روزانه های سینمایی
نوبت به اولیا که رسید

نوبت به اولیا که رسید

تهیه کننده فیلم سینمایی یک حبه قند قبل از اکران عمومی فیلم تمهیدات مختلفی را برای تبلیغ و شناسدن فیلم به مخاطب بکار بسته است. جدا از وب سایت فیلم که از نخستین روزهای تولید فیلم بارگذاری شد و محل رجوع علاقمندان به فیلم گردید، یک مشاور اکران هم برنامه های جالبی را در این راستا به اجرا در آورده است. بطور مثال:

پشت صحنه فیلم از روزهای آینده در بعضی از سینماهای کشور به نمایش گذاشته می شود. پوستر،آنونس و تیزر فیلم را سینماگران برجسته و نامداری طراحی و اجرا کرده اند و هر کدام از آنها جداگانه رونمایی خواهند شد. نمایشگاه عکسی با سی قطعه عکس از فیلم بصورت چرخشی در بسیاری از استانهای کشور بر پا می شود. عوامل فیلم بهمراه منتقدین در دانشگاه های کشور جلسات نقد و بررسی برگزار می کنند. علاوه بر افتتاحیه اکران، سلسله برنامه هایی برای نمایش فیلم در اکران داخل و خارج از کشور آن به اجرا در خواهد آمد.
… فکر نکنید دارم مبالغه می کنم. اینها فقط بخشی از برنامه های پیش بینی شده برای آن است که شیرینی یک حبه قند به کام بنده و شمای مخاطب چشانده شود و یادمان نرود که فیلم دیدن در سالن سینما و بصورت جمعی لذت و حلاوت دیگری دارد. دست همه کسانی که پشت این ایده های ابتکاری هستند، درد نکند و دمشان به نفس تماشاگرانی که با خرید بلیط سالن ها را پر می کنند؛ انشاء اله گرم باشد. اما نوار این کارهای نو به نو تا کجا ادامه خواهد داشت؟ آیا فردا روزی که زمان عرضه فیلم در شبکه ویدیویی رسید و رخت تازه ای به تن فیلم پوشیده می شود، همین دوستان مبتکر باز هم در صحنه خواهند بود و یا رسالت خود را خاتمه یافته قلمداد کرده و همه انتظارات و توقعات را بر موسسه ناشر فیلم آوار خواهند کرد؟

تجربه نشان داده است که معمولا" همزمان با انتشار نسخه ویدیویی فیلم ها همه عوامل فیلم از صحنه ناپدید می شوند.! نوبت به اولیا که رسید آسمان تپید! جماعتی که برای گرمی اکران فیلم هر رطب و یابسی را بهم می بافتند و تنور تبلیغات فیلم را با مصاحبه های جنجالی و شگردهای تبلیغی هر دم برمی افروختند، فرصت را غنیمت شمرده و به مرخصی می روند. تهیه کننده فیلم در سر پروژه تازه ای را می پروراند و دیگر عوامل هم قراردادهای جدید پیشنهادی را سبک و سنگین می کنند. راه دور نرویم، از کامنت هایی که دوستانم بعد از سرقت و تکثیر نسخه فیلم جدایی نادر از سیمین گذارده اند، به خوبی می توان دریافت، فروشندگان و موزعینی که در شبکه رسمی کشور ارتزاق می کنند، چشمشان به عرضه نسخه اصلی فیلم بود تا سر چراغی را برایشان رقم زند و گرمایی را به کسب و کار سرد و راکد چند ماه گذشته اشان ببخشد. اما غفلت تهیه کننده اثر؛ دست دست کردن ها برای ارائه تقاضا به مرجع دولتی، سرگرم بودن به اکران و حضور در ترافیک جشنواره های خارجی و … در مجموع شرایطی را بوجود آورد که فیلم با شتابزدگی هر چه تمامتر بدون کمترین مزیت برجسته و استثنایی نسبت به نسخه غیر مجاز و بالاخره بدون هیچیک از فضاسازی های تبلیغاتی اشاره شده در صدر این یادداشت، روانه بازار شود و هر ساعت که توزیع آن با تاخیر روبرو می گردد، جیب سارقان انباشته تر شود. بدتر آنکه در هیاهوی ایجاد شده برای آثار سوء سرقت و توزیع کپی غیر مجاز فیلم، عده ای بدون شماتت تهیه کننده اثر که سهل انگاری او چنین سودا و تجارت سیاه و کثیفی را باعث شده است، دم را غنیمت شمرده و مسئولان ستاد مبارزه با محصولات غیر مجاز را _ که البته تناسبی بین انتظاراتی که از آن می رود و امکاناتش وجود ندارد _ آماج حملات خود قرار می دهند. جمع دیگری آلوده شدن مراکز فروش را مستمسکی قرار می دهند تا روی کسانی را کم کنند که بازار را توسعه دادند و دکان ها و دکه های دیگری را به جمع کم شمار واحدهای قبلی افزودند و حالا شاهد و ناظر آن هستند که همین مراکز جدید بلای جانشان شده و سر رشته کار از دستشان در رفته است.!

مخلص کلام ابتدای سال با سرقت اخراجی های سه و امروز جدایی نادر از سیمین بخش قابل توجهی از سرمایه و سودی که می توانست اقتصاد سینما و شبکه را رونق بخشد، به یغما رفت. تهیه کنندگان شیش و بش، مردان ونوسی زنان مریخی و … فردا را دریابید. فرصت را از شبکه ویدیویی سلب نکنید. برای عرضه شایسته فیلم هایتان در شبکه که پس از رسانه ملی بیشترین مخاطب را داراست، دست روی دست نگذارید. افزایش دوباره تیراژ محصولات شبکه و بالمآل بهبود قیمت رایت و بازگشت بیشتر سرمایه به سمت حساب های بانکی شما، جز از راه میان بر توسل به همه شیوه های کارآمد تبلیغی _ در زمان انتشار اثر _ نیست.

دوستان! خانم ها و آقایان!

در پایان یکصد و پنجاهمین یادداشت و در آغاز سومین سال حضور در فضایی که پرشین بلاگ بی منت و مزد در اختیارم نهاد، اگر عمری بود جل و پلاسم را جمع می کنم و بزودی به وب سایتی که آینه و قرآنی در آن گذاشته ام، نقل مکان می کنم. چشم براهتان هستم. منتظر دعوتنامه و آدرس و کروکی باشید. تا آنزمان حق یارتان

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید