روزانه های سینمایی
از تجربه موفق نمایش خانگی بیاموزیم

از تجربه موفق نمایش خانگی بیاموزیم

محمد حسین جعفریان:از گذشته‌های دور، خانواده‌های ایرانی از روی آوردن فرزند‌انشان به هنر و ادبیات واهمه داشتند و بیشتر دغدغه آنان عدم پیشرفت اقتصادی شاغلان این حوزه‌هاست، لذا از همان عهد کودکی، اطفال ایرانی یا بنا دارند دکتر شوند یا مهندس و گاه خلبان.
این اواخر اما دو شغل دیگر هم بر سر زبان‌ها افتاده‌اند؛ فوتبالیست و بازیگر. علت هم راه یافتن رقم قرار‌داد شاغلان این دو رشته به رسانه‌هاست؛ ارقام وسوسه‌انگیزی که خانواده‌ها و فرز‌ندانشان را قانع می‌کند تا در انتخاب خود تجدید نظر کنند.
معلوم نیست با این همه مراکز متعدد فرهنگی، چرا پژوهشی در خصوص سهم صنایع فرهنگی در اقتصاد ایران صورت نمی‌گیرد. راه‌های بسیاری است که بر اساس آن می‌توان مراکز فرهنگی را از نهاد‌هایی صرفاً مصرف‌کننده و بود‌جه‌خوار! به مراکزی درآمد‌زا و اقتصادی تبدیل کرد. هر‌گاه پای چنین سخنانی به میان می‌آید، تصور عام بر آن است که این همه با تعهد در مقوله فرهنگ و هنر تضاد دارد، حال آنکه چنین نیست.
اگر شما بتوانید سلیقه جامعه را به نوع تولیدات فرهنگی خود نزدیک کنید، آنگاه کالای فرهنگی شما به سبد خانوار راه می‌یابد و آنها حاضرند برای آن، نظیر دیگر مایحتاج خود، پول پر‌داخت کنند. عرضه فیلم در شبکه خانگی یکی از این آزمون‌هاست که موفق هم بود. بالا‌خره باید کار از جایی آغاز شود. این مسئله را با تغییرات و تمهیداتی می‌توان به کل تولیدات فرهنگی و هنری تعمیم داد.
مرکز بزرگی چون‌ هالیوود نشان داده است می‌توان ضمن یافتن رگ خواب مردم و هدایت پنهان آنها به سمت اهداف تعیین شده، به در‌آمد‌های سرشار اقتصادی نیز دست یافت. همه جهان از اهداف آشکار و پنهان هالیوود آگاه است و با این حال آنها ضمن حقنه کردن خواسته‌هایشان به مخاطبان، جیب آنان را نیز خالی می‌کنند.
شاید باور ‌نکنید، اما سود فیلم جنجالی «۳۰۰» که با اهداف ویژه‌ای ساخته شده، برابر با سود یک ساله مرکز عظیمی چون کار‌خانجات ایران خودرو در طول یک سال بوده، این همان چیزی است که مدیران فرهنگی ما از آن غافلند، اینکه فرهنگ و تولیدات فرهنگی ضمن حفظ شأن و تعهد خود، می‌توانند افق تازه‌ای را در مناسبات اقتصادی و کسب درآمد‌های کلان، ترسیم کنند. در صورت توجه به این بخش از فعالیت‌های فرهنگی، دیگر این مراکز نظیر حال و گذشته به منزله سر‌باری برای دیگر بخش‌های در‌آمد‌زا به شمار نمی‌آیند. شکی نیست که ما تا رسیدن به این مهم فاصله زیادی داریم.
اگر در دیگر مناطق جهان، باشگاه‌های بزرگ ورزشی، آنقدر درآمد کسب می‌کنند که با سود‌شان بنگاه‌های تولیدی و کارخانجات متعدد تأسیس می‌کنند، ما بالعکس از بنگاه‌های تولیدی و کار‌خانجات بزرگ نظیر ذوب آهن و فولاد نفت و… بخشی از سود‌شان را می‌گیریم تا تیم فوتبال و باشگاه فرهنگی- ورزشی راه‌ بیندازیم. این رویه باید معکوس شود تا بتوان به آینده و شکوفایی فعالیت‌های فرهنگی در این سر‌زمین امید بست، اگر‌نه فرهنگ همواره طفیل عرصه‌ها و مدیران اقتصادی باقی مانده و از آن بهره‌کشی خواهد شد. کد ۴۰۴

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید