قبلاً هم گفته بودم که هر گونه تصمیمی برای انیمیشن ایران باید از دل نیازها و مطالبات اصیل دستاندرکاران انیمیشن کشور برخاسته باشد. این روزها که بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی در حال جریان است، متاسفانه زمزمه تشکیل و تاسیس بنیاد پویانمایی بر سر زبانها افتاده است و عدهای از دولتمردان بر این عقیده هستند که گره کور صنعت انیمیشن ایران با تاسیس چنین نهادی باز میشود.
فعالان انیمیشن طی سالهای اخیر هر جا که تریبونی به دستشان رسیده است، اتفاقاً از دولتی شدن انیمیشن گلایه کردهاند و بر محدود شدن نقش دولت در تنظیمگری تأکید کردهاند. آنها به صراحت از مهاجرت و یا میل مهاجرت انیماتورها سخن گفتهاند و بیواهمه روشن ماندن چراغ شرکتهای تولید انیمیشن را به گرفتن سفارش از طرفهای خارجی مربوط دانستهاند.
با این حال مرغ دولتیها یک پا دارد و تصور میکنند باتجویز نسخه بوروکراسی و تاسیس نهاد دولتی برای انیمیشن، رونق به بازار این هنر/صنعت برمیگردد. از گذشته تا حال مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از تولید انیمیشنهای کوتاه و فارابی از انیمیشنهای بلند حمایت حداقلی کردهاند. یکی از دلایل بیرغبتی نهادهای دولتی برای حمایت از تولید انیمیشنهای سینمایی دوره طولانی مدت فرایند ساخت اینگونه آثار است که ممکن است به عمر خدمتی مدیران وصال ندهد. تاسیس نهاد جدیدی به نام بنیاد پویانمایی اما به کام بوروکراسی، بخش قابل توجهی از منابع محدود مالی را مصروف هزینههای جاری و دفتر و دستک بنیاد نوظهور خواهد کرد.
گفتگوی اشکان رهگذر با روزنامه دولتی ایران(اینجا) سند گویایی برای فاصله عمیق رؤیاهای دولتیها و انتظارات انیماتورهای خلاق ایرانی است:
هنر عاشقهاست، البته این جمله را در مورد هر هنر یا کاری که بخواهد در حد اعلا انجام شود میتوان گفت. اما برای من که تمام عمر خود را با فکر به پروژههایم خوابیدهام و بیدار شدهام معنی دیگری دارد.
اصولاً هر کسی که در مملکت ما پا بر این عرصه میگذارد حتماً روزی عاشق شده. مگر میشود عاشق نبود و پا درچنین عرصهای گذاشت؟ شبانهروز زحمت کشید و یاد گرفت و مطالعه کرد، سالهای سال زحمت کشید تا فیلمی ساخته شود، آن هم بدون هیچ افق روشنی از آینده، نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ امنیت شغلی و عاشق نبود؟
امروز هنرمندان و عاشقان انیمیشن در ایران بیشتر مهاجرند، عاشقانی که هرکدام بهنوعی در تلاشاند تا بتوانند خود را به یکی از شرکتهای خارجی برسانند تا بتوانند کار کنند، امرارمعاش کنند و آیندهای داشته باشند. فیلم ساختن و تألیف و انتقال فکر و ایده پیشکش، انیمیشن امروز در کشور ما بیشازحد دولتی است.
تا چند سال پیش بارقههایی از سرمایهگذاری بخشهای خصوصی در انیمیشنهای سینمایی دیده میشد ولی در حال حاضر این بیشتر به رؤیا میماند. سرمایهگذار خصوصی با کدام امید به تقسیم عادلانه اکران، پولش را در انیمیشن سرمایهگذاری کند؟
VOD ها که بهراحتی بزرگترین عناوین دنیا را دانلود میکنند و با صرف چند میلیون تومان آن را دوبله و منتشر میکنند، چرا باید چند میلیارد صرف تولید و ساخت یک سریال انیمیشن کنند؟ مرکز انیمیشن صبا که روزی محلی برای امرارمعاش صدها هنرمند بود امروز با چنان برآوردهای ناچیزی انیمیشن تولید میکند که معیار شمارش دقیقههای آن از دقیقه به کیلو در حال تغییر است. مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی که روزی از حضور هنرمندان باسابقه و اساتید انیمیشن بهره میبرد و همواره چند انیمیشن سینمایی یا کوتاه در دست تولید داشت، در این روزها مشغول چهکاری است؟
شاید اطلاعات من ناقص است ولی بهعنوان یکی از مدیران یکی از بزرگترین شرکتهای انیمیشن ایران آمار تمایل برای مهاجرت در بین نخبههای انیمیشن در کشور را بهخوبی میدانم. شرکتهای انیمیشن ایرانی همه بهواسطه سفارشهای خارجی که با دهها مکافات به خاطر وجود تحریمهای بانکی و معاملاتی، عقد قرارداد میکنند و برای کشور ارزآوری میکنند زنده هستند.
شاید در نگاه اول این جذاب به نظر برسد اما امروزه ما کارگران و تولیدکنندگان تفکر کشورهای دیگر شدهایم. این بدان معناست که فیلمسازان انیمیشن بهزودی مجریان تولید فیلمسازان انیمیشن در خارج از ایران میشوند، حتی آنهایی هم که میروند کمابیش شانسی برای تفکر تألیف ندارند و صرفاً به استخدام شرکتهای دیگر درمیآیند.
امروز روز جهانی انیمیشن است، امیدوارم روزی دوباره بتوانیم روز انیمیشن را جشن بگیریم، نخبگان کشورمان را در استودیوهای ایرانی پذیرا باشیم، استادان بزرگ انیمیشن را سر کلاسهای دانشگاهها ببینیم و هر فصل شاهد اکران یک انیمیشن سینمایی با تکنیک یا نگرش خاص خود باشیم.
اضافه کردن نظر