روزانه های سینمایی

آیا در سینمای ایران قحطی سوژه است؟

این یادداشت به قلم نگارنده در وب سایت سینما اعتماد در تاریخ ۱۵ بهمن اتشار یافته است.

قحط سوژه است مگر اندر سینما؟

سالهای نه چندان دور مدیرکل وقت نظارت معاونت سینمایی در دفاع از ادامه و ضرورت فعالیت شورای صدور پروانه ساخت گفته بود؛ مهمتر از بررسی‌های محتوایی فیلمنامه، آنچه که در اولویت شورا قرار دارد، رگولاتوری و یا همان تنظیم گری است. او توضیح داده بود که با تنظیم گری می‌توانیم بین گونه‌های سینمایی بالانس و تعادل ایجاد کنیم و از ساخت موضوعات مشابه خودداری به عمل آوریم.
مدیر نظارتی فکرش را نمی‌کرد که توصیف او از رگولاتوری از حد یک توجیه اداری فراتر نرود و امروزه به جایی برسیم که از موضوعات و سوژه‌های واحد سه فیلم سینمایی تولید شود و آب از آب هم تکان نخورد.
در این میان به جز بی‌تفاوتی شورای پروانه ساخت، ارگانهای سرمایه‌گذار نیز که دست و دلبازانه از منابع عمومی کشور پول هزینه می‌کنند، در فکر مدیریت منابع مالی خود نیستند تا آن را صرف موضوعات بکر و جذاب دیگری کنند. شاهد مثالم تولید سه فیلم سینمایی در باره شهید هاشمی است که از دو فیلم در باره این شهید در جشنواره فجر امسال رونمایی می‌شود. «اشک هور» ساخته مشترک سازمان سینمایی سوره و سیما فیلم به کارگردانی امیر صراف‌ها و محمدرضا اصلی همچنین «اسفند» به کارگردانی دانش اقباشاوی با حمایت بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانه‌ای اوج.
پیش از این در دهه نود نیز فیلم «یوسف هور» به کارگردانی علی اصغر شادروان ساخته شده بود که هیچگاه به نمایش درنیامد.!
داستان به همین جا ختم نمی‌شود. واقعه حمله نظامی چریک‌های کمونیست در سال ۶۰ به شهر آمل نیز تاکنون دستمایه سه فیلم سینمایی شده است که از بد حادثه دو فیلم آن همانند مورد قبلی در جشنواره چهل و سوم در معرض دید عموم قرار گرفته‌اند. فیلم‌های« بازی خونی» ساخته حسین میرزا محمدی و «شمال از جنوب غربی» به کارگردانی حمید زرگر نژاد. هر دو محصول ارگان‌های نظامی و فرهنگی هستند که قاعدتاً بودجه آنها از یک منبع واحد تامین شده است.
فیلم سوم با موضوع غائله جنگل‌های آمل با نام «ماهی سیاه کوچولو» ساخته مجید اسماعیلی در دهه نود اکران شده بود.!
منکر آن نیستم که در سینمای جهان هم فیلمسازان با سویه‌های متفاوت به سراغ سوژه و ماجراهای واحدی رفته‌اند و هر یک روایت ممتاز خود را سرانداخته‌اند؛ اما کمتر موردی را سراغ دارم که در کشوری در فاصله زمانی کوتاه یکساله، چهار پروژه سینمایی کلید بخورند و هر دو فیلم بر اساس موضوع واحدی ساخته شوند. بطور منطقی به جز فاصله زمانی معقول، آنچه که فیلم‌های متاخر را از نمونه‌های قبلی موجه و متمایز می‌سازد، فاش شدن ابعاد تازه‌ای از ماجراهای تاریخی مورد اقتباس، روایت ماجرا در ژانری متفاوت، تغییرات فناوری و تمهیداتی از این دست است.
اتفاقی که در جشنواره امسال رخ داد نشان داد که شورای پروانه ساخت در دولت گذشته به آنچه که بی توجه بوده است، تنظیم‌گری بوده است و بدون هیچ ملاحظه و دغدغه‌ای اجازه تولید فیلم‌هایی با سوژه‌ای واحد را داده است و تلاشی برای متقاعد کردن یکی از تهیه کنندگان و منابع سرمایه‌گذار برای منصرف کردن آنها نکرده است.
کمترین عارضه چنین بی‌تدبیری‌هایی آن است که تقدم و تأخر اکران فیلم‌ها حاشیه‌ساز خواهد شد و بعید نیست که سرنوشت خوبی در جذب مخاطب انبوه در انتظار آنها نباشد.
ایران و تاریخ پرفراز و نشیب آن، خاطرات و مخاطرات تلخ و شیرینی از رخدادها، تلاطمات سیاسی اجتماعی، نهضت‌ها، مبارزات و مجاهدت‌ها را به سینه سپرده است. کافی است سینماگران با کمی غور و تعمق به سراغ ایده‌های بکر بروند و به رویدادهای تکراری بند نکنند.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید