مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها برای خبرنگاران و نمایندگان رسانه ها و جراید سراسری و محلی، فرصتی را فراهم ساخته است تا از نزدیک و از زبان مدیران ارشد با وظایف، تشکیلات، سیاست ها و مقررات بخش های مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر آشنا شوند. چون اداره ی ساعاتی از کلاس های پیش بینی شده، به من سپرده شده است، ترجیح دادم به جز سرفصل های مقرر، قدری هم به آسیب شناسی کار اهالی رسانه در حیطه سینما بپردازم و مطالبی را با آنها در میان بگذارم. مجال محدود و اندک باعث شد تا فقط به این توصیه ها اشاره داشته باشم و از دیگر موارد درگذرم.
قبل از هرچیز باید از همکاری، تماس و ارتباط خبرنگاران حوزه سینما اعم از نشریات تخصصی،خبرگزاری ها، هفته نامه ها و ماهنامه ها و … با مدیریت و کارشناسان نمایش خانگی و انعکاس خوب مسائل و چالش های این عرصه تشکر کنم و یادآورشوم که نکات اجمالی زیر ناظر بر مسائل عمومی سینما فارغ از حوزه ای خاص است:
– ترجیح حاشیه بر متن، عارضه ای است که در نگاه اول بر کار گزارشگران و نویسندگان سینمایی مشهود است. البته جذابیت های ذاتی و استثنایی سینما، حضور ستارگان و حاشیه های زندگی خصوصی و حرفه ای آنها، علاقه و گرایش اکثریت مردم به سینمای داستانگو، حجم عظیم و سنگین تبلیغات رسانه های بزرگ جهانی برای پژواک اخبار و تحولات سینما، کمتری پیامدی که به همراه دارد، تشدید اشتیاق همگان برای نزدیک تر شدن با دنیای سینما و دست اندرکاران آن است. کثرت نشریات عمومی و شبه سینمایی که پا به پای جراید تخصصی؛ عرض اندام می کنند و آتش بیار معرکه در بزنگاه اتفاقات ریز و درشت هستند، گویای ریزه خواری بسیاری از سفره حواشی سینماست.
– ناآگاهی از روند سیاست ها و تصمیمات مدیریت دولتی سینما که امروزه به دلیل ثبت اخبار و رویدادها در فضای مجازی دسترسی به مستندات تاریخی کار سخت و دشواری نیست، از دیگر نکات قابل تامل است. بگذارید با یک مثال منظورم را روشن تر بیان کنم. در برنامه زنده تلویزیونی هفت که چند صباحی است، فقط این برنامه! میدان را به نفع بازی های جام جهانی وانهاده است، صحبت از این بود که حمایت های دولت فقط در بخش تولید هزینه می شود و عده ای هم با تولید فیلم به آنچه که دنبالش هستند در همین مرحله می رسند. بی خود نیست که همیشه تعدادی فیلم روی دست می ماند اما تهیه کنندگان آنها انگیزه ای برای اکران فیلم ندارند. زیرا به زعم سازندگان این فیلم ها نفع و سودی در این کار برای آنها متصور نیست. مجریان این برنامه باید می دانستند که در پنج ساله گذشته سالانه میلیارد ها تومان صرف بازسازی سینماها شده است. صدای بسیاری از فیلم های سینمایی با کمک دولت میکس دالبی ساراند می شود. تسهیلاتی برای نوسازی لابراتوارهای سینمایی اختصاص یافته است. غیر از چاپ رایگان کپی فیلم های سینمایی برای سینماهای مناطق محروم، مدتی است که در قالب طرح اکران همزمان، نیمی از هزینه چاپ کپی فیلم ها توسط دولت تامین می گردد و فقط بخشی از هزینه پخش تیزر این فیلم ها در شبکه های استانی سیما از سوی تهیه کنندگان پرداخت می شود.
کمبود خبرنگاران آشنا با جنبه های فنی و صنعتی سینما باعث شده است تا حجم مطالب مربوط به این زمینه کمتر در خروجی رسانه ها مشاهده شود. تاکید بر درج عبارت سینمای استاندارد در دفترچه سیاست های مدیر ارشد سینما در ابتدای سالجاری و کنجکاوی بسیاری برای رمز گشایی از این واژگان، معنایی جز این نداشت که شاید برای عده ای از نویسندگان سینمایی مصادیق سینمای استاندارد حداقل در بخش امور فنی و تکنیکی روشن نیست. در تمام سالهایی که بیش از یکصد سینما بازسازی شده است، کمتر خبرنگاری جزئیات و چگونگی ترسیم طرح و نقشه های عملیاتی برای نوسازی و تجدید بنای سینماها را دستور کار خود قرار داده و کیفیت اقدامات صورت گرفته را کارشناسانه بررسی کرده است. در سال های گذشته از سوی دولت و بخش خصوصی سرمایه گذاری برای تکمیل زنجیره سینمای دیجیتال موسوم به DI همواره در جریان بوده است، اما به دلیل ضعف دانش خبرنگاران در چنین زمینه هایی کمترین مطلبی در این زمینه انتشار یافته است. فکر می کنید چند خبرنگار از چگونگی نسبتا" خوب نگهداری نگاتیو و پزیتیو هزاران فیلم در گنجینه فیلمخانه ملی ایران اطلاع دارند؟ همچنین در حالیکه نزدیک به دو دهه از آغاز ساخت و عملیات عمرانی پروژه فیلمخانه می گذرد و هنوز هیچ چشم انداز روشنی برای بهره برداری از آن وجود ندارد، این تاخیر تاریخی سوژه کمتر خبر یا گزارشی بوده است. در همین رابطه مثال های بیشتری می توان زد که مورد غفلت اهالی رسانه بوده است.
منفعل بودن در برابر جریان سازی ها
از یک مثال شروع کنم. در سیاه بهاری که امسال بر شبکه نمایش خانگی حاکم بود و از سوی بازار کشش و تقاضایی برای خرید یا سفارش فیلم نبود و چک های بسیاری از عوامل توزیع یا خریداران عمده در موعد مقرر وصول نمی شد، جمعی از تهیه کنندگان سینما دریافتند که بر خلاف سال های پیش در چنین ایامی، مدیران موسسات ویدیو رسانه به خدمت آنها نمی رسند و برای خرید رایت ویدیویی فیلم های تولیدی شان پیشنهادی را مطرح نمی کنند. این عده در مسیر بازگشت به خانه تولیدات ویدیویی عامه پسندی را در سوپر مارکت یا کیوسک مطبوعاتی محله خود می دیدند که نام و آرم بعضی از موسسات ویدیو رسانه بر روی آنها دیده می شد. همان موسساتی که مدتها بود تهیه کنندگان سینما چشم انتظار ورود مدیران آنها به دفترشان یا لاقل تماسی از جانب آنان بودند. تهیه کنندگان با مشاهده چنین وضعی پنداشتند که سرمایه و نقدینگی موسسات برای تولید و خرید آثار ویدیویی هزینه می شود و اگر وضع به همین منوال بماند، کسی خریدار فیلم شان نخواهد بود. شرایط به گونه ای نبود که دست روی دست بگذارند و بیکار بنشینند. پس با نادیده گرفتن این واقعیت که در پشت پرده تولید فیلم های ویدیویی همکاران تهیه کننده خودشان یا تهیه کنندگان تلویزیون هستند، آتش تهیه سنگینی بر روی موسسات ویدیو رسانه ریختند و آنها را متهم به تولید فیلم های کمیک ساختند. در حالیکه طی سالیان اخیر دهها فیلم سینمایی با شکل و شمایلی شبیه به تولیدات ویدیویی پرده های سینما را به اشغال خود در آورده بودند، فقط چند عنوان فیلم ویدیویی کافی بود تا تهیه کنندگان معترض فاتحه سینمای ایران را بخوانند و نمایش خانگی را متهم ردیف اول نابودی سینما بپندارند. انتشار اخباری مبنی بر خرید رایت سی عنوان فیلم سینمایی ایرانی از طرف موسسات ویدیو رسانه در سه ماهه اول سال هم این عده را آرام نساخت و زمانی که در جمع اعضای شورای عالی تهیه کنندگان، از زبان راقم این سطور واقعیات موجود ترسیم گردید و اطمینان داده شد که آنچه جنبه الزامی و اجباری برای موسسات ویدیو رسانه دارد خرید فیلم سینمایی است و نه اثر ویدیویی، بیانیه دوم شورای مزبور قدری آرامش را به فضای رسانه ای برگرداند. اما چند روز بعد این بار از زبان کارگردانان سینما در اعتراض به طرح جدیدی برای بهبود اکران فیلم در سینماها، این دوستان نیز شبکه نمایش خانگی را از شلیک انتقادات خود بی نصیب نگذاشتند و دوباره روایت تکراری و کلیشه شده اشغال ظرفیت های شبکه نمایش خانگی بواسطه فیلم های نازل و سطحی ویدیویی طنین انداز شد. البته در پایان بیانیه، کانون کارگردانان از سر لطف و کرم با درک بلیه تکثیر غیر قانونی نسخه ویدیویی فیلم های ایرانی و متضرر شدن موسسات ویدیو رسانه، آمادگی خود را برای همراهی در مبارزه با این عارضه زیانبار اعلام کردند ولی در تیتر ها و سوتیتر های استخراج شده از بیانیه کانون کارگردانان و در گرماگرم مخالفت با طرح اعلام شده، تعرض به شبکه نمایش خانگی از قلم نیافتاد و به فراموشی سپرده نشد.!
غرض از ذکر این مثال آن بود که تقریبا" اکثر رسانه ها برای همدلی با معترضان از چیزی فروگذار نکردند و به قدر کافی تریبون در اختیار آنان قرار دادند، اما کمتر تلاشی برای تعمق بیشتر پیرامون این واقعه کردند تا حداقل به عنوان یک ناظر بی طرف وارد بودن اعتراض تهیه کنندگان را مورد بررسی قرار دهند و علل و ریشه های کاهش خرید فیلم های سینمایی از سوی موسسات را در ماههای گذشته کشف کنند.
اضافه کردن نظر