روزانه های سینمایی
یادداشت های یک فعال مرکز پخش- قسمت دوم

یادداشت های یک فعال مرکز پخش- قسمت دوم

فرشاد عظیمی- در بخش پیش به اختصار تاریخچه فعالیت موسسات ویدئو رسانه را بیان کردیم. آنچه در قریب دو دهه فعالیت رسمی موسسات ویدئو رسانه گذشته است چنان پیچیده و پر فراز و نشیب بوده که تحلیل و بررسی آن نیازمند ساعتها مطالعه و تحقیق است و در این نوشته های کوتاه نمی توان به درستی به آن پرداخت. با این حال ایجاد زمینه ای برای این تحلیل ها و بررسی به خودی خود میمون و مبارک است. چه خوب و خجسته است اگر به مناسبت بیستمین سال تاسیس موسسه رسانه های تصویری با جدیت بیشتری به این تاریخچه نگریسته شود و حاصل آن در قالب انتشار کتاب و فیلم و یا برگزاری سمینار و جشنواره و از این قبیل به رویت عموم نیز برسد و چراغی برای آینده این صنعت شود. با این مقدمه بحث خود در نوشته پیشین را پی می گیریم. در آن یادداشت بر روی بخش توزیع تمرکز کردیم و این بخش را تا زمان ایجاد مجاری موازی با نمایندگان سنتی پیش بردیم. حاکمیت نمایندگان سنتی توزیع، در چند نقطه شکسته شد. بی آنکه به دنبال تاریخ نگاری دقیق این قضیه باشیم، این نقاط را عنوان می کنیم:

نمایندگان توزیع همواره با فروشگاه هایی که محصولات مورد نیاز خود را از جایی به غیر از نمایندگی رسمی منطقه خود تامین می کردند مواجه بودند. این فروشگاهها به دلایل مختلف از مسائل مالی گرفته تا اختلاف شخصی با نمایندگان به سراغ بازار تهران یا نمایندگی های شهرهای مجاور خود رفته و کالای مورد نیاز خود را هرچند با تاخیر خریداری می کردند. به تدریج بعضی از این فروشگاه ها با بالاتر بردن تیراژ خرید خود بخشی از محصولات را به دست سایر همکاران خود می رساندند و این مسیر تا جایی ادامه پیدا می کرد تا فروشگاه سرانجام با شرکت های توزیع کننده اصلی مرتبط شود و کم کم در جایگاه نمایندگی قرار گیرد. این شیوه توسط بسیاری استفاده شده و می شود. مقاومت نمایندگان سنتی مخصوصا در جایی که پای شرکت ها به میان می آمد کاملا مشهود می شد و برخی موفق می شدند این ارتباطات نو پا را منقطع سازند. این جنگ و گریز گاه تا نابودی و ورشکستگی یکی از طرفین ادامه می یافت. هرچند در بسیاری از موارد نمایندگان توزیع با اتکا به پشتوانه های خود موفق تر بودند اما گاهی نیز نیروهای جوان بر قدیمی ها فائق می شدند.

در سال های اخیر با تغییر رسمی دیدگاه شرکتها و موسسات ویدئو رسانه در خصوص جایگاه و ارزش نمایندگی و خروج از پنهان کاری هایی که برای کسب رضایت نماینده قدیمی و از دست ندادن مشتری جدید انجام می شد، بسیاری موفق شدند راه چند ساله را یک شبه بپیمایند و فقط با اتکا به یک خط تلفن و یک حساب بانکی به نمایندگی برسند. با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت که این دست به دست شدن ها و آمدن و رفتن مکرر افراد در شبکه نمایش خانگی تا چه میزان ضرر و زیان به دنبال داشته است. ضرر و زیانی که طی سال های ۸۸ تا ۸۹ به تدریج دامنگیر موسسات ویدئو رسانه نیز شد و رقابت ناسالم بین آنها شبکه را تا مرز ورشکستگی پیش راند. چند و چون این رقابتها که با بحران چک های برگشتی بعضی نمایندگان و برخی موسسات همراه شد در بخش های آینده به نظر شما خواهد رسید اما در حال حاضر بحث شبکه توزیع را پی می گیریم.

با تاسیس و آغاز فعالیت شرکتی با نام شبکه پخش "بایا" روش های توزیع محصولات دستخوش تغییرات بنیادینی شد. این شرکت با تاسیس چند دفتر در مناطق مختلف کشور و استخدام بازاریاب از سیستم متمرکز شرکت های ویدئو رسانه(که اکثرا فقط در دفتر و آنهم در تهران مستقر بودند) به سیستم به اصطلاح مویرگی تغییر وضعیت داده بود و قصد داشت کالا را به طور مستقیم به دست فروشگاه های عرضه محصولات فرهنگی برساند. این شرکت پیشنهاد های قابل توجه و روشهای مدرنی را برای کار خود برگزیده بود که تا گارانتی سی دی های مصرفی فروشگاه ها هم پیش می رفت. با این همه این شرکت نتوانست به اهداف خود دست یابد و به تدریج با درگرفتن رقابت (بهتر بگویم منازعه) بین این شرکت و نمایندگان توزیع به صورت آشکار و با سایر موسسات به صورت مخفی، در نهایت مغلوب سیستم سنتی گشت و دفاتر پخش خود در مناطق کشور را تعطیل نمود و پس از یک دوره رکود به همان شکل معمول همکاری با نمایندگان بازگشت. از این شرکت میراثی بر جای ماند که بهره گیری از آن توسط سایر موسسات منجر به ایجاد شیوه پخش مویرگی در کلان شهر تهران و حذف نمایندگی های توزیع این شهر و در نهایت ورود سوپرمارکتها(به این مقوله به طور مفصل تری خواهیم پرداخت) به عرصه فروش محصولات سینمایی شد.

سیستم توزیع ترجیح داد به جای مرمت و توسعه شاهراه سنتی توزیع انواع مسیر های جانبی را بیازماید. این آزمون و خطا هزینه های سنگینی را به شبکه تحمیل کرد و مراکز متعددی در شبکه را به ورشکستگی کشاند و یک کارزار دائمی بین ارکان اصلی شبکه با اعضا جدید آن به راه انداخت. کار تا جایی پیش رفت که نه تنها یکی دو مرکز مطبوعاتی این وادی را آزمودند بلکه مراکز پخش مواد غذایی و بهداشتی نیز به شبکه نمایش خانگی وارد شدند. پخش سریال "قهوه تلخ" نقطه عطفی در این تغییرات تلقی می شود که بخش بعدی این نوشتار را به آن اختصاص خواهیم داد. در تکمیل: آنچه به نگارش در می آید بیشتر متکی به حافظه و تجربه اینجانب است. امیدوارم دوستان محقق و دستندرکاران شبکه با تصحیح اشتباهات احتمالی اینجانب زمینه بحث و گفتگوی بیشتری را فراهم آورند.

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۶ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • اقای فروتن یک خواهش دارم کسی یا کسانی که میخوان  برای شبکه سریال بسازن برای  انها قانونی بگذارید  که باید اول فیلمنامه کامل باشد 
    در این چند سریال میبینیم که سریالها در اوایل خوبن و بعد باری به هرجهت میشن که بیننده پشیمون میشه از پولش بخاطر این سریال و چون ادامه د اره بیننده بر خلاف میل باطنی برای این که  سریال ناقص نمانه اون رو میهخره مثل خودم   
    ازشما خواهش میکنم یک کاری کنید 
    ۲. از شما میخواهم در یک یاداشتی نظرات خود رو در مورد سریال های  شبکه بگویید   

  • میلاد با سعادت حضرت ولی عصر(عج) را خدمت جناب فروتن و مخاطبین گرانقدر این تارنما تبریک و تحنیت عرض می کنم.

  • با تشکر از دوست عزیزمان جناب اقای عظیمی که با قلم فرسایی جامع خود مستفیذمانمان نمودند ای کاش از سهمیه بندی های اجباری موسسات هم سخن به میان می اوردید که در سالهای نه چندان دو کمر فروشگاه داران را به نوعی خم نمودو حتا وی ا چ اس های آک بند ان سالها همچنان آئینه دق امروز ماهم مانده.
    در ضمن حضور قهوه تلخ و همراهی مردم با این "تب" را به نوعی اعتراض به رسانه ملی باید قلمداد نمود که مردم با خرید و عدم کپی این مجموعه صداقت حقیقی خود را به اثبات رسانیدند اما عوامل پرتوقع و پرطمع این پروژه قدر این "صداقت"ها را ندانستند و به جاده خاکی رفتند

    • جناب راوی
      از همراهی شما سپاسگذارم. در خصوص سهمیه بندی اجباری مختصری در بخش اول این نوشته سخن گفته شد. در انتظار تکمیل و بررسی بیشتر از سوی دوستان گرانقدری چون شما هستم.
      (لینک بخش اول https://cinema-daily.ir/?p=3868)

    • جناب راوی شکسته نفسی نفرمایید. ما هم تا کنون از نوشته ها و نظرات شما استفاده زیادی برده ایم. به عنوان پیشنهاد تصور می کنم هم در دهه اول فعالیت ویدئورسانه(انحصار دولتی-پخش سنتی-سهمیه اجباری و…)نکات قابل توجهی هست و هم در دهه دوم (ویدئورسانه خصوصی-گسترش و تنوع بازار و شیوه های توزیعو فروش-قاچاق-تغییرات گسترده حامل های تصویر و…) که هر کدام را اراده می فرمایید به بوته نقد و نظر بگذارید.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید