آرایش نیروهای موثر در شبکه تغییرات تازه ای را پذیرا شده است. هر قدر در دهه هشتاد انفکاک و جدایی مشاغل و زمینه های کاری مشهود بود و هر کس تلاش می کرد عرصه مشخصی را برای سرمایه گذاری و فعالیت برگزیند، این روزها مرز فعالیت ها براحتی قابل تشخیص نیست. برای مثال تا همین چند سال پیش موسسات ویدیو رسانه به کار تامین و خرید فیلم ایرانی و خارجی مشغول بودند. در کنار تهیه کنندگان سینما، شرکت های تولید فیلم های ویدیویی به تولید آثار بلند داستانی مشغول بودند و هر دوی آنها پس از اتمام کار راهی دفاتر موسسات ویدیو رسانه می شدند تا با آنها برای عرضه اثر به توافق برسند. موسساتی که دوست داشتند کارهای خوب را در فرمت استاندارد DVD ارائه کنند….
دست نیاز به سوی تکنسین هایی دراز می کردند تا کار آتورینگ و مستر سازی را برای آنها انجام دهند. پس از آن نوبت به شرکت های تولید و تکثیر لوح فشرده می رسید که فارغ از آنکه محتوای سفارش چه باشد، نیاز سفارش دهندگان را برآورد سازند. دهه هشتاد هنوز به پایان نرسیده بود که شرکت های پخش هم به مجموعه فعالان شبکه نمایش خانگی کشور افزوده شدند تا آنان نیز ضمن نقش آفرینی، سهم خود را از این خوان در حال گسترش طلب کنند. تا پیش از ورود شرکت های تخصصی پخش به صحنه درام شبکه، اشخاصی که نمایندگی پخش محصول نه چندان پر تیراژ موسسات را بر عهده داشتند، فروشگاه های محدود عرضه محصولات فرهنگی یا همان ویدیو کلوب ها را در سطح شهرها تغذیه می کردند.
در اولین سال دهه ای که پیش روی ماست، اوضاع به گونه ای که شرح آن را دادم، نیست. یعنی تعجبی ندارد که موسسه ویدیو رسانه ای کارهای فنی و حتی دوبله فیلمی را خودش انجام دهد. پیکی را به خدمت گیرد تا استمپر فیلم مورد نظر را به محل کارخانه ای که سندش به نام همان مدیر موسسه خورده است، برساند. جای شگفتی ندارد که تهیه کننده فیلمی ویدیویی یا برنامه ای موسیقیایی، مستقیما" با شرکت پخشی برای عرضه محصول به توافق برسند و آرم و لوگوی هر دو آنها در شبکه ویدیویی به رخ مشتریان و مخاطبین کشانده شود. اتفاق غیر منتظره ای رخ نداده است اگر مشاهده کنیم موسسه ای محصول تکثیر شده اش را با سامانه پخش اختصاصی اش را به اقصی نقاط کشور برساند. امر غیر متعارفی نیست اگر همزمان با سرمایه گذاری موسسات ویدیو رسانه برای استقرار خطوط صنعتی تکثیر محصول، در جبهه مقابل کارخانه داران هم ردای فرهنگ به تن کنند و در صف تاسیس موسسه ویدیو رسانه قرار گیرند. تغییر سیمای فرهنگی شهرهای بزرگ کشور به خوبی گویای آن است که این بار دهها هزار نقطه فروش برای عرضه صدها هزار نسخه از محصول تکثیر شده ویدیویی به خدمت گرفته شده اند و ویدیو کلوب ها فقط بخش کوچکی از زنجیره کنونی را شکل می دهند.
در زمینه پخش و توزیع فیلم، رقابت بین شرکت های وابسته به موسسات ویدیو رسانه با شرکت های بزرگ پخش مواد و کالاهای مصرفی، در جای خود دیدنی است. هر بار که موسسه یا تهیه کننده سریالی، شرکت پخش تازه ای را به خدمت و همکاری فرا می خواند، سامانه های شکل گرفته در بازار دستخوش تغییر می شوند و همه موزعین و فروشندگان خرد و کلانی که در انتظار دریافت فیلم و سریال از شرکت پخش قبلی هستند با هیبت تازه ای در بازار روبرو می شوند.!
در این میان اتفاقی که تاکنون نیفتاده است و خلاء آن بشدت احساس می شود، تاسیس و راه اندازی فروشگاه ها و پایانه های مدرن اختصاصی فیلم و محصولات فرهنگی است. اگر فروشگاه موسسه رسانه های تصویری و چند فروشگاه کوچک دیگر موسسات را استثنا کنیم، به نظر شرایط برای آغاز به کار این واحدها فراهم نگردیده است.
از سوی دیگر تولید محتوا تا اندازه زیادی در مناسبات تغییر شکل یافته شبکه دخالت داشته است. بطور مثال عرضه سریال های ایرانی بویژه قهوه تلخ ، یا استقبال مخاطبان از آلبوم های موسیقی، در این رابطه قابل اشاره هستند. همچنین بعید نیست محصولات آینده شبکه تحولات جدیدی را به دنبال آورند و سر و شکل تازه ای را باعث شوند.
آنچه گفته شد توصیف اجمالی وضعیت شبکه، فارغ از تبعات منفی و مثبت تغییرات از گذشته تا حال است. نقد آرایش نو به نوی شبکه، البته با فرض احاطه کامل منتقد به ابعاد فنی، اقتصادی، اجتماعی و هنری، موضوع یادداشت مستقلی است که جداگانه باید به آن پرداخت.
در همین ارتباط بخوانید
اضافه کردن نظر