شاید نویسندگان بیانیه اخیر انجمن سینماداران هم تصور نمی گردند، نوشته آنها تا این حد بازتاب داشته باشد و در داخل و خارج از کشور نگاه ها را معطوف خود سازد.
فارغ از اینکه با چه تدبیر و یا سلسله اقداماتی اوضاع هزینه – درآمد سینماهای کشور شکل معقولی به خود خواهد گرفت، واکنش ها در قبال بیانیه انجمن سینماداران ثابت کرد که سینما هنوز دغدغه بسیاری از محافل و جمعیت هاست و علیرغم هجمه هایی که به سینما وارد می شود و دو دستگی و چند دستگی هایی که دامنه آن از امسال به دستگاه های دولتی نیز کشیده شده است، فروغ گوهر سینما از لابلای ابرهای تیره اختلاف و سوء برداشت ها و کج فهمی ها مشهود است.
تلویزیونی که برای سینمای پر افتخار ایران سهمی به اندازه یک برنامه هفتگی آن هم در ساعات پایانی شب قائل است، نتوانست از کنار این خبر براحتی عبور کند و گفتگوی مسئولان سازمان سینمایی با شبکه های متعدد رادیویی و تلویزیونی شاهد این مدعاست.
خیلی ها با خواندن و شنیدن نگرانی و هشدار سینماداران دچار تردید شده اند که آیا واقعاً اتفاق تلخی در شرف وقوع است و یا لحن بیانیه قدری با اغراق و مبالغه آمیخته گردیده است؟
برای مخاطبی که همین مدتی قبل از استقرار و نصب سامانه دیجیتال در بسیاری از سینماهای کشور مطلع شده بود، هضم این واقعیت دشوار است که اگر سینماها در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند، تجهیز سینماها به پخش دیجیتال با کدام منطق صورت می گیرد و به قولی دل خوش سیری چند؟
اگر وضع سینماداران آنقدر وخیم باشد که هشت شان گروی نه اشان است، آنها چگونه قادر خواهند بود که در نصب سیستم های جدید پخش مشارکت کنند؟
مخاطب علاقمند به سینما با خود می اندیشد که یا مسئولان امر بدون شناخت وضع موجود سینماهای کشور حرف از مجهز کردن آنها می زنند و یا سینماداران تمارض می کنند.!
یافتن جواب سوالات فوق و حل تعارضی که به آن اشارت رفت، نیازمند آگاهی از مناسبات سینمایی است که هنوز بند ناف آن از دولت جدا نشده است. حمایت مستقیم و قابل توجه دولت از تولید تا نمایش فیلم در سه دهه گذشته شرایطی را رقم زده است که حتی در مواقعی که سینماگران شخصاً از بانک ها تسهیلاتی را دریافت کرده و متعهد به بازپرداخت آن بوده اند تا توانسته اند با زنجموره از زیر بار دیون خویش شانه خالی کرده و دولت را نیابتاً به تسویه حساب با بانک ها عامل در جای خود بنشانند.!
قابل انکار نیست که به دلیل شهرت و اعتبار اجتماعی سینماگران در افکار عمومی، ستاره بخت آنها نزد مسئولان امر هم شیرین بوده و هست و عموماً سنگینی حمایت های دولتی معطوف بخش تولید فیلم بوده است. در این میان سینماداران جایگاهی به مراتب نازل تر از گروه اول داشته و اگر کمک های بلاعوض دولت های نهم و دهم برای بازسازی دهها سالن سینما را – که در جای خود رقم بسیار قابل توجهی است – استثنا کنیم، در ادوار گذشته اعتبارات حمایتی بیشتر در سبد تولیدات سینمایی هزینه می گردید.
غرض آنکه در سالی که شیب نزولی حضور تماشاگران در سینما محسوس است و ریسک سرمایه گذاری برای ساخت و عرضه فیلم های متفاوت به دلیل حاشیه ها و جنجال های هر روزه پیرامون سینما بالاتر از هر موقعی شده است، سینماداران در باطن بیانیه خود سخن و پیام دیگری را مد نظر قرار داده اند.
شاید در لایه دوم بیانیه این معنا خفته باشد که اگر دولت سرمایه و اعتباری را آن هم در قحط سال مالی به هم زده است، بهتر است به جای هزینه کرد آن برای نصب سیستم دیجیتال به امور واجب تری بیاندیشد.
سینماداران به قدر کافی مدرک و سند دارند که به راحتی ثابت کنند دخل و خرجشان با هم نمی خواند و کمیت شان حسابی می لنگد. در این میان سینمادارانی که به بانک ها مقروضند و دیر کرد و سود پلکانی وام ها خواب راحت را از چشم شان ربوده است و تملک وثائق آنها و خود سینما توسط بانک ها محتمل الوقوع است، به خود حق می دهند که اولاً از دولت بخواهند حمایت های خود را در زمینه "پخش و نمایش" با "تولید" همسنگ نماید و سینماداران را هم به اندازه سینماگران مورد توجه قرار دهد و ثانیاً پس از جا انداختن این اصل با ارائه سیاهه هزینه ها و بدهی های انباشته، به دولت بگویند که اگر می خواهد اعتباراتی را صرف تجهیز سینماها کند، بهتر است آن را در راه نیازهای اساسی تر سینما و سینماداران صرف کند.
نیازها و احتیاجاتی که اگر امروز به آنها پاسخ لازم داده نشود فردا دیگر دیر خواهد بود.
اضافه کردن نظر