این یادداشت به قلم نگارنده در روزنامه اعتماد منتشر شده استت که در ادامه آن را میخوانید:
یکی از ویژگیهای فصل هفتم سریال پرمخاطب پایتخت، محتوازدگی است. یعنی چی؟
محتوازدگی، شعارزدگی نیست. شعارزدگی به وضعیتی گفته میشود که شخصیتها به شکل صریح و مستقیم منظور و مقصود قصه و پیام آن را بیان کرده و به زبان آورند. انگار که شخصیتها به صف شدهاند تا از زبان نویسنده نصایح و توصیههای اخلاقی را به طرف مقابل پرتاب کرده و رسالت خویش را ایفا کنند. در شعارزدگی مایههای داستانی حداقلی است و خط کمرنگی از درام در اثر دیده میشود. اینگونه روایتها در نقطه مقابل آثار هنری و بیان خلاقه آنها هستند؛ زیرا اصولاً استفاده از قالبهای هنری برای پرهیز از مستقیم گویی و اصطلاحا گلدرشت حرف زدن است. انسانها ذاتا از حرف و سخنی که با مطایبه و تمثیل و حکایت گفته شود، بیشتر لذت برده و آن را هضم میکنند.
محتوا زدگی بیشتر کارکرد ایدئولوژیک یک رسانه یا محصول را به رخ میکشد. ایدیولوژیک در اینجا به معنای مثبت آن یعنی داستان یا نمایش به گونهای طراحی شود که در پس و پشت اتفاقات و صحنههای آن به مشکلات تربیتی و رفتاری اقشاری از مردم اشاره شود و در نهایت با تحول در کنشمندی شخصیت، او متنبه شده و رفتار خود را اصلاح کند. در محتوا زدگی درام و داستان به گونهای طراحی و چیدمان میشوند تا در فرایندی تا حدی طبیعی زمینه برای تحول شخصیتها و اقرار آنها به اشتباهات خود فراهم شود.
آنچه که در محتوا زدگی تو ذوق میزند تراکم و انبوهی فهرست ناهنجاریها، سوءرفتارها، عادات غلط و بداخلاقیهای رایج در جامعه است که باید یکجا در محصول هنری مورد توجه قرار گرفته و تکلیفشان یکسره شود. گلایه و انتقاد به حق و درست خیلی از بینندگان که پایتخت امسال به اندازه پایتختهای شش فصل گذشته داستان و هیجان نداشت، از همین زاویه قابل بررسی است که در رویکرد ایدئولوژیک (بخوانید تربیتی و فرهنگی)، تاروپود داستان تنیده شده با مقاصد اخلاقی است و هر جا لازم باشد، گفتگو و دیالوگ ضریب بیشتری میگیرد تا محتوا در چنبره اتفاقات فراموش نشود.
در فصل هفتم سریال پایتخت تحتتاثیر حضور و مداخله مشاور سریال که سالهای مدیدی مدیریت شبکههای تلویزیونی را داشته است و با ذات رسانه حاکمیتی صداوسیما و انتظارات از آن به خوبی آشناست، محتوا زدگی کاملا مشهود و محسوس است که به اجمال به برخی از رویکردهای محتوایی در این فصل اشاره خواهم نمود. اگر دقت کرده باشید هر قدر سریال به انتهای خود نزدیک میشود، از شدت هیجانات و موقعیتهای کمیک آن کم میشود تا ذهن مخاطب برای درک تغییر و تحول شخصیتها و سر به راه شدن آنها آماده شود. بگذریم که حمله خرس به اتوبوس در قسمت ماقبل پایانی ماجرایی بسیار فرعی بود تا مانع از سقوط یکباره منحنی کشش داستان شود و مخاطب از دست نرود.
بخشی از محتوا و پیامهای قابل برداشت از قصه سریال به شرح زیر است:
نقی که در ابتدای سریال چشم دیدن هیچ خواستگاری را برای دخترانش نداشت، منعطف رفتار میکند تا این پیام را به مخاطب دهد که پدرها و مادرها سختگیرانه در برابر خواسته فرزندانشان عمل نکنند و ایرادات بنی اسرائیلی مطرح نسازند. نقی برخلاف تصور به خواستگاری رحمت از فهیمه هم تن داد و منطقی رفتار کرد.
بهتاش که با یک بیماری ناشناخته دست و پنجه نرم کرده و با دروغ و دغل چند خانواده را راهی تاجیکستان کرده است، لباس یک ناصح و مصلح را به تن کرده و به ارسطو خواستگار مادرش رهنمودها و دستوراتی میدهد.: موی دم اسبیاش را ببرد، لباسهای با رنگجیغ را از تنش درآورد، زندگی مشترک را در جایی دور از شیرگاه شروع کند تا حساسیت بهروز کنترل شود و…
رحمت با خیره شدن به گنبد طلایی امام هشتم دچار عذاب وجدان میشود و در برابر خواسته فهیمه که هم قسم شوند تا در زندگی چیزی را از هم پنهان نکنند، ماجرای شهابسنگ و اتفاقات پس از آن را برای فهیمه فاش میکند.
حرمنورانی امام رضا(ع) به عنوان جایی برای رفع کدورتها انتخاب میشود، اوس موسایی که نخود در دهانش خیس نمیخورد و آخرین بار از خانه نقی گریخته و راز حمله پهبادی به خانه او را لو داده بود، معلم اخلاق نقی معمولی میشود و دل او را برای عفو و گذشت از بهتاش، رحمت و ارسطو نرم میکند.
در این فصل نقی و هما پسربچهای را به سرپرستی قبول کردهاند تا این رفتار به عنوان یک فضیلت ترویج شود.
با وصلت فهیمه و رحمت و ارسطو و شری، در افکار عمومی ازدواج زنان بیوه و مردان مطلقه امر قبیحی به چشم نیاید و این امر به تاخیر نیفتد.
اوس موسا گرایش دینی و مذهبی پسر جوانش و ملبس شدن او به کسوت روحانیت را ناشی از رزق و روزی حلال میداند.
حفظ حرمت و جایگاه پدر و مادر و بزرگترهای خانواده و فامیل یکی از شاهبیتهای محتوایی فصل هفتم پایتخت است. صدای سیلی فهیمه بر صورت بهتاش، پژواک دغدغههای تربیتی و فرهنگی سریال را بیش از سایر قسمتها طنین انداز کرد و عدهای این عمل فهیمه را پاسخ دندانشکنی به فیلم سینمایی برادران لیلا دانستند که در آن پدر خانواده پس از خوردن سیلی از دخترش تحقیر شد و هیمنهاش فروریخت.
استقبال خوب از مجموعه پایتخت از دید مدیران صداوسیما مهر تاییدی بر رویکرد محتوایی آنها در قبال این مجموعه تلقی خواهد شد و قطعا در فصلهای آینده سریال محتوا زدگی باز هم بر صدر خواهد نشست.
اضافه کردن نظر