روزانه های سینمایی

سریال قاضی در فصل دوم دیدنی‌تر شد؟

فصل دوم سریال آقای قاضی در قیاس با فصل گذشته آن با یک تغییر اساسی روبرو شده است. در فصل اول در هر قسمت دو پرونده قضایی یا دو داستان کوتاه مستقل و جدا از هم مطرح می‌شد. در فصل جدید، یک پرونده با شرح و بسط بیشتر و ماجراهایی گسترش یافته، ظرف زمانی سریال را پر می‌کند.
درست است که جلسات دادگاه در فصل پیشین با عنصر ایجاز همراه بود اما به نظرم اقتضای رسانه‌ای مثل تلویزیون که با عامه مردم روبروست، حکم می‌کند یک پرونده را دستمایه قرار داده و با فرصت کافی جزییات آن را برای مخاطب بازنمایی کند‌. این روش هدف برنامه‌ساز را که آشنا کردن مردم با شیوه‌های مختلف کلاهبرداری و نیز حقوق شهروندی آنهاست، بهتر تامین می‌کند.
البته در بعضی از قسمت‌ها کشدار شدن جلسات و حرف‌های تکراری توی ذوق می‌زند اما برای مخاطب شهری و روستایی این عاملی برای روی گردانی از سریال نیست و به آنها برای استیفای حق خود از مجاری قضایی اعتماد به نفس می‌بخشد.
نقطه قوت مجموعه توانایی بازیگر نقش قاضی است که کلام و زبان بدن او چهره‌ تراز یک قاضی در نظام قضایی ایران را به نمایش می‌گذارد. به عبارتی سریال برای دوایر بازپرسی و قضات دادگستری جنبه آموزش رفتاری را دارد تا آنها کرامت متهم و خواهان را توامان رعایت کنند و تحت هیچ شرایطی راضی به تحقیر آنها نشوند و با صبر و حوصله و بدور از پرخاشگری و تندخویی، محیط امنی را برای قضاوت ایجاد کنند.
حضور وکیل در کنار برخی از متهمان می‌توانست چالش‌های تازه‌ای را رقم بزند و هوش و فراست قاضی را برای مجاب و قانع کردن وکلا نشان دهد. استفاده از وکیل امکانی است که قانون برای متهمان ایجاد کرده است تا قضات در بررسی همه جوانب پرونده شتاب نکنند و جمع‌بندی منصفانه و دقیقی داشته باشند. خیلی از متهمان ممکن است قدرت بیان و تجزیه و تحلیل مسائل را نداشته باشند و قضات هم با توجه به حجم وسیع پرونده‌ها ممکن است مجال تامل و درنگ کافی را نداشته باشند. وکیل با توجه به سواد حقوقی و نیز در مقام دفاع از متهم می‌تواند درام و کشمکش هر قسمت را تقویت کند و فرهنگ استخدام وکیل را برای همه اقشار به یک هنجار بدل سازد. منظورم از کشمکش آن است که جبهه گیری وکیل در برابر قاضی و حضور ذهن او برای جواب دادن و یا ایراد گیری از قاضی می‌تواند به جذابیت داستان کمک کند بطوریکه قاضی را یکه‌تاز صحنه نبینیم و او برای اثبات جرم مسیر همواری در پیش رو نداشته باشد.
این کار ضمن آنکه دشواری کار قضاوت را بهتر نشان می‌دهد، ارزش کار وکالت را در جامعه بهبود می‌بخشد. در نقطه مقابل اگر در پرونده‌ای وکیلی غل و غش داشته باشد و صادقانه رفتار نکند، با تیزهوشی قاضی مشت او باز می‌شود تا وکلا یکسره تقدیس و تطهیر نشوند؛ همانطور که قضات نیز بطور طبیعی در معرض داوری اشتباه هستند.
در برخی از داستانها قاضی بدرستی آدم همه‌چیزدان نشان داده نمی‌شود، زیرا بسیاری از پرونده‌ها نیاز به بازرسی و مشاهدات میدانی دارند، نظر کارشناسان ذیربط باید اخذ شود و از فن‌آوری‌های روز مثل تصاویر دوربین‌های مداربسته و داده‌های قابل استخراج از فضای مجازی برای تحلیل اتفاقات بهره برد.
در سیر دادرسی نیز پرونده‌ها قبل از اینکه زیردست قضات بروند، از مرحله بازپرسی عبور کرده‌اند و دادیاران اطلاعات لازم پیرامون تخلف و قانون‌شکنی متهم یا متهمان را کسب کرده و در پرونده قرارداده‌اند.
اهمیت این موضوع در آن است که تیم سازنده اصراری نداشته باشد از قاضی چهره یک قهرمان و یا hero را نشان دهد و کسی در بحث و فحص نتواند به گرد او برسد. به این خاطر قاضی باید به محتویات و مستندات پرونده که پیش از او سایر ضابطین قانونی تهیه کرده‌اند، استناد کند و به جمع‌بندی خود جامعیت بخشد.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید