برنامه ریزی تولید یکی از ارکان اصلی فیلمسازی است که به منظور جلوگیری از هدر رفت منابع مادی و معنوی و استفاده حداکثری از آنها همواره مورد توجه بوده است و اهمیت آن به اندازه ای است که بعضاً از برنامه ریز معادل دستیار کارگردان یاد می شود. یک برنامه ریز حرفه ای در نظام تولید با اشراف دقیق نسبت به جنبه های اجرایی فیلمنامه که کارگردان ترسیم کرده است، منابع مالی، انسانی و تجهیزاتی را به گونه ای مدیریت می کند که در بازه زمانی مشخصی امر تصویر برداری به سرانجام رسد و پروژه به مرحله «پس تولید» هدایت شود. در واقع نبض اقتصاد سینما در بخش تولید، زیر سرانگشتان مدیر تولید و برنامه ریز می زند و اوست که با هدایت اصولی منابع کمک موثری به اقتصاد فیلم می کند.
در سالیان اخیر با توجه به کاهش اعتبارات حمایتی دولت ها در بخش تولید فیلم، منابع و حامیان مالی پراکنده ای در سینما به کار گرفته شده اند که در موارد متعددی با بازگشت سرمایه همراه نبوده است. در این میان به جز نقش کمرنگ و نابلدی مدیران تولید و یا ضعف عمومی فیلمنامه ها، نمی توان از فشار تهیه کنندگان برای کاهش هر چه بیشتر هزینه ها و ارجحیت کمیت بر کیفیت یاد نکرد. نگاهی به روند تولید فیلم های ویدیویی برای شبکه نمایش خانگی که از اوایل این دهه سیر شتابانی به خود گرفت، گویای فدا کردن کیفیت در مسلخ سرعت و به اصطلاح صرفه جویی هایی است که حاصل آن تولید و عرضه کارهای چیپ و نازل بسیاری از گذشته تا حال است. شاید این ادعا کمی اغراق آمیز باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست که گفته می شود در صحنه های تولید فیلم های ویدیویی، به محض حضور بازیگران در لوکیشن، دستور صدا، دوربین، حرکت از سوی کارگردان صادر می شود و بازیگران بدون گریم و تمرین و تست، مستقیماً به عمق صحنه پرتاب می شوند. راه دور نرویم، در فیلم ویدیویی «لامبورگینی»که امروز وارد شبکه نمایش خانگی شد، تلاش زیادی صورت گرفته است تا غالب صحنه ها در یک پلان ثابت و با کمترین تقطیع ضبط شوند. پارک و یا فضای دنج مشابهی لوکیشن بسیاری از گفتگوها و ملاقات های شخصیت هاست و انتخاب چنین مکانی نه از باب کارکرد دراماتیک و یا ضرورت قصه بلکه به قصد پرهیز از دنگ و فنگ نورپردازی، اجاره محل و … است. بهتر است در باره این محصول فعلاً بیش از این چیزی نگویم!
پیشتر شنیده بودم که بسیاری از پروژه های ویدیویی و تلویزیونی طی یک هفته تصویر برداری می شوند و نماها عموماً در یک برداشت گرفته می شوند، تا عوامل فنی و هنری زیاد معطل نشوند و خرج زیادی روی دست تهیه کننده نگذارند، اما ربودن گوی سبقت برای تمام کردن پروژه ها در کوتاهترین زمان ممکن به معنی موفقیت در خلق محصولی استاندارد، فروش بهتر کالا و جلب مشتری نیست. کمترین عارضه انبوه سازی های بی کیفیت فرجام تلخ حذف خرید فیلم های ویدیویی در سبد مصارف فرهنگی علاقه مندان به سینماست و ترجیح این عده آن است که پولشان را صرف خرید فیلم های سینمایی اسم و رسم دار و با اقبال روبرو شده کنند.
تولید بی امان چنین فیلم هایی معنایی جز این ندارد که بسیاری از تهیه کنندگان و سرمایه گذاران آنها سودای دیگری به جز فروش محصول و دلبری کردن برای مخاطب درسردارند. بنابراین بعید است که تنور ساخت فیلم های سوپر مارکتی به این زودی ها به سردی گراید.
اضافه کردن نظر