بعد از لغو دو اجرای موسیقی به خوانندگی محسن ابراهیم زاده در کهکیلویه و بویر احمد، قم نیز چراغ دوم را روشن کرد تا نشان داده شود، در کماکان بر پاشنه قبلی میچرخد و تصویب سند موسیقی توسط شورای هنر( شورای عالی انقلاب فرهنگی ) و مجوز رسمی وزارت ارشاد مانعی برای مراجع ذینفوذ محلی نیست.
در استان قم برگزار کنندگان کنسرت به اتهامات امنیتی نواخته شدهاند و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان که باید مروج و مبلغ فضایل اخلاقی باشد، بی محابا گفته است:
«قطعا سرویسهای جاسوسی دشمن برنامهریزی ویژهای کردهاند برای ترویج فساد در شهری که به فرموده حضرت آقا، «مرکز انقلاب و مادر انقلاب» است، اما کور خوانده اند.
مردم متدین قم و پیش از آنها، مسئولان انقلابی قم اجازه چنین جسارت و قبحشکنیهایی را نمیدهند.
قطعا نهادهای امنیتی درباره ارتباط احتمالی برگزار کنندگان با سرویسهای جاسوسی، بررسیهای لازم را انجام میدهند.»
چند ماه پیش بود که دکتر ایمانی خوشخو دبیر شورای هنر در یک گفتگو سینه جلو داد و با اشاره به تصویب سند موسیقی گفت، تلویزیون حق ندارد، آلات موسیقی را حذف کند. همچنین جلوگیری از برگزاری کنسرتهای مجاز خلاف قانون است.
کسانی که سالها تجربه کار فرهنگی در کشور دارند، از همان ابتدا از خوشخیالی مرد استخوان خرد کرده عرصههای مدیریت هنری متعجب ماندند؛ با این حال دم فرو بستند و منتظر وقایع روزهای آینده ماندند.
مداخله شورای تأمین استان در لغو کنسرتها(به عنوان مثال در کهکیلویه و بویراحمد)نشان میدهد که مدیران فرهنگی و اجتماعی مسئول، قدرت اقناع سایر مدیران استانی بویژه چهرههای امنیتی و انتظامی را ندارند و براحتی تسلیم تصمیم و جمعبندی آنها میشوند. حال آنکه پیامدهای اجتماعی برخورد سلبی با فعالیت مورد علاقه نسل جوان، میتواند دومینووار سبب نارضایتی و واکنش تند جوانان شود.
در این خصوص به جز آموزش و توجیه مدیران در اجلاسهای سراسری، وزیر و معاون وی نیز باید نهادهای بالادستی را به تمکین در برابر مصوبه شورای هنر ترغیب کنند و در شهرستانها قبل از صدور مجوز، ملاحظات موردنظر شورای تأمین در مورد گروه موسیقی مورد توجه قرار گیرد.
البته با توجه به اینکه ترکیب استانداران و دیگر مدیران بر اساس راهبرد وفاق انتخاب شده است، اختلاف نظر در مسائل فرهنگی مبنای عمیقتری دارد و هیچ بعید نیست که چنین کاری بعد از ایام فاطمیه نیز ادامه یابد وبهانههای دیگری بر لغو کنسرتها عنوان شود.
مدیران ارشاد باید بدانند، وقایعی از این دست بر ناتوانی آنها نزد افکار عمومی صحه میگذارد و امید اهالی فرهنگ و هنر برای گشایش در امور، به یاس میانجامد. شاید استعفای مدیرانی که دلایل لغو کنسرتها را قانعکننده نمیدانند، کمترین اقدام برای ایستادگی بر اصول و نیز حمایت از جامعه هدف خود باشد.
اضافه کردن نظر