مقامات ارشد استانداری مازندران در اطلاعیه ای نسبتا" تند و شدید اللحن صدا و سیما را به خاطر تخفیف و تمسخر گویش و فرهنگ مازنی مورد انتقاد قرار داده اند. علیرغم تعطیلی جراید و نشریات این واقعه در سایت های خبری بازتاب گسترده ای یافته است. البته اتفاق تازه ای رخ نداده و اولین بار نیست که همزمان با پخش فیلم یا سریالی با لهجه و گویش محلی اعتراض و واکنش منفی عده ای از هموطنان مشاهده می شود. آنچه در این میان مایه شگفتی است برخورد احساسی و تحریک کننده سیماست. می پرسید جطور و چگونه؟
نمیدانم دیشب موفق به تماشای قسمت دیگری از سریال در حال پخش پایتخت از شبکه اول سیما شدید یا نه؟ همزمان و در لابلای تیتراژ پایانی سریال دوربین های سیمای مازندران به دستور مدیران مرکز نشین به سراغ هموطنان مازندرانی در میادین شهرهای شمالی و کنار دریا رفته بودند تا از زبان جملگی آنها تاییدیه ای برای کار خود و راهی که سریال در حال طی آن است، بگیرند. بله به همین سادگی! برای اینکه جای هیچ گونه شک و شبهه ای نباشد عموم هموطنان مازنی با همان گویش شیرین و تقریبا" نزدیک با لحن بازیگران سریال، خوشنودی خود را نه فقط از سریال بلکه شخصیت ها و تکیه کلام های آنها ابراز کردند و نوجوان شمالی دیگری تنها برنامه دیدنی تلویزیون ایران! را همین سریال یعنی پایتخت دانست. اگر ادعا دارم این واکنش سیما تحریک آمیز است بدین خاطر است که…
با این اقدام سیما احساس می شود، معاون محترم استانداری با سلیقه و برداشت شخصی خود دست به قلم برده و مدیران رسانه ملی را مورد خطاب قرار داده است و به اعتبار رای و نظر اقشار مختلف مردم که در مقابل دوربین تلویزیون مهر تایید بر سریال زدند، اعتراض این مقام پشتوانه مردمی ندارد. بدین ترتیب اگر در متن نامه استانداری به تماس های مکرر مردم استناد شده است، احتمالا" تماس گیرندگان با استانداری، مسافران نوروزی یا سکنه غیر بومی بوده اند.! از سوی دیگر جمع کثیری از مخاطبان که در این روزها و ساعات به اینترنت دسترسی ندارند، برایشان این سوال ایجاد می شود که دلیل و ضرورت پخش نابهنگام این گزارش در متن تیتراژ پایانی چیست. معترضین نیز گله مند می شوند که بی آنکه انتقاد آنها به گوش مردم رسانده شود با این اقدام سیما، فرصت و فضا برای دفاع یا تنویر و روشنگری اذهان از آنها سلب شده است. به این خاطر از رنجش و کدورت منتقدان کاسته که نمی شود هیچ ای بسا تشدید هم بشود.
بنده همسویی چندانی با جبهه معترضین ندارم و معتقدم اینگونه تضییقات راه طرح و نمایش قصه های بومی و محلی را در تلویزیون و سایر رسانه های دیداری و شنیداری مسدود خواهد کرد و از این پس مدیران فرهنگی و هنرمندان به پیله محافظه کاری خزیده و ریسک نگارش و اجرای فیلمنامه هایی با حضور شخصیت های محلی را به جان نخواهند خرید. اما چاره چیست؟ چه تضمینی وجود دارد که اعتراض مشابهی از دیگر استانها به فراخور فیلم ها و سریال های آتی برنخیزد؟ به نظرم وقت آن رسیده است که رسانه ملی یکبار هم که شده عملکرد تیم های هنری خود را در بوته نقد و بررسی کارشناسان دلسوز و آشنایان با فرهنگ و زبان های محلی قرار دهد و در مناظره ای با حضور موافقان و مخالفان نتایج حاصله و توصیه های کارشناسی نشست هایی از این دست را مد نظر قرار دهد. در آنسو مقامات محلی، نمایندگان مجلس و هموطنان شریف هم بدانند که هنرپیشگان غیربومی هر قدر هم که بکوشند قادر به بیان و ایفای ریزه کاری های گویش و عادات مردمان محلی نیستند. مضافا" که به اقتضای داستان و تقسیم نقش ها بنابر آن نیست که بدون استثنا شخصیت های محلی آرمانی و بی عیب و نقص جلوه گر شوند. زیرا بر همین سیاق تهرانی ها و مرکز نشینان نیز باید بر طبل اعتراض بکوبند و کار به جایی برسد که هنرپیشگان و بازیگران، شخصیت هایی از سایر ملل یا کرات اسمانی را نمایندگی کنند.! مضافا"که سعه صدر در زمینه کارهایی با فضایی طنز آمیز باید قدری بیشتر باشد و هر موقعیت یا کنش خنده داری به تحقیر یا تمسخر قومیت ها تعبیر نگردد. اجازه دهیم تشخیص مرز بین لودگی و استهزای فرهنگ اقوام با اقتضائات کار نمایشی و منطق حاکم بر آن از سوی مدیران و کارشناسان امر تعیین شود و رای و صوابدید آنها محترم شمرده شود.
در همین ارتباط: انتقاد از سریال نوروزی تلویزیون
اضافه کردن نظر