ایسنا: شما احتمالا دورادور با «قهوه تلخ» و «قلب یخی» و «ساخت ایران» که در نمایش خانگی هستند آشنا هستید. نمایش خانگی در ایران چیز جدیدی است که در کشورهای دیگر به این صورت نیست. چون کارهایی را که قبلا پخش شدهاند به نمایش خانگی میآورند نه کارهای جدید را.
سیروس مقدم: علت این تفاوت ممکن است این باشد که در کشورهای دیگر تا جایی که من در جریان هستم بخش خصوصی هم فعال است و کانالهای خاص خودش را دارد و از طریق احزاب، یا موسسات و روزنامههای معتبر فعالیت میکند. طبیعتا کانالهای مختلف برای سلائق مختلف وجود دارد، اما چون در کشور ما تلویزیون قانونا فقط در استحضار سازمان صدا و سیماست و بخش خصوصی معنی پیدا نمیکند، این یک راه گریز یا راه فراری بود که اتفاق افتاد تا سریالسازی در خارج از ضوابط و قوارهی سازمان صدا و سیما تجربه شود.
یعنی اگر کانالهای خصوصی وجود داشت، قطعا این شکل نمایش دیگر معنی نداشت و شبکههای دیگری که خصوصی بودند با سلائق دیگری ساخته میشد. به هر حال نمایش خانگی هم در چارچوب کشور ما، ضوابط شرع و عرف ما قرار دارد و گرنه انتشار پیدا نمیکردند؛ در سلیقه و نوع قصههایشان با هم فرق میکنند.
اتفاقی که افتاده این است که چون در کشور ما تجربه نشده بود؛ تجربهای بود که با تلخی و شیرینی همراه بود. شیرینی از این بابت بود که بالاخره راهی باز شد و کارهای جدیدی با نگاه نو آمد و با ساختارهای پیشرفتهتر و جذابیتهایی که به بخش زیادی از آن نمیشد در تلویزیون پرداخت و جواب هم گرفت. اما به دلیل این که مدیریت درستی پشت آن نبود و چشمانداز خیلی خیلی روشنی برایش طراحی نشده بود، در ادامه با افت و خیزهایی مواجه شد. حتی گاهی توی ذوق مخاطب و مردمی زد که پول میدادند و آن را میخریدند. دلیل موفقیت یک کار تداومش است اگر میبینیم «لاست» میگیرد به این خاطر است که فصلهای آن با یک برنامهریزی دقیق، پشت هم ساخته میشود. تیم معلوم است و سه سال برنامهریزی دارد. اما این چون در قصههای ما در بخش خانگی اتفاق نیفتاد، میبینیم سریالهایی مثل «قهوه تلخ»، با قوت و قدرت و جذابیت میآید، اما در ادامه با افت مواجه میشود و تلاش میکند خودش را بلند کند. در این بلند شدن، بخشی از اعتماد مردم ریزش کرده است. چون نمیداند آیا این ۱۰ قسمت را بخرد، ۱۰ تای بعدی را هم داریم؟ میتوانیم رویش حساب کنیم؟ در «قلب یخی» واقعا همین طور بود.
من پیگیر این کارها هستم؛ خیلی توی ذوق مخاطب خورده بود که قصهای شروع میشود و جلو میرود، اما به دلایلی متوقف میشود یا وعده وعیدهایی که سر جوایز و با مردم برای مشارکتشان داده میشد. اولین بدقولی که میشود، خود به خود به سلب اعتماد منجر میشود و خود به خود روی آینده تولید این سریالها تاثیر میگذارد و مردم با کم اعتمادی و بدبینی نسبت به آینده این جنس کار نگاه میکنند.
– البته این بدبینی دو سویه است. هم مردم به آیندهی نمایش خانگی بدبین هستند و هم سازندگان رغبت کمتری برای حضور در نمایش خانگی دارند.
– بله. این دو سویه است و خود به خود روی یکدیگر تاثیر میگذارد. ولی به خود من سال گذشته این پیشنهاد شد با توجه به این که میدانستم مسیر آزمون نشدهای است رسیک نکردم و واقعا جرات نکردم وارد آن شوم. با این که خیلی شرایط مهیا و خوب بود، دلم میخواست حداقل یک سال از این مساله بگذرد که هم بببینم مدیریت کلان فرهنگی ما چطور به این مقوله نگاه میکند، بازتاب آن هم در مردم چگونه است و هم سرمایهگذارانی که میخواهند سرمایه گذاری کنند چقدر پای کار هستند. الان هم پشیمان نیستم که واردش نشدم چون احساس میکنم که ممکن بود نیمچه اعتمادی که مردم در تلویزیون به سیروس مقدم دارند، در یک تولید این مدلی با بدبینی و بیاعتمادی مردم نسبت به بنده همراه شود.
من ریسک نکردم چون احساس کردم نمیتوان این طور وارد شد و یک مسیر پنج ساله را برنامهریزی کرد. چون این کار احتیاج به مسیری پنج ساله دارد. گاهی هیجانزده میشویم و میگوییم بیائیم و این کار را بکنیم. اما ۶ ماه بعد رها میشود و باد میخورد. حتی تیم سازنده این دو کار هم فکر نمیکنم دیگر دل و دماغ شروع کار را داشته باشند؛ نه بازیگر، نه کارگردان و نه سرمایهگذار.
– البته «قهوه تلخ» دوباره شروع کرده است.
– بله، اما خیلی پردهها دریده شد، روها توی هم باز شد، خیلی مصاحبهها اتفاق افتاد که اگر این توقفها نبود، دلیلی هم نبود که این بحثهایی که شده بود اتفاق بیفتد.
– پس شما تا پنج سال دیگر سراغ نمایش خانگی نخواهید رفت؟
– مگر این که کاری که میخواهیم انجام دهیم برنامهریزی پنج سالهاش با تمام جزئیات، سایورتهای مدیریتی و مالی مشخص شده باشد.
– البته کپیرایت هم تولیدکنندگان نمایش خانگی را غافلگیر کرد.
– مشکل کپی رایت هم نور علی نور است؛ شما در واقع کاری را میسازید که ممکن است سه روز دیگر صاحبش نباشید. کمی سخت است؛ من در زندگیام آدم بدبینی نیستم، اما این جنس کار غیرقابل اعتماد است. «چک برگشتی» را ما امروز روی آنتن میبردیم، اما فردای آن روز در اینترنت قابل دانلود بود. درحالیکه انتشارات سروش خودمان هنوز نجنبیده که کار خودش را زودتر از آن که دلالها به بازار دهند، بیرون دهد تا پولش توی جیب خود سروش برود. این هیجان و دوراندیشی در اینجا نیست. «تا ثریا» را هم هنوز سروش بیرون نداده اما پکیج آن دست به دست میچرخد.کد ۴۱۵
مجموعه نمایشی آقا جیکو را برای کودک ونوجوان شبکه یک می ساختیم وتدوین مجموعه را در شرکت کلک خیال انجام می دادم ، مصطفی عزیزی تصمیم گرفت سریال بسازد وآقای مقدم با تردید انتخاب شد، یادم می آید خیلی نگران بودند که این کار خوب می شود یا نه اما در نهایت شد سریال مسافر شبکه تهران با بازی پور عرب که به نظر من سکوی پرتاب سیروس مقدمی شد که سالها کار کرده بود ولی چندان شناخته شده نبود . ااین تردید ایشان برای کار کردن در شبکه نمایش خانگی ریشه در فرهنگ ما دارد که همیشه منتظریم دیگران راه را باز کنند تا ما هم برویم …از دیدگاه من سیروس مقدم خیلی زودتر از سریال مسافر حقش بود که شناخته شود اما این محافظه کاری خودش بود که جلویش را می گرفت وبی اعتمادی او به کار در شبکه نمایش خانگی هم ریشه در آن دارد، با ارادتی که به ایشان دارم درخواست می کنم به این عرصه بیایند چرا که آمدن ایشان ودیگران قطعی است زودتر آمدن است که ارزش دارد.