روزانه های سینمایی

اعتراف دیرهنگام

“این «هفت » که الان روی آنتن داریم، واقعیت امر برنامه اثر گذار، مؤثر و پیشگام در حوزه سینما نیست. اگر می خواهیم در شبکه سه که نگاه خاصی هم به مخاطبینش دارد، اثرگذار باشیم، تک تک برنامه ها باید با پلات اصلی شبکه همسو باشد و در مسیر نقشه راه شبکه قرار بگیرند.”

این بخشی از اظهارات مددیر شبکه سوم سیما در باره تنهابرنامه سحرگاهی! تلویزیون در باره سینمای ایران است. میر حسینی علت ادامه توقف برنامه هفت را دستیابی به سوالاتی دانسته است که ذهن او را به خود مشغول کرده است:

“برای من مدیر مشخص باشد که سینما به عنوان یک رسانه در نظام جمهوری اسلامی ایران چه سهمی و نقشی در فرهنگ سازی دارد؟” البته او پاسخ هایی برای این پرسش ها دارد از جمله اینکه: “نگاه ما این است که سینما، سینمای ارزشی باید مورد حمایت قرار بگیرد، (منظور از ارزشی، در تمام حوزه هاست) باید مورد حمایت جدی قرار گیرد، مدیریت سینما باید مورد آسیب شناسی قرار بگیرد، اشکالاتی که در سینمای ما وجود دارد باید به آن نقب زده شود ، ضعف هایی که در حوزه کارگردانی و فیلمنامه نویسی و تکنیکی وجود دارد باید کاملا مورد توجه قرار گیرد و در نهایت «هفت» بر اساس بضاعت خود و با توجه مخاطب خودش، به همه یا بخشهایی از این موضوع بپردازد. “

با فرض روشن و بدیهی بودن نگاه سیما به سینما که از رویکرد و ضوابط پخش آن در قبال تولیدات سینمای ایران هویداست، به نظر می رسد ادامه توقف برنامه هفت، صرفاً به دلیل انتخاب تیم برنامه ساز از جمله مجری تازه ای است که هم پاسخگوی سیل انتقادات به نحوه اجرای برنامه هفت باشد و هم دغدغه های مدیریت رسانه ملی را بهتر جامه عمل پوشد. 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۴ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • پاسخ همه دغدغه‌های مدیر عزیز:
    دستمزد درست، امنیت شغلی و مالی و میدان دادن به افراد لایق. در عین حال توجیه مستند دوستانی که در نظریه‌پردازی سیاسی و تهاجم فرهنگی نرم ید طولا دارن، اما تمام پیامدهای مثبت فیلم و سینما رو فقط در سینمای ارزشی می‌بینن. آها! مهم‌تر از همه… تعریف درست و جامع و مدون از این لفظ “ارزشی” که مثل عبارت “فرهنگ‌سازی” کاملا مبهم و سلیقه‌ایه. شخصا هر بار اسم سینمای ارزشی به گوشم می‌خوره، بی‌اختیار یاد سریال حضرت یوسف و توهین‌های استاد فرج‌الله سلحشور و ماجرای محجبه کردن آنجلینا جولی میوفتم!
    برای اینکه فقط انتقاد نکرده باشم، پیشنهاد می‌کنم دوستان جدا از تعصبات ملی و مذهبی کمی در آثار کمدی ممتاز غربی (مانند سریال فرندز، فمیلی گای، سیمپسون‌ها، زنان سرسخت و…، نه تقلیدهای مضحک نخ‌نمایی مثل آشنایی با مادر) دقیق شن، تا بهتر متوجه مفهوم ارزشی کار کردن و اثرگذاری طنز “به حق فاخر” در فرهنگ‌سازی برای مردم بشن. اگر هم کار سختیه، می‌تونن فعلا به سریال کلاه قرمزی و پایتخت به عنوان دو نمونه ممتاز وطنی اتکا کنن.
    اما مادامی که رسانه ملی ما تحت بمباران هجو و هزل‌های سطحی باشه، مثل کارهای مناسبتی که با آشوب و سنبل‌کاری برای پخش روی آنتن حاضر می‌شن، واقعا منفعت خاصی از این رسانه عاید مردم نمی‌شه… البته به جز کاهش سطح انتظارات و افزایش قناعت مخاطب!
    نقد برخی از سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ایران حکم این رو داره که یک مجرم سریالی بی‌احتیاط رو بذاریم جلوی رو و اسناد جرایمش رو یک به یک بشمریم. سریال‌هایی که در اون بچه و مادر و خواهر و برادر چپ و راست به هم فحش می‌دن، و در نهایت همه کج‌خلقی‌ها و بدرفتاری‌هاشون با یک عروسی در انتهای اثر یا ماجرای گم شدن فرزند و نشون دادن آبغوره گرفتن‌های مادری که تا دیروز بچه رو لعن و نفرین می‌کرد (اون هم جوری که به مخاطب القا می‌کنه چنین کاری بانمکی مادر رو می‌رسونه)، نه تنها فایده‌ای برای بهبود شرایط احتماع خانواده نداره، که بدتر بنیان اون رو تخریب می‌کنه.
    کسی که دست به نوشتن فیلمنامه و تولید اثر بصری می‌زنه، درست مثل یک مدیر تبلیغاتی باید به روانشناسی جامعه مسلط باشه. اگر معنای کمدی جوک گفتن و مسخره‌بازیه، که شخصا هزار برابر خنده‌هایی که موقع تماشای فاجعه شاهگوش دیدم، و موقع تماشای ابله همون رو هم ندیدم رو، تابحال در جمع‌های دوستانه و خانوادگی و هنگام تعریف کردن خاطرات یا خوش و بش کردن نزدیکانم مشاهده کردم. کما اینکه در جمع دوستانه خبری از سانسور نیست. هرچند با این وضعی که در هجو و هزل‌های وطنی می‌بینم، باید خدا رو شکر کرد که دست یک سری‌ها باز نیست، والا تمام برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی ما تازه… می‌شد کپی کاربنی کمدی‌های درجه چندم نشنال لامپون و آشنایی با مادر!
    ولی فارغ از همه این گفته‌ها، باز هم تاکید می‌کنم…خلاصه پاسخ تمام دغدغه‌های مسئول عزیز اینه: “حق مال محقه، نه کسی که صرفا محبوب، خوش بر و رو، یا موجه باشه.”
    والسلام!

    پ.ن. اگر مدیر محترم به نوعی چشمشون به این نوشته بنده افتاد، می‌تونن شخصا من رو احضار کنن تا با هزار و یک دلیل از سخنانم دفاع کنم و توضیحاتی مبسوط در باب چگونگی فرهنگ‌سازی از طریق رسانه‌های جمعی تقدیم کنم.

  • یه سوْال ،چرا معمولا مدیریت این سایت شمشیر رو از رو می بنده برا تلوزیون ؟؟؟؟ بنده به عنوان یک فعال بخش نمایش خانگی این نظر رو دارم ،امیدوارم این نوع نظرها ناشئ از توهم رقابت این دو رسانه نباشه که همین توهم باعث گارد هر دو رسانه در برابر هم شده

    • از تذکر شما ممنونم. به نظرم باید مجموع یادداشت های سایت را ملاک قرار دهید. انتشار دیدگاه های انتقادی مخاطبان ارجمند نیز الزاماً به معنای تایید کامل آنها نیست. چنانچه فضای تضارب آرا در این سایت را می پسندی، به نقد نظراتی که فکر می کنید، منصفانه نیستند، بپردازید.
      این سخنان را هم از شخصیت موجهی بخوانید: http://www.gameno.ir/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7/3689-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%86%D8%AF

      • با عرض سلام مجدد .
        تلوزیون ما کم ایراد ندارد ، خود بنده الان می خوام به یک ایرادشان اشاره کنم اما قبلش می خواهم بزرگترین نقطه قوت آن را مشخص کنم . بزرگترین نقطه قوت شبکه های تلوزیونی ایران نبود ابتذال و برهنگی ظاهری و علنی در آن است . شاید خود ما در داخل کشور هزار و یک ایراد و اشکال به این شبکه ها بگیریم اما در خارج از ایران این شبکه ها ملیون ها بیننده دارند که اغلب آنها فقط به این خاطر شبکه های ایران را برای تماشا انتخاب می کنند که خیالشان راحت است همراه خانواده می توانند برنامه هایی سالم و بدون ابتذال و برهنگی تماشا کنند .
        اما ایرادم ؛ چند روزی است که هوس کردم و نشسته ام و دارم کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام (نوشته اقبال آشتیانی) را می خوانم . قبلاً هم بارها به آن مراجعه کرده ام اما این بار از زاویه دید یک رمان تاریخی با آن برخورد کرده ام و زوایای کمتر گفته شده ای از تاریخ ایران برایم روشن شده است . تلوزیون ما متاسفانه نتوانسته به این زوایا بپردازد . از هر صفحه از این کتاب می شود یک سریال جذاب و پرکشش تاریخی ساخت که روی دست سریال های کره ای باشند اما متاسفانه بجز موارد معدودی (مثل سریال های بوعلی سینا و شیخ مفید) از این فرصت و گنجینه بهره برداری نشده است . چند نفر از شمایی که این متن را می خوانید درباره سلاطین غور شنیده اید؟ چند نفر از شما درباره پادشاهان آل مظفر شنیده اید؟ چند نفر از شما می دانید آخرین پادشاه سلسله غزنوی پس از سرنگونی حکومتش ۱۶ سال در زندان بود تا کشته شد؟ چند نفر از شما می دانید سرنوشت مجدالدوله دیلمی (همان سلطان جوانی که در سریال بوعلی سینا حاکم ری اما فرمانبردار مادرش بود) چه شد؟
        همه که اهل کتاب خواندن نیستند ، اما همه باید درباره تاریخ مملکتشان بدانند و طبق گفته خدواند در قرآن مجید ، از آن عبرت بگیرند . و این وظیفه کیست که این آگاهی را در اختیار مردم بگذارد؟

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید