یک پزشک از نادیده انگاشتن اصول اخلاق پزشکی در فیلم سینمایی اخلاقتو خوب کن انتقاد کرده است. به همین مناسبت یادداشت وی را در روزنامه شرق می خوانیم.
در فیلم ارتباط فرانسوی ۲ (جانفرانکن هایمر ۱۹۷۵)، جن هاکمن کارآگاه لجباز پلیس مبارزه با موادمخدر، از سوی قاچاقچیان ربوده و با تزریق اجباری هرویین، معتاد میشود و در نهایت با تزریق مقدار زیادی هرویین به حال خود رها میشود. در یک سکانس نسبتا طولانی و تکاندهنده عملیات احیای قلبی- ریوی روی او که به علت مصرف زیاد موادمخدر دچار ایست قلبی-تنفسی شده است، انجام میشود. این سکانس از نظر توجه به جزییات علمی-پزشکی حیرتآور و حتی قابل تدریس است. در محلی با کمترین امکانات پزشکی (در کمد را زیر بدن مصدوم میگذارند) نکاتی رعایت میشود که به جرات میتوانم بگویم در برخی اورژانسها و بیمارستانها رعایت نمیشود.
در سالهای اخیر سریالهایی مانند بخش اورژانس، آناتومیگری، اسکرابز و شاهکار آنها دکتر هاوس، پزشکی را با تمام جزییات و ظرایف علمی و با جذابیت بسیار به تصویر کشیدهاند. اما اگر از سینمای مبتذل و سطحی هالیوود بگذریم، در سینمای ایران سالهاست که جزییات که هیچ، از خیر رعایت کلیات و اصول بدیهی علم پزشکی هم گذشتهایم. دیگر هیچ گوش شنوایی وجود ندارد که لطفا برای فیلمهایتان از یک کارشناس پزشکی استفاده کنید و شوک قلبی را از روی لباس انجام ندهید.
اما آنچه انگیزه نوشتن این مطلب شد، توفیق اجباری (واقعا اجباری) بود که نصیبم شد و مجبور شدم در تعطیلات هفته گذشته، دوبار فیلم «اخلاقتو خوب کن» را ببینم. فیلمی با اشتباهات پزشکی متعدد که قرار بوده فیلمی اخلاقی و معنوی باشد، با شعارهای گلدرشت و سطحی و استفاده از کلمه اخلاق در نام فیلم، حتی اصول اخلاق حرفهای در شغل پزشکی را هم زیر پا گذاشته است. در پزشکی، اصول اخلاق حرفهای به جز در موارد بسیار نادر و از پیش مشخص شده، در تمام کشورهای جهان غیرقابل تغییر و لازمالاجراست و عدم رعایت آنها از سوی پزشک، تبعات بسیار سنگین قانونی برای او دارد و در صورت رعایت نشدن از سوی جامعه پزشکی، باعث از بین رفتن اعتماد بین بیمار و پزشک که لازمه درمان است، میشود. از مهمترین این اصول، رازداری و گفتن حقیقت به بیمار است و فکر نمیکنم نیازی به دلیل برای نشان دادن اهمیت آنها باشد. در صحنهای از فیلم که دو بیمار همزمان در یک اتاق ویزیت میشوند (کاری غیراخلاقی)، پزشک به یکی از بیماران (فرشته، با بازی الهام حمیدی) میگوید که هیچ مشکلی ندارد، زندگی ادامه دارد و برود زندگیاش را بکند (نقل به مضمون). برگه آزمایش او در اتاق جا میماند و پزشک بهراحتی بخشی از پرونده محرمانه بیمار را به همراه بیمار دیگر (با بازی جواد رضویان) میدهد تا به او بازگرداند. او که ظاهرا دانشجوی رشته علومآزمایشگاهی است (کاردانی یا کارشناسیاش مشخص نیست) به سادگی با دیدن آزمایش متوجه میشود که فرشته سرطان دارد و نوع، درمان و مدتزمان زنده ماندن او را هم مشخص میکند! و نتیجه میگیرد به علت وخامت حال او، پزشک به فرشته دروغ گفته و به اصطلاح او را جواب کرده است با این استدلال که نباید او را آزار داد. حتی وقتی بار دوم فرشته و ابراهیم (با بازی حامد کمیلی) پیش پزشک میروند، همان صحبتها را با قاطعیت تکرار میکند و در نهایت در برابر اصرار ابراهیم برای رفتن پیش پزشک دیگر، ناچار میشود که حقیقت را بگوید در حالیکه پزشک باید همیشه حقیقت را به بیمار بگوید، هرچقدر که تلخ باشد، اما با لحنی امیدوارکننده (جز در موارد بسیار نادر و استثنایی و آنهم به طور موقت). درمانهای ممکن، نتایج احتمالی آنها و شدت بیماری را توضیح دهد و در نهایت تصمیمگیری با خود بیمار است و پزشک به هیچوجه حق ندارد به جای او تصمیم بگیرد. در صحنهای دیگر با یک تماس تلفنی ساده، پرستار بیمارستان شماره موبایل یک دختر مجرد را به غریبه پشت خط میدهد (حیرت از این همه رازداری در سیستم درمانی).به هیچ وجه مخالف شخصیت پزشک خیانتکار، قاتل، ناشی یا دزد نیستم و اعتقاد دارم در هر حرفهای، همهجور آدمی پیدا میشوند، اما در این فیلم، شخصیت پزشک با چهره همیشه نورانی آقای صدیقشریف با آن مو و ریش سفید و به عنوان شخصیتی مثبت و پزشکی ماهر، دچار این اشتباهات فاحش حرفهای و نه علمی میشود. نکته جالب آنکه این موارد، پایه و اساس وقایع فیلمنامه و پیشبرنده داستان فیلم در دست رضا مقصودی (فیلمنامهنویس لیلی با من است و شیدا) است. تجسم کنید پیش پزشکی بروید که نه رازدار شما باشد و نه حقیقت را به شما بگوید، چه احساسی پیدا میکنید؟ تازه مدام از شما بخواهند که اخلاقتان را هم خوب کنید. چه کسی باید اخلاقش را خوب کند؟ فیلمسازان گرامی، خواهش میکنم در مورد کلیات و جزییات علم پزشکی هرچه میخواهید فیلم و سریال بسازید و حرف ما را گوش نکنید ولی تمنا میکنم دست از سر اصول اخلاق حرفهای پزشکی بردارید که بازی با آتش است و با اخلاقیات جامعه بیش از پیش بازی نکنید. فیلم شما دقیقا نقض غرض است. کد ۴۵۵ حامد محمدی لنکرانی
اضافه کردن نظر