این تعبیر از نویسنده دیگری است که گفته " سینمای ایران اگر زهر دارد، پادزهرش را هم دارد" این مطلب در جایی گفته شده است که اگر بعضی از آثار سینمای ایران کام عده ای را تلخ می کند و حاشیه هایی را پدید می آورد و کار هم در اصل فیلم قابل دفاعی از آب در نمیاید، می توان به معترضین و مخاطبان اینگونه آثار نوید داد که دل خوش دارند تا فیلمی که حکم پادزهر فیلم یا فیلم های بد را دارد، توسط فیلمسازان دیگری ارائه گردد.
با مثالی حرف را روشنتر عرض کنم. در سال های اخیر آثاری را داشته ایم که قدری شبهه برای اصل قرآنی "قصاص" در اذهان پدید آورده اند و قصه فیلم به گونه ای طراحی شده که بیننده ناخواسته با کسی که باید به خاطر جنایتش قصاص گردد، احساس همدردی کرده و نیت و اقدام قصاص کنندگان را محکوم می کند.!
در جشنواره سی و یکم فجر فیلم قابل تامل "دهلیز" ساخته اول بهروز شعیبی پاسخ روشنگری است به فیلم هایی که زبان سازندگان شان در بیان قانون قصاص الکن است و خواسته یا ناخواسته با گفتمان نظام سلطه در خصوص "نفی اعدام" همسویی دارد.
"دهلیز" نه تنها قصه تلخ و آزار دهنده ای ندارد بلکه در پایان نور امیدی بر دل مخاطب خود می تاباند و با تبیین خوب و منطقی اصل قصاص، زیبایی بخشش را نمودار می سازد.
دهلیز نمونه و پادزهر مناسبی است برای پاسخ به مدعیانی که با تماشای کارهای ضعیف بهانه ای بدست می آورند تا اصل سینما را تخطئه کنند.
اضافه کردن نظر