«محمد هادی کریمی» فیلمسازی که تلاش دارد، سبک روایی خودش را در فیلم هایش داشته باشد و ما او را به عنوان فیلمسازی مولف بشناسیم، در تازه ترین فیلم ضد قصه خود، شماری از بازیگران را در دقایقی کوتاه مقابل دوربین می آورد تا به جای اینکه خالق موقعیت تازه و نجات بخشی برای فیلم باشند، صرفاً به اراده کارگردان دیالوگ هایشان را از حفظ بخوانند و برای همیشه صحنه را ترک کنند.
شاید اگر دکتر «هادی کریمی»اصرار نداشت فیلم را خودش تدوین کند، آنگاه شاهد حذف نماهای کشدار و بی خاصیت بودیم و فیلم با ریتم تندتر و مثلاً عبور سریعتر از دوران کودکی شخصیت اصلی، یکنواختی و کرختی آن کمتر تو ذوق می زد. کانسپت و مضمون محوری، یکی از تکیه کلام های همیشگی کارگردان است که در گفتگوها و سخنانی که از او بازتاب می یابد، زیاد آن را شنیده و یا خوانده ایم. در «کمدی انسانی» علی الظاهر بناست کانسپت هایی مثل به رنگ جماعت درآمدن، استفاده ابزاری از آدم ها و مبتذل شدن عشق در مناسبات سیاست و قدرت، به عنوان زیر متن، ماجراهایی را شکل دهند اما تنها چیزی که در ورای این مضامین دیده نمی شود قصه ها و رخدادهایی هستند که می بایست مخاطب را به تامل وادار سازند.
به جز طراحی صدا و تصویر یرداری خوب، که تحمل فیلم را آسان می سازند، «کمدی انسانی» داستان سر راستی ندارد و قصه کودک چپ دستی که در جوانی به یک بوکسور حرفه ای تبدیل میشود و در ادامه به شغل آجودانی در ارتش روی می آورد و با انجام ماموریت نفوذ، سبب دستگیری یک جاسوس می شود، خاطره ماندگاری را برای بیننده رقم نمی زند.
«کمدی انسانی»را «سرو رسانه پارسیان» تامین و توزیع کرده است و نسخه اینترنتی آن هم همزمان در دسترس قرار گرفته است.
اضافه کردن نظر