روزانه های سینمایی
تنوع ذات رسانه است- گفتگویم با ماهنامه مدیریت ارتباطات

تنوع ذات رسانه است- گفتگویم با ماهنامه مدیریت ارتباطات

*مقدمه:

در هیچ کتاب روزنامه‌نگاری ایرانی نوشته نشده است که دوربین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از قلم هر نویسنده و خبرنگاری مهم‌تر است. در بسیاری از کنفرانس‌های خبری در ایران کنفرانس شروع نمی‌شود مگر این که دوربین صدا و سیما برسد. برای پایان کنفرانس هم چنین است. دوربین که برود گویی برق رفته است. در ایران رسانه‌های چاپی در برابر رسانه‌هایی مانند تلویزیون بسیار ضعیف و نحیف هستند.

گفت و گوی ما با فرد فرهیخته‌ای مانند سعید رجبی فروتن یکی از مدیران سازمان سینمایی هم از این قاعده مستثنی نبود. او که این روزها سرش حسابی شلوغ است با روی گشاده پذیرای ما بود اما تا زمانی که دوربین صدا و سیما برسد فرصت داشتیم سوال‌هایمان را بپرسیم. البته سعید رجبی فروتن با احترام و صبر و حوصله فراوان به ما پاسخ داد. فروتن جزو مدیران وبلاگ‌نویس ایرانی است و در وبلاگ خود بارها با ذکر مصادیق روشنی از کارهای غیر حرفه ای بعضی از روزنامه‌نگاران ایرانی گله کرده است. سعید رجبی فروتن، پیش از این مدیر اداره کل نمایش خانگی (ویدیو) بود که در تشکیلات جدید سازمان سینمایی منحل شد!

قرارمان این بود که درباره رسانه‌های سینمایی ایران با او صحبت کنیم. او که این روزها بیشتر از هر کس دیگری با رسانه‌های سینمایی سر و کار دارد. زمانی که گفت و گوی ما با او تمام شد هنگام خداحافظی با علیرضا سجادپور روبه‌رو شدیم که از دفتر جواد شمقدری بیرون می‌آمد. عکاس ما که سجادپور توجه‌اش را جلب کرده بود دست به دوربین شد که سجادپور لب به گله گشود و از روزنامه‌ای گفت که در روزی که مخالفان و موافقان فیلم من مادر هستم جلوی وزارت ارشاد جمع شده بودند عکسی از او در کنار پنجره گرفته و زیر آن نوشته بود سجادپور در تمام مدت دزدکی مشغول دید زدن جمعیت بود.! خودش می‌گفت من فقط یک لحظه کنار پنجره آمدم.

ما در روزی با رجبی فروتن گفت و گو کردیم که آلودگی هوا کمر تهران را شکسته بود و در زمانی که ما در دفتر مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان سینمایی بودیم همه جا و از جمله در وزارت ارشاد این خبر پخش شد که سه‌شنبه و چهارشنبه به خاطر آلودگی هوا تعطیل شده است. داغ بودن موضوع آلودگی هوا باعث شد که در همان زمان اندکی که ما در حال خداحافظی بودیم سجادپور به شوخی به رجبی فروتن بگوید که شما به عنوان مدیران سازمان سینمایی نظری درباره تاثیر فیلم‌های مستهجن بر آلودگی هوای تهران ندارد؟ این شوخی او خبر از عمق مشکلات رسانه‌های سینمایی در ایران می‌دهد و این سوال را برای ما جدی‌تر می‌کند که آیا اصلا سینما مهم است؟ آیا رسانه‌های سینمایی مهم هستند؟ پاسخ فروتن به این پرسش‌های آری است. اما دلایل او را بخوانید.

*آقا فروتن! میزان سینما رفتن و فروش فیلم‌های سینمایی در کشور ما در تناسب با میزان رسانه‌های پیرامون سینما نیست. شما به عنوان یکی از مدیران سازمان سینمایی کشور این وضعیت را چطور می‌بینید؟

تنها با توجه به فروش گیشه‌ یک فیلم نمی‌توان گفت که فیلم‌ دیده نشده است. بلکه برعکس به مدد تکنولوژی‌های روز مثل ماهواره‌ها واینترنت که بدون اجازه صاحبان فیلم ها آثارشان را پخش می‌کنند! و نیز در سیستم ویدیویی، میزان تماشا و مخاطب فیلم‌های ایرانی در سایر رسانه ها غیر از سالن های سینما بیشتر شده است؛ مخاطبانی که اتفاقا به سینما و مسائل پیرامونی فیلم‌ها هم اهمیت می‌دهند و به دنبال آن می‌روند. بنابراین اگر بپذیریم که میزان تماشاگران ما در سالن‌های سینما کاهش یافته – به علاوه این که ما در ۹۰۰ شهر و استان خود اصلا سالن سینما نداریم و بسیاری از کودکان و نوجوانان ما تجربه قرار گرفتن در محیطی تاریک و تماشای فیلم بر روی صندلی‌های راحت و درک صدا و تصویر باکیفیت بالا را ندارند- اما به کمک ویدیو، ماهواره‌ها و اینترنت فیلم‌های سینما را تماشا می‌کنند. پس با این وصف تنور سینمای ایران همچنان داغ است و این مخاطبان، تازه‌ترین اخبار و حرف و حدیث‌ها را درباره سینما از طریق رسانه ها دنبال می کنند. شاید در جهان هم کم سابقه باشد که مردم کشوری به سینما نروند و ضریب اشغال (نسبتی که از تقسیم حاصل ضرب تعداد صندلی‌ و تعداد سانس‌ بر تماشاگران به دست می آید) سینماهایشان یک رقمی باشد (حدود ۷ درصد و در پردیس‌های سینمایی که چند سالنه هستند ۱۳ درصد) اما میزان تماشای فیلم‌ها و صحبت پیرامون آنها دست کمی از سایر کشورهایی نداشته باشد که بالاترین ضریب اشغال را در جهان دارند. مضافاً که یکی از دلایل اقبال رسانه ها به سینما ریشه در علاقمندی مردم به سینما و سینماگران دارد. ایران در بین کشورهای جهان صاحب سینما و تصویر است و این به یکی از مزیت های نسبی فرهنگ کشورمان بدل شده است.

*در کشورهای پیش‌رو این ضریب اشغال چند است؟

در این کشورها ضریب اشغال معمولا بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است، اما در آن کشورها کپی رایت رعایت می شود. رایت تلویزیونی دارند که بر اساس آن فیلم‌ها به تلویزیون‌های کابلی فروخته می‌شود، رایت ویدیویی به فرمت فیزیکی و یا پخش در سیستمvod  وجود دارد. رایت‌های منطقه‌ای برای مناطق مختلف جهان دارند تا با این اشکال سرمایه ای هزینه‌های تولید را جبران و سود سرشاری را هم به دست آورند.. به همین ترتیب است که سینما به صنعت و تجارت تبدیل می شود.

 *پس چرخ صنعت سینمای ما با وجود اینکه کپی رایت نداریم چطور می چرخد؟ اوضاع پخش خانگی فیلم‌های سینمایی چگونه است؟

سینمای ایران در سه دهه گذشته به کمک حمایت های دولتی سرپا ایستاده است . کمک هایی که دامنه آن از نگارش فیلمنامه تا نمایش فیلم را شامل می شود . البته این به آن معنا نیست که فیلم هایی هم بدون کمک دولت ساخته نشده باشند. به هر حال سازمان و نهادهایی هم در کنار سازمان سینمایی به فراخور نگرش فرهنگی مدیرانشان در ساخت فیلم های سینمایی مشارکت و سرمایه گذاری داشته اند. برای ارزیابی وضعیت سینما نباید تنها به گیشه و سالن‌های سینما نگاه کرد. چون اگر این طور بود چرخ سینما نمی‌چرخید. الان بعضی تهیه کننده‌ها اصراری ندارند که فیلم‌شان برای مدت طولانی روی پرده بماند، چون بعد از سینما وارد پخش خانگی می‌شود و حق رایت ویدئویی این بخش را نقدا دریافت می‌کنند اما در سینما ۵۰ درصد عواید فیلم، حق صاحب سینماست و آنچه دست تهیه‌کننده را می گیرد ناچیز است.

 کارهایی که در گیشه مورد استقبال گرمی از سوی مخاطبان قرار می‌گیرند، به همان نسبت هم در پخش ویدئویی از آنها استقبال می‌شود. برای مثال فیلم پرفروش امسال «کلاه قرمزی» بود که رایت ویدئویی آن حدود ۸۰۰ میلیون تومان خریداری شده است فیلمی ‌که در اکران به مرز فروش ۵ میلیارد تومان رسید.

 در سال ۸۹ مجموع خرید حقوق آثار ویدئویی از تهیه کنندگان سینما بیش از سهمی شده بود که آنها از گیشه سینماها عایدشان شده بود. یعنی در یک سال استثنایی موسسات ویدئویی مبلغ ۱۴ میلیارد تومان خرج خرید حق پخش آثار سینمایی کرده بودند. گرچه این رقم بعد از آن رو به نقصان گذاشت که در باره دلایل آن بطور جداگانه باید نظر داد. به طور مثال مهمترین عامل های افول شبکه نمایش خانگی؛ تکثیر غیر قانونی فیلم، پخش آنها در تلویزیون های ماهواره ای و یا بارگذاری در اینترنت تاثیرات مهلکی را بر اقتصاد شبکه گذاشته است. صدا و سیما متاسفانه برای رعایت حقوق تهیه کنندگان و پدیدآورندگان اثار فرهنگی و هنری و فرهنگ سازی سرمایه گذاری نمی کند. زیرا خشنود است که فیلم ها و سریال هایش در شبکه های دیگر پخش شوند و بدین ترتیب وقتی از آنتن تلویزیون های ماهواره ای را به خود اختصاص دهد.

*در راستای همین فرهنگ‌سازی، شما کارکرد رسانه‌هایی که درباره سینما کار می‌کنند را در چه می‌بینید؟

در جهان رسانه‌ها عامدانه نیاز تصویری را در مخاطبان تشدید می کنند تا آنها را به مشتریان بالفعل بازار رسانه و مصرف کالاهای خود ترغیب کنند. زیرا هدف نفع اقتصادی و تجارت است. در رسانه‌های ما به اعتبار ماهیت عموماً دولتی کارکرد فرهنگی بر اقتصادی می چربد. بر این اساس انعکاس اخبار و گزارش های خبری در باره فعالیت سینماگران، حاشیه های اکران فیلم ها، کمی تا قسمتی حاشیه زندگی خصوصی هنرمندان ، نقد و بررسی آثار سینمایی و پرداختن به سینمای جهان مورد توجه رسانه های داخلی است. نقطه عطف این توجه شاید کلام تاریخی امام راحل باشد که در بدو ورود به ایران سینما را مظهر تمدن دانستند. به هر حال انعکاس سینما در رسانه های داخلی اعم از تخصصی یا عمومی به اشتیاق جوانان برای آموزش سینما و حضور در عرصه سینما دامن زده است و بر شمار فیلمسازان کشور افزوده است.

*شما وضعیت رسانه‌های سینمایی ایران را چطور می‌بینید؟

رسانه های مکتوب و تحت وب را باید جداگانه بررسی کرد. نشریات مکتوب بویژه ماهنامه های تخصصی به دلیل قدمت و سابقه حرفه ای بعضاً برای محققین قابل رجوع و قابل استفاده و استناد هستند. این مطلب گویای اعتبار و اثر بخشی آنهاست. هفته نامه ها در سال های اخیر به حاشیه رفته اند و سایت ها به خوبی کارکرد خبری و اطلاع رسانی آنها را ایفا می کنند. تنها روزنامه سینمایی هم با حرکت کج دار و مریز سعی کرده است در بین خانوده سینما خوانندگان ثابتی برای خود دست و پا کند. این همه ماجرا نیست بسیاری از روزنامه ها و هفته های نامه ای سیاسی فرهنگی صفحات سینمایی دارند و نشان داده اند که نمی توانند از جاذبه سینما خود را برهانند. در فضاب وب رقابت مشهودی به چشم می خورد . در جایی که نشریات تخصصی چاپی، سایت هم راه اندازی کرده اند حاصل کار تماشایی تر و خواندنی تر است. سایر سایت هم به اعتبار نویسندگان و منتقدان و مترجمانی که به خدمت گرفته اند، در جذب خواننده موفقیت بیشتری کسب کرده اند. سایت هایی که به مزیت های وب ۲ واقف بوده اند و فضا را برای اظهار نظر و تعامل کاربران مهیا کرده اند، پویایی بیشتری را به نمایش گذاشته اند و نمره قابل قبولی را می گیرند. متاسفانه در اغلب سایت ها زبان دومی دیده نمی شود و عموماً سایت ها به زبان فارسی است که این نقص بسیار توی ذوق می زند. در یک جمع بندی در حوزه سینما تعداد سایت ها و نشریات متوسط زیاد است رسانه های خوب و قوی هم داریم ولی در اقلیت هستند.

 تلویزیون ایران به طور کلی سینما را نادیده می گیرد و فقط به یک برنامه هفتگی در مورد سینما اکتفا کرده است.. البته رادیو وضعیت بهتری دارد. برنامه‌سازان رادیویی که من با آنها در تعامل هستم، برنامه های نسبتاً خوبی را به روی آنتن می فرستند. البته می پذیریم که سیاست ممیزی تلویزیون متفاوت از سینما است اما می‌توان به بهانه های مختلف چراغ سینما را در شبکه ها روشن نگه داشت. تلویزیون می تواند از طریق خرید حق پخش تلویزیونی فیلم‌های سینمایی به اقتصاد سینما کمک کند. یا در مورد پخش تیزر فیلم‌ها کمک‌های بیشتری به فیلم‌های سینمایی نماید. در واقع تلویزیون ما آنقدر که به سینمای جهان توجه می‌کند به سینمای ایران توجه نمی‌کند. فیلم‌های روز را با فاصله کمی از اکران جهانی پخش می‌کند اما در مورد سینمای خودمان کم لطفی نشان می دهد. البته این –­­­­­حرف به معنی این نیست که سینمای ما از نظر فنی و زیبایی شناسی و … به حدی رسیده که جایگزین کارهای جهانی شود. از اساس هم نباید چنین اتفاقی بیافتد زیرا تنوع ذات رسانه است و بیننده دوست دارد محصول دیگر کشورها را هم ببیند. اما از طرف دیگر هر چه بنیه اقتصادی سینما قوی‌تر باشد می تواند کارهای قوی‌تری تولید کند و تلویزیون می تواند به تقویت آن کمک کند.

*در مورد نشریات و سایت‌های سینمایی چطور؟ با توجه به پایین بودن تیراژها و یا زرد بودن محتواهای آنها، آیا این رسانه ها کمکی به سینما می کنند؟

اولا هرکس که بیننده فیلم هست، الزاما خواننده و مخاطب رسانه‌های مربوط به سینما نیست. ثانیاً تیراژ را نمی‌توان مبنا قرار داد چون یک نسخه توسط چند نفر در خانواده خوانده می‌شود؛ بخصوص در وضع اقتصادی حاضر این واقعیت مشهود است. از طرف دیگر خیلی‌ها علاقه‌مند مباحث سینمایی‌اند اما سینما‌ نمی روند.

در مورد زرد بودن بعضی محتواها یک دید خوش بینانه این است که اینگونه رویکردها نمک کار هستند. اینکه اتفاقی بیفتد و مخالفین و موافقینی روبه‌روی هم قرار بگیرند و از آن طرف فیلم هم در سینماها پخش شود و مردم هم به سینما بروند و آب از آب تکان نخورد. به نظر من این توصیفی متمدنانه از جامعه‌ای است که به این آستانه تحمل رسیده که همه این‌ها را در کنار هم داشته باشد. اما از  طرف دیگر رسانه هایی هم هستند که خصوصا درباره زندگی خصوصی بازیگران قلم می زنند و شایعه پراکنی می‌کنند و با فرهنگ ما خیلی همخوانی ندارد.

فقر کادر مجرب را هم از یاد نباید برد. نویسندگان و خبرنگارانی همزمان در چند سایت و نشریه کار می کنند که این امر سبب شباهت محتواها و خروجی رسانه ها شده است. پدیده تازه ای که در رسانه های عمومی- نه تخصصی- مشاهده می شود، تعلق خاطر آنها به جناح ها و احزاب سیاسی است. یا بهتر است بگوییم بهره برداری جناح های سیاسی از موضوع جذابی مانند سینما!

در سال های اخیر بازنگری و تحلیل محتوای بسیاری از نشریات منتقد دولت در باره سینما و مدیریت سینما متاثر از دید کلان آنها در باره عملکرد دولت است . یعنی با همان ادبیاتی که خدمات و مواضع دولت نقد می شود به سراغ سینما هم که می آیند، بیشتر نقدها از منظر سیاسی است تا نگاه کارشناسی و علمی

*آخرین سوال ما؛ روند سینما و رسانه‌های سینمایی ما را خصوصا در برخورد‌های اخیر، چطور می‌بینید؟

من معتقدم مادامی که خلط مبحثی بین عرصه سیاست و فرهنگ باشد، شاهد برخوردهای این چنینی هستیم. اگر بخواهیم فرهنگ را از دید سیاست ببینیم، وضع همین طور خواهد ماند. البته در بزنگاه‌هایی که به انتخابات نزدیک می شویم معمولا فضا آلوده می‌شود و تشخیص سره از ناسره برای مخاطب دشوار می‌شود. اما به طور کلی، سیاه و سفید کردن فضا و تبدیل کردن یک موضوع به یک بحران اجتماعی، کار را خراب می‌کند. از یاد نبریم محیط های اموزشی و رسانه ملی هم فضا را برای تربیت و تعلیم گفتگوی انتقادی فراهم نکرده اند و بی پرده بگویم قدری موافقان و مخالفان در برابر هم کم تحمل هستند. تندترین شعارها را در دقایق اولیه مناظره های فرهنگی نثار همدیگر می کنیم و از یاد می بریم که هر بحثی باید در چارچوبی متین و منطقی به سویی برود که سبب روشنگری و افزایش آگاهی مخاطب و تقریب دیدگاه ها و نگرش ها باشد. به هر حال در جامعه دینی حساسیت ها به نسبت بالاست و بروز واکنش هایی که در دو دهه گذشته در قبال بعضی از فیلم ها می بینم باز هم ادامه خواهد داشت. کافی است از برخوردهای پیش آمده هر مرجعی درس و عبرت های لازم را بگیرد و عرصه فرهنگی و هنر را در برابر آسیب های احتمالی بیشتر مصون سازیم. شک نبیاد کرد که در فضای رقابتی رسانه ها و دسترسی مخاطبان به آنها مجموعه اثار فرهنگی و هنری کشور که از فیلترهای نظارتی متعددی عبور می کنند در هر حالت شرف دارند بر محتواهای هنجارشکن رسانه هایی که دذر اصل هیچ سنخیتی با مولفه های فرهنگی و هویتی ما ندارند. حمایت از هنرمندان و برخورد طبیبانه با آنها اثار وضعی به مراتب بهتری را در روحیات آنها برای خلق کارهای ارزشمند تر باقی خواهد گذارد.

 

 

سوتیترها:

فیلم پرفروش امسال «کلاه قرمزی» بود که رایت ویدئویی آن ۸۰۰ میلیون تومان خریداری شد. فروش گیشه‌ای فیلم در گیشه به مرز ۵ میلیارد تومان بالغ شد.

برنامه‌سازان رادیویی که من با آنها در تعامل هستم، برنامه های نسبتاً خوبی را به روی آنتن می فرستند. تلویزیون ایران نسبت به سینما کم لطفی می‌کند. می پذیریم که سیاست ممیزی تلویزیون متفاوت از سینما است اما می‌توان به بهانه های مختلف چراغ سینما را در شبکه ها روشن نگه داشت

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید