روزانه های سینمایی
از این آشکارتر؟

از این آشکارتر؟

قسمت بیست و یکم مجموعه شاهگوش همانند بعضی از قسمت های آنها اشاره و دلالت روشنی به وقایع و ماجراهای پیرامونی دارد. در این قسمت پای یک سردار به وسط کشیده می شود. سرداری که هم مقام مافوق خفته است و هم مدیرعامل یک باشگاه ورزشی است و در محل تمرینات تیم فوتبال باشگاه وعده های رنگارنگی می دهد. همه چیز روشنه؟!

سردار یک آقا زاده دارد که مهرداد صدیقیان نقش آن را بازی می کند. سردار بسیاری از کارهایش را به پسر سپرده تا بقیه در رفتار با او حساب کار دستشان بیاید. ناگفته پیداست که باز شدن پای سردار و پسرش به کلانتری ۱۰۰ ملت به خاطر پژوی سبز لجنی آنهاست. رضا کیانیان در نقش  مربی و دلال تیم فوتبال باشگاه، سرگرد خفته را از برخورد با سردار پرهیز می دهد. خفته در دو راهی عمل به انجام وظیفه و درگیر نشدن با مقام مافوق گرفتار می ماند.

در سکانس اول این قسمت سردار درویشی و هم قطارانش پشت میزی نشسته اند و تربت کربلا نیز بر روی میز جلسه آنها را متبرک کرده است. دیالوگ هایی شعاری و با ادبیاتی غیر متعارف بین آنها رد و بدل می شود که نشان از شیدایی و ذوب شدن آنها در معارف الهی و اهل بیت (ع) دارد. در این صحنه قرار  است بدانیم؛ بعضی اشخاص چه هاله قداستی دور خود پیچیده و در آب کشیدن جانماز چقدر استاد هستند.

بعد از مدتها در قسمت ۲۱ شاهگوش هنرنمایی عوامل جلوه های ویژه رایانه ای پیدا می شود تا با معلق کردن کاپ های قهرمانی خفته در فضای اتاق کارش، وضعیت بغرنج روحی و آتیه شغلی او را در صورت کشاندن پای سردار به کلانتری مجسم سازد.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱ نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید