معمولا وقتی آبراهی به سنگ و سد میخورد، باید راه دیگری را باز کرد. شبکهی نمایش خانگی راه جدیدی بود که در میان سنگ و سد تلویزیون و سینما باز شد. جایی که نه مثل تلویزیون دولتی و ارزان و در دسترس است و نه مثل سینما گرفتار ارزانسازی شده است. حالا هر آن میشود انتظار داشت ستارهها را به جای شیشهی تلویزیون و سر در سینما، کنار اجناس گرانقدری مثل شیر و تخم مرغ دید. فقط کافیست این اسامی را مرور کنید. محمدرضا گلزار، امین حیایی، هدیه تهرانی و حتی ستارههای سطح بالای تلویزیون مثل مهران مدیری و رضا عطاران. همهی کسانی که به نوعی سینما و تلویزیون را کنار گذاشتهاند یا کنار گذاشته شدهاند حالا در شبکهی جدیدی کنار هم قرار گرفتهاند. جایی که سرمایهای هنگفت در دسترس است. دستمزدها بدون ترس و وحشت از سقفهای معمول بالا و پائین میشود و آنقدرها هم ساده و آسان جلو دست مردم نیست. باید در کنار خرید اجناس مورد نیاز سفرهی ایرانی، داخل سبد بگذاریش و به خانه ببری. تلویزیون و ویدئو را روشن کنی و برای دیدنش وقت بگذاری. هم پز سختالوصولی را دارد و هم اینکه از سایهی نظارت سلیقهای تلویزیون به دور است. خلاصه آنچه خوبان همه دارند، شبکهی نمایش خانگی به تنهایی دارد.
پس بهتر است تعارف را کنار بگذاریم. ما با یک شبکهی جدید، شبیه شبکههای کابلی و خصوصی که در تمام دنیا وجود دارند، مواجه هستیم. این شبکه به جای اینکه از طریق پول ماهانه تصویرش روی تلویزیون خانهگی بیفتد، با استفاده از سیدی و دیویدی توانسته آنتنهای معمولی دولتی را دور بزند و وارد خانههای مردم بشود. در آوردن آمارها هم کار راحتی است. میشود تیراژ- و نه بینندهها- قلب یخی و قهوهی تلخ و ساخت ایران را با پربینندهترین کارهای تلویزیون دولتی- واقعا کدام؟ مثلا چک برگشتی!- مقایسه کرد و به نتایج جالبی رسید.
مردم آرام و ساکت کنار تلویزیون دولتی، تلویزیون شخصی خودشان را ساختهاند. گیرم کمی سختتر از مردم دیگر نقاط جهان که فقط با یک مقرری ماهانه تصاویر غیردولتی را به خانه میآورند. کد ۴۵۸
به نقل از روزنامه ابتکار
اضافه کردن نظر