از نگارش یادداشت در باره فیلم هفته غافل نیستم. برای اینکه خیالتان را راحت کنم و ثابت کنم کفگیرم ته دیگ نخورده است، عرض می کنم که در دو هفته گذشته حدود پانصد فیلم کوتاه و نیمه بلند از یک تا ۳۰ دقیقه ای دیدم و توفیق اجباری به خاطر عضویت در هیات های انتخاب و داوری جشنواره منطقه ای سینمای جوان باعث شد تا از رهگذر تماشای فیلم های خوب و تامل برانگیز سوار بر محمل تصور و خیال سفری داشته باشم به استانهای اصفهان، چهار محال، قم، قزوین، بوشهر، یزد، سمنان، فارس، خوزستان و کهکیلویه و بویر احمد . در این مدت شناختم از سیر پیشرفت فیلمسازی در یازده استان(بعلاوه تهران) کشور به روز شد و دغدغه های فکری و ذوقی نسل نوخاسته ای را دیدم که در جای خود حاوی نکات قابل تامل و عبرت انگیزی بود.
در باره فیلم های مطرح جشنواره بعد از برگزاری آن بیشتر خواهم نوشت و به نمونه هایی مثال زدنی در سینمای جوان کشور- اعم از آنکه فیلمسازانش سینما را در دفاتر انجمن یاد گرفته باشند و یا نگرفته باشند- اشاراتی خواهم داشت.
– در این مجال خوشحالم که بگویم تماشای فیلم هایی از زندگی ساده و بی آلایش عشایر کشور و روستانشینان حلاوتی بیش از گذشته برایم داشت و خدا را شاکرم که هر قدر سینماگران پایتخت نشین به سبک زندگی این جماعت بی توجه هستند، سینماگران رشیدی که در همین محیط ها نشو و نما یافته اند، تصویر گر زیبایی های زندگی این گروه از هموطنان مان علیرغم سختی ها و تنگناهای مشهود شده اند.
– نگرش اجتماعی فیلمسازان و دغدغه های آنها برای طرح نابرابری ها ستودنی است. تماشای فیلمی که زن جوان یک معلول خانه نشین، شب هنگام در لباس مبدل مردانه به جمع آوری ضایعات و پسماندهای خشک در سطح شهر می پردازد و بیم آن میرود تا مورد تعرض مردی بی رحم قرار گیرد و یا فیلمی که دو برادر بیکار طرح یک خفت گیری و عواقب آن را بررسی می کنند و ناگزیر بهای سنگینی برای آن می پردازند، نشانه هایی از ظهور سینمای بالنده ای دارد که می توان به شکوفایی آن امید بست.
– رواج وسایل پیشرفته فیلمسازی و صنایع جنبی آن، کار تولید فیلم را به مراتب راحت تر از گذشته کرده است و تولید سالانه هزاران عنوان فیلم کوتاه و نیمه بلند داستانی، انیمیشن و مستند و تجربی شاهدی است بر این ادعا که رسانه سینما ضریب نفوذ قابل توجهی یافته و چه بسیار دختران و پسران با احساس و اندیشه ای که با تسلط بر زبان سینما پشتوانه های آینده سینمای این دیار خواهند شد.
– با کمال تاسف انبوهی از فیلم های مورد اشاره جز چرخش و گردش در جشنواره های داخلی و کمی هم خارجی عرصه دیگری برای بروز و ظهور ندارند و بعضاً شبکه های استانی سیما هم نظر عنایتی به سینماگران بومی ندارند. گفتم تلویزیون، فرض محال که محال نیست. تصورش را بکنید؛ مراکز سیمای همین ۱۱ استان برنامه ای را می ساختند و به انگیزه فیلم های انتخاب شده در جشنواره پیش روی برنامه ای را تولید می کردند و به معرفی فیلم های منتخب و عوامل تولید آنها می پرداختند و پس از اتمام جشنواره بار دیگر به سراغ برگزیدگان جشنواره می رفتند و به پاس تقدیر از موفقیت های آنها فیلم شان را نشان می دادند و اندک مبلغی را بابت رایت تلویزیونی به آنها هدیه می کردند و…
– بگذریم به زمین واقعیت برگشته و پایان فلاش فوروارد را اعلام کنم.! در غیاب خدماتی از این دست که بیشتر به رویا و خواب می ماند، شاید انتشار یک مجله تصویری با بخش هایی از جمله نمایش و معرفی و تحلیل آموزشی آثار شاخص بتواند کمک زیادی به روند تعلیم و پرورش فیلمسازان جوان نماید و سبب شکوفایی بهتر استعدادهای آنها گردد.
– روند رو به تزاید فیلم های نیمه بلند حکم می کند که در بخش داستانی، بخش جداگانه ای به داوری آنها اختصاص یافته و به دلیل معیارهای ارزیابی متفاوت این گونه فیلم ها با آثار کوتاه، مسیر کارشناس تری برای توجه به آنها ترسیم شود.
استفاده از ظرفیت های شبکه نمایش خانگی و گنجاندن فیلم های کوتاه این فیلمسازان جوان در آیتم های DVD محصولات شبکه نمایش خانگی خالی از لطف نیست. بهره مندی از پیشنهادهای تشویقی وزارتخانه برای موسساتی که به این فیلم ها بها دهند در پیشبرد سریعتر این روش موثر است.