روزانه های سینمایی
شامی که از دهان افتاد!

شامی که از دهان افتاد!

فرهیختگان المیرا حصارکی: چند سال پیش تب تند دیدن سریال‌های خارجی با «لاست» شروع شد. همه آنهایی که جزو سریال‌بین‌های حرفه‌ای هستند، با لاست شروع کردند و امروز تازه‌ترین سریال‌ها را می‌بینند. در همان تب و تاب دیدن سریال‌های خارجی بود که سریال «قلب یخی» به بازار آمد؛ اولین مجموعه سریال ایرانی که از طریق مراکز فرهنگی می‌توانستی آن را تهیه کنی و همان حس و حال سریال‌های خارجی را داشت. اگرچه هنوز این سریال در حال توزیع است و ساختش به پایان نرسیده، اما می‌توان سختی نوین بودن را دلیل تاخیرش دانست. بعد از «قلب یخی» سریال‌های متفاوت‌تری از این دست مجموعه‌ها روانه مراکز فرهنگی شدند و با پخش «قهوه تلخ» به اوج خود رسیدند. بعد از موفقیتی که «قهوه تلخ» به دست آورد پای دیگر مجموعه‌ها هم باز شد و هر روز نام‌های تازه‌ای از مجموعه‌های سریالی به گوش‌مان می‌رسد. به نظر می‌رسد «شام ایرانی» هم پیرو این موفقیت‌ها ساخته و روانه بازار شده است. سری اول شام ایرانی مجموع چهار خانم و چهار آقا بود، که در چند سری برای پخش آماده شد، اما زمانی که نوبت به پخش سری خانم‌ها شد، خبر لغو مجوز به گوش رسید تا همین هفته پیش که خبر صدور مجوز پخش سری خانم‌ها صادر شد. به همین خاطر به سراغ بیژن بیرنگ کارگردان و بهاره رهنما یکی از شرکت‌کننده‌ها رفتیم و پای درددل آنها نشستیم.

۱پروسه فیلمبرداری هشت قسمت اول سری «شام ایرانی» اردیبهشت سال ۹۰ تمام شد. این اولین جمله‌ای است که بیژن بیرنگ می‌گوید و بعد گلایه‌هایش گفته می‌شود. تمام غر‌ها و گله‌هایش هم به یک سؤال ختم می‌شود؛ چرا شش ماه پیش مجوز صادر نشد اما حالا این اتفاق افتاده است؟ زمانی که استارت این کار زده شد، احتمالا بیژن بیرنگ از سختی‌های این کار با خبر بود، اما به نظر می‌رسد هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کرد که این سختگیری‌ها به توقف پروژه‌اش به مدت یک سال و یک ماه منجر شود. حالا بعد از اینکه خبر صادرشدن مجوز چهار قسمت خانم‌ها صادر شده، حس متفاوتی دارد که نمی‌توان آن را در قالب کلمات عنوان کرد: «اگر این اتفاق در زمان خودش می‌افتاد می‌توانست خبر بسیار مسرت‌بخشی باشد، چراکه قرار بود این سری ادامه‌دار باشد، اما حالا با این وقفه‌ای که افتاده، دیگر نمی‌توان به موفقیت آن امیدوار بود
۲ زمانی که زمزمه ساخت «شام ایرانی» بر سر زبان‌ها افتاد، همه تبدیل به منتقد‌ان حرفه‌ای شدند و بین صحبت‌های روزمره‌ تا بلاگ‌های شخصی‌شان، شروع به نقد کردند و ایراد گرفتند. اولین چیزی که می‌توان به آن خرده گرفت، زمان ساخت بود. بیژن بیرنگ کمی با بی‌احتیاطی بلافاصله ایده ساخت «بفرمایید شام ایرانی» را مطرح کرد؛ این مسئله‌ای کاملا قابل نقد است اما خب فراموش نکنیم که از این دست کپی‌ها و تقلید‌ها در همین صداوسیمای خودمان بسیار است. شاید دلیل کم‌سروصدا بودنش را می‌توان ناشی از استقبال کم‌ مخاطبان دانست یا اینکه بیژن بیرنگ دست روی ساخت برنامه‌ای گذاشت که به موفقیت آن اطمینان داشت، یا اینکه کپی خوبی ارائه کرده بود؛ این مسئله‌ای بود که بهتر بود به آن پرداخته می‌شد، نه خود مسئله کپی کردن! اگر قرار باشد به نسخه اصلی آن «نوش‌جان» نگاه کنیم، هیچ ورژنی از این «بفرمایید شام»‌ها قابل مقایسه با آن نیست، چراکه در «نوش‌جان» هدف چیز دیگری است. مردم در این مسابقه شرکت می‌کنند و رابطه‌های تازه‌ای را شکل می‌دهند،‌اما در نسخه‌ای که از شبکه ماهواره‌ای پخش شده بود، هدف آشپزی و بردن مسابقه به‌طور جدی بود. هدف ساخت «شام ایرانی» هم که کاملا مشخص است.
۳ بهاره رهنما روزهای پرکاری را در صحنه تئاتر دارد. در «تبار‌شناسی دروغ» بازی می‌کند و در «این تابستان فراموشت کردم» مقام کارگردان را دارد. می‌دانیم که او علاقه دارد کار‌های تازه‌تری را تجربه کند و شرکت در «شام ایرانی» یکی از همین دست کارها بود: «در برهه‌ای فکر کردم که سینمای کمدی تصویر شخصی مرا به خوبی نمایش نمی‌دهد و به همین خاطر برای مدت زیادی از سینمای کمدی فاصله گرفتم و این ژانر را کنار گذاشتم و تلاش کردم خودم را با تئاتر و نوشتن داستان‌هایم که  به زندگی شخصی خودم خیلی نزدیک است، سرگرم کنم، برای همین در «شام ایرانی» شرکت کردم. این جنس کار‌ها به زندگی واقعی من نزدیک است. زمانی که خبر لغو مجوز را شنیدم بالطبع ناراحت شدم. زمانی که فردی  کاری را انجام می‌دهد، دوست دارد نتیجه‌اش را ببیند. با لغو مجوز امکان دیدن عکس‌العمل‌ها برای ما نبود، حالا اتفاق خوبی افتاده، هرچند دیر اما خب این برخوردهای سلیقه‌ای همیشه در کار ما وجود دارد. ای کاش یک‌سری معیارهای مشخص وجود داشت که می‌توانستیم کارمان را راحت‌تر انجام دهیم
۴ نسل من بیژن بیرنگ را با سریال‌های «خانه سبز» و «همسران» می‌شناسند و با این سریال‌ها بزرگ شدند. حالا همان بچه‌های دیروز هر کدام به سویی رفته‌اند. شاید با دیدن نام بیرنگ نوستالژی‌شان قلقلک داده شود و دل‌شان خوش باشد که بار دیگر می‌توانند فارغ از تمام غم‌هایشان، یک ساعتی را خوش باشند. اکثرا رفتند و هر چهار بخش را خریدند و دیدند. هر کدام نقد‌های خودشان را داشتند، عده‌ای ناراحت بودند که چرا کپی؟ عده‌ای دیگر هم سرخوش بودند و به شوخی‌ها و صمیمیتی که بین بازیگران دلخواه‌شان هست می‌خندیدند. در هر صورت خوشحال بودند که این اتفاق با سرسختی بیژن بیرنگ رخ داده است. شاید پای ایده اورجینال در میان نباشد، اما خب به نوع خودش شایسته تمام نقد‌هایی که به آن شد، نبود. بیژن بیرنگ در این مورد هم گلایه دارد: «تمام کسانی که سیب خنده را می‌دیدند حالا تبدیل به دکتر یا مهندس‌های امروز شدند. بچه‌های دیروز با برنامه‌هایی که ما ساختیم بزرگ شدند و کمی سخت است که شاهد توهین کردن آنها باشم. تمام آنها مثل بچه‌های من هستند و این اتفاق کمی برای من ناراحت‌کننده است.» این، آن اتفاقی نبود که بیرنگ به دنبالش بود. دوست داشت بتواند مخاطبانش را از همان سنین کودکی نگه دارد و با این کار جدید (شام ایرانی) نشان دهد می‌تواند هنوز جایش را در دل بچه‌ها باز کند.
۵ تمام هنرمندان روحیه حساسی دارند و برای اینکه بتوانند کارشان را به بهترین وجه ممکن انجام دهند، احتیاج به شرایط ویژه‌ای دارند که روحیه‌شان صدمه نبیند. بیژن بیرنگ بعد از صدمه‌ای که بابت تاخیر صدور مجوز شام ایرانی خورد، دیگر رمقی برای ادامه کار نداشت، به‌خصوص اینکه بخشی از سرمایه کار را هم برعهده گرفته و به جز خسارت مالی، خسارت زمانی هم دیده است: «تا امروز هیچ خبری مبنی بر ادامه کار به من ابلاغ نشده و هنوز نمی‌دانم مجوز ساخت ادامه این مجموعه را دارم یا نه؟ به جز آن نمی‌دانم رمق ساخت را دارم یا نه؟ ما برای این کار تبلیغ کردیم، به جز هزینه، وقت صرف کردیم. مسئول پخش می‌گوید، فروش نرفته، اما از سوی دیگر استقبال مردم چیز دیگری را می‌گوید. ما خودمان این وسط گیر کرده‌ایم و نمی‌دانیم باید چه کار کنیم.» همه آن گله‌هایی که ابتدا آوردیم، از همین جنس هستند. سؤال‌هایی که جوابی برای آنها نیست و هنوز کسی نمی‌داند چرا روند صادر شدن مجوز اینقدر طول کشیده؟ شاید اگر در همان زمان خودش این مجوز صادر می‌شد، مخاطبان بیشتری نصیب «شام ایرانی» می‌شد.
۶ در مجموع می‌توان گفت کاچی بهتر از هیچی. این تنها چیزی است که می‌توانیم در مورد صادرشدن مجوز «شام ایرانی» خانم‌ها بگوییم. این مجوز صادر شده و در چند روز آینده قرار است مجوز پخش هم صادر شود. به گفته مدیرکل دفنر همکاری‌های سمعی و بصری نمایش خانگی مهم موافقت شورای پروانه نمایش خانگی است و روال اداری هم به‌زودی طی خواهد شد.کد ۴۸۶

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱۵ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • لطفا به این سوالات پاسخ دهید: ۱) آیا این هفته فیلم شرلوک هولمز خواهد آمد  قرار بود این فیلم هفته پیش بیاید ۲) آیا فیلم پرستو های عاشق این هفته خواهد آمد     باتشکر از زحمات شما

  • لطفا  پروانه هایی (چه ایرانی چه خارجی)که موسسات در بهار امسال گرفته اند را منتشر کنید با تشکر فراوان

    • مطمئنم آقای قائنی نجفی به زودی با ما همراه خواهد شد جواب شما و دوستان دیگر را خواهد داد.

  • در پرونده ای که فردا در مورد پروانه های موسسات خواهید نوشت  لطفا در مورد پروانه  های فیلم های خارجی موسسات نیز در همان پرونده فردا نیز بنویسید

  • انشاءاله در تابستان حداقل سه فیلم یه حبه قند، فرود در غربت و فرش ایرانی به مجموعه فیلمهای ایرانی موسسه هنر نمای پارسیان اضافه خواهند شد که البته فیلم یه حبه قند متعلق به حوزه هنری است.

  • سلام لطفا در مورد این مرد جادویی نیست هم از شرکت هنر اول توضیح بخواهید یا اگر شما می دانید به ما هم بگویید
    در شام ایرانی وعده اردیبهشت ما را دادند و بعد خبری نشد خود آقای فتحی روشن در مصاحبه هاشان فقط می گویند به زودی
    اگر اطلاعی دارید به ما هم بگید

  • دوست عزیز با سلام
    زمان توزیع یک عنوان به پارامترهای مختلفی بستگی دارد که یکی از مهمترین پارامترها برخورداری از زمان کافی برای اطلاع رسانی مناسب برای عنوان مورد نظر میباشد لذا در خصوص این مرد جادویی نیست با توجه به اینکه میبایست تیزر این عنوان در چندین محصول این موسسه تصمیم گرفته شد تا توزیع این عنوان به تاخیر افتاده و در زمان مناسب دیگری عرضه گردد که اگر اتفاق غیر قابل پیش بینی رخ ندهد تا پایان تیرماه این عنوان در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.
    از تاخیر در پاسخگویی عذر خواهی مینمایم

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید