایرانی نیز مجالی برای برقراری ارتباط با مخاطب آنسوی آبها ندارد.
خروج از بن بست ایجاد شده و برداشتن موانع ارتباطی چاره ای جز این باقی نمی گذارد که سینما و تلویزیون ایران به استراتژی دیپلماسی عمومی روی آورد و آن را جایگزین دیپلماسی رسانه ای کند.
در حال حاضر فضای وب و انتشار محتوای دیداری و شنیداری تحت وب شرایطی فراهم ساخته است که مردم و کاربران بی واسطه دولت ها می توانند با محتوای عرضه شده ارتباط برقرار کنند و در تعامل با آن صراحتاً به اظهار نظر در باره آن بپردازند.
کارگردان برنامه "صباح الجدید" در شبکه العالم در گفتگویی که با وی داشتم، تصریح کرد از فردای قطع پخش ماهواره ای شبکه، به فضای سایبر کوچ کرده اند و دهها هزار نفر بیننده را به واسطه اینترنت به حلقه مخاطبان شبکه درآورده اند.
اگر به یاد داشته باشید نخستین واکنش های اعتراض آمیز در برابر فیلم موهن علیه پیامبر خاتم (ص) از جایی کلید خورد که کاربران اینترنت با تصاویر فیلم مواجه شدند و کمپین های اینترنتی در نهایت به تظاهرات خیابانی منتهی شد و حذف فیلم از سایت ها کمترین پیامدهای ترس از خشم مسلمانان بود.
غرض آنکه در غیاب سینماهای زنجیره ای و شبکه های تلویزیونی که روی خوش به تولیدات ضد آمریکایی ایرانی نشان دهند، فضای وب علی الاجمال دموکراسی رسانه ای را نمایندگی می کند و از تعرض دولت های تمامیت خواه مصون می باشد.
مطلب مرتبط: حرف آرگو چیست؟
با نظرتون موافقم
ولی به نظرم، اینترنت و فضای موجود تحت وب، مثل یک چاقوی دو لبه هست
به نظرم برای حضور در فضای تحت وب، علاوه بر حضور قوی در این فضا ، نیازمند مطالعات جدی و اصولی برای مقابله با پدیده هایی چون تروریسم مجازی هستیم که فکر می کنم همین مسئله نیازمند تمرکز بر مسائل حقوقی و تلاش برای تصویب مصوبات حقوقی متناسب با شرایط کشورهای مسلمان در سازمان ملل و سازمان های مرتبط با آن مانند یونسکو و جامعه اطلاعاتی هست.
متشکرم. عقد قرارداد رسانه ملی برای استفاده از ماهواره های روسی هم نشان داد دنیا و ما فیهای آن فقط بر مدار و میل غربی ها نمی چرخد.