تلویزیون امسال ناگزیر بود سریال دیگری را به جز مختارنامه در باکس پخش شبکه اول قرار دهد تا بیش از این مضحکه عام و خاص نشود. سریال جایگزین «مهمانکشی» به کارگردانی احمد کاوری بود. کاوری پیش از یکی دو فیلم سینمایی و سریال درام را تجربه کرده بود.
میهمان کشی از حیث برنامهریزی تولید، ابعاد اجرایی و تنوع لوکیشن و شخصیت کاری سنگین به شمار میرود. با این وجود کاوری نقش یکی از شخصیتهای فرعی ماجرای هجرت امام از مدینه به مکه و سپس به عراق یعنی عبدالله بن زبیر را بازی کرد تا نشان دهد از اعتماد به نفس لازم برای هدایت پروژه بهرهمند است.! در این یادداشت به این موضوع میپردازیم که در سینما و تلویزیون ایران، به دلیل ممنوعیت و منهیات شرعی در ترسیم معصومین و اهل بیت آنها (ع) نویسندگان فیلمنامه ناگزیرند به سمت شخصیتهایی در اطراف پیامبر و ائمه بروند که منعی برای قراردادن در کانون درام نداشته باشند. همه ما خاطره تلخ توقیف فیلم سینمایی عاشورای احمدرضا درویش را به خاطر نمایش چهره حضرت ابوالفضل خوب به یاد داریم. مختارنامه( میرباقری)، سفیر(فریبرز صالح) از جمله روایتهایی بودند که در انتخاب شخصیت محوری درست عمل کردند و به وسوسه نزدیک شدن به خاندان اهلبیت دچار نشدند. با این حال در اکثر درامهای مذهبی، شخصیتهای منفی و ضد قهرمان در کانون توجه هستند تا با نمایش عریان خشونت و سفاکی آنها، مظلومیت ائمه غیرمستقیم بیان شود.
در نگارش فیلمنامه مختارنامه با محور قراردادن یک آدم معمولی و غیر معصوم اما در هیبت قهرمان، نویسندگان دست بازی داشتهاند و زیرکی، شجاعت و فهم این قهرمان را به خوبی طی سلسله ماجراهایی ملهم از تاریخ نه عین تاریخ، عیان ساختهاند
اما در سایر کارها مثل امام علی، تنهاترین سردار و همین میهمان کشی( در حال پخش از تلویزیون)، تاکید بر روی ضد قهرمانان است و عرصه و میدان در خدمت آنها برای هنرنمایی است.
در سریال مهمان کشی( احمد کاوری) اگر چه مسلم ابن عقیل اولیا را نمایندگی میکند اما کنش و واکنشهای او نقش خالی قهرمان را پُر نمیکند و موازانه پروتاگونیست و انتاگونیست بهم خورده است. در اینگونه فیلمنامهها همانطور که گفته شد، ابتکار عمل در دست اشقیاست و کفه به سوی آنها سنگینی میکند.
ممکن است گفته شود تعرف الاشیا باضدادها یعنی اشیا و در اینجا انسان از نقطه و راه مخالفشان شناخته میشوند و همین برای اثبات شیطان صفتی مخالفان معصومان و حقانیت و مظلومیت پیامبر و ائمه(ع) کافی است؛
در جواب باید گفت که در درام آنچه اهمیت دارد، طراحی و پرداخت شخصیتهاست و وقتی ددمنشی و استدلالهای ناموجه بدمنها برای موجه جلوه دادن خود، از طرف مقابل پاسخی نگیرد، مخاطب اقناع و راضی نمیشود و دوست دارد پاسخ درست و دندان شکن قهرمانان و انسانهای الگوی خود را بشنود و دریافت کند.
نشان دادن معصومین در هالهای از نور و افکتیو کردن صدای آنها که حتما هر جملهای از آنها باید مستند تاریخی داشته باشد، کافی نیست که مخاطب با ذوات مقدسه در سریالی که میبیند، همدلی کند.
در تعزیه مشکل نابرابری و بقول امروزیها ناترازی اولیا و اشقیا تا حد زیادی مرتفع شده است و شبیه خوانان در قالب نثر و نظم حق مطلب را ادا میکنند و معرکه را یکسره به مخالفخوانان واگذار نمیکنند.
همانطور که گفتم میرباقری در مختارنامه حسرت دریغ و افسوس ما را در عرصه نمایش و درام پاسخ داد تا حسرت به دل نمانیم.
دیالوگهای مختار ثقفی، فرماندهی، شجاعت و تدابیر، عشقهای زمینی و … او را به آدمی با نیازهای ملموس و قابل درک تبدیل نموده است.
اگر مختار میرباقری مابهازای تاریخی و واقعی آنگونه که او ترسیم کرده ندارد، مهم نیست زیرا میرباقری در جهان داستانی خود، او را آنگونه که خواسته و مقتضای درام بوده، ساخته و پرداخته کرده است. در مهمانکشی کاوری آنقدر که در بند پایبندی به روایت خطی و کرونولوژیک وقایع تاریخی بوده است، کمتر درصدد خلق موقعیتهای نمایشی با استفاده از عنصر تخیل بوده است. به زبان سادهتر تیم نویسندگان سریال گوش به فرمان تاریخنگاران تلاش کردهاند هیچ داده تاریخی را از قلم نیاندازند و به منابع روایی متکی باشند.
همین دغدغه باعث شده است که تیم نویسندگان سریال اطلاعات تاریخی را با دیالوگ ساده و امروزی نقل کنند و فرصت نگارش هنرمندانه گفتگوها را از خود سلب کنند. ممکن است نویسندگان این شیوه را در دیالوگ نویسی آگاهانه برگزیده باشند تا از روشهای متعارف دوری کنند اما متاسفانه حاصل کار قابل قبول نیست و اگر بازیگران با تجربهای مثل رحیمنوروزی، بهرام ابراهیمی و حسام منظور در سریال حضور نداشتند، فیلمنامه از حیث دیالوگ لطمه بیشتری میدید. برگردم به موضوع اصلی یادداشت و تاکید کنم آنقدر که شخصیتهای منفی سریال در ذهن مخاطب باقی ماندند، شخصیتهایی مثل مسلم بن عقیل و بقیه یاران امام
اضافه کردن نظر