این مطلب را آقای هادی داداشی در نقد برنامه شام ایرانی نوشته است و روزنامه بانی فیلم روز یکشنبه ۱۶ بهمن آن را چاپ کرد. چنانچه سایر بازدید کنندگان مایل به اظهار نطر در این خصوص هستند، تعارف را کنار بگذارند و دست به کار شوند. هادی داداشی مطلبش را اینگونه آغاز کرده است:
چند ماه پیش هنگامی که با یکی از هنرمندان مرتبط با «شام ایرانی» همصحبت شدم، او شب قبل را درگیر ضبط این برنامه بود و به شدت از بیبرنامگی و عدم ارائه یک طرح اصولی و فکر شده توسط بیژن بیرنگ گلایه داشت. نکتهای که حالا صحتش، با تماشای نخستین بخش از آن به خوبی برایم روشن شده است. هرچند نمیتوانم کتمان کنم که لحظات زیادی با برنامه مذکور خندیدم، امّا این خندهها هیچ ربطی به هنر سازندگان آن نداشت و «شام ایرانی» قطعاً یک اثر بیهویت، شلخته و نامنسجم است. مسئلهای که اتکا و اعتنا به اعتبار و نام بیرنگ نیز دردی از آن دوا نمیکند!
***
«شام ایرانی» با وجود اصرارهای عوامل تولید آن، ذهن مخاطبان وطنی را یکراست به سمت نسخه اصلیاش یعنی «بفرمایید شام» در شبکه ماهوارهای «من و تو» سوق میدهد. گرچه این برنامه نیز به گفته گردانندگان شبکه، با رعایت قانون کپی رایت، وام گرفته از یک نمونه انگلیسی است، امّا به دلیل در دسترس نبودن برنامه اصلی، معیار اغلب ما فعلاً همان بفرمایید شام است. پاشنه آشیل شام ایرانی هم در وهله نخست، آن است که اولاً کپی بودن خود را رد میکند، امّا دم خروسش از لحظه لحظه برنامه بیرون زده است!
در بفرمایید شام، گمنام بودن شرکتکنندگان میتواند به مثابه یک تیغ دو دم عمل کند، چرا که اگر تمام اعضای گروه چهار نفره عبوس، خشک و غیرمنعطف از کار دربیایند، فاتحه یک هفته از برنامه خوانده است. در این صورت شاید تلاشهای هجوآمیز گوینده نریشنهای مضحک و یاوه آن هم کاری از پیش نبرد. در عمل امّا شاهدیم آنان از دل همین تهدید، چقدر فرصت ایجاد میکنند و مخاطبانشان را تقریباً همیشه راضی نگه میدارند.
برنامه بیرنگ، امّا چون قرار است مخاطب احتمالیاش را تشویق به پرداخت هزینه برای تماشا کند، در کنار تقلید از نسخه شناخته شده خود همچون انتخاب گروه چهار نفره، طبخ غذا و دسر بدون کمک دیگران، امتیازدهی، خواندن جزییات منو و …، به اجبار چهار چهره آشنا را به خدمت گرفته است. راهکار آسانی که شاید در نگاه نخست، به منزله طی کردن نیمی از راه باشد، ولی در مواجهه با اثر، نیم دیگر مسیر با تکیه بیهدف به مهمانان و قدرت بداههسازیشان، نرفته باقی مانده است. اتفاقی که اگر نام یک کارگردان بیتجربه و ناشناس روی اثر سایه میانداخت، کاستی مهمی در نظر گرفته نمیشد، ولی چطور میتوان نام بیرنگ را با آن همه پیشینه نوگرایانه در آثاری چون «خانه سبز» و «همسران» دید و به آن نپرداخت. بیرنگ اینجا در مقام یک عنصر منفعل و بدون کارکرد قرار دارد که سیر تولید یک برنامه را خواسته یا ناخواسته، بر مبنای «برویم ببینیم چه میشود!» سوار کرده است. حالا در این بستر، اگر مهمان- بازیگران برنامه از هنرهای خود خرج کردند و چیزی در چنته داشتند که چه بهتر وگرنه، لابد تماشاگر بیش از یک ساعت به هر حال این بار نوعی از نقشآفرینی غیر نمایشی آنان را نیز با لذت تماشا خواهد کرد. به ویژه آنکه ترفند مالی هم برای جلب رضایت آنان و صدور اجازه ورود دوربین به منزل شخصی این هنرمندان به خودی خود مخاطبان را تشویق به همراهی و ارضای حس کنجکاوی میکند. همه اینها را هم که کنار هم بچینیم، همچنان شام ایرانی از بدسلیقگی تصویری و نداشتن ایدههای راهگشا رنج میبرد.
در نخستین قسمت توزیع شده این برنامه که در رستوران اشکان خطیبی میگذرد، کارگردان از ارائه هر گونه نمای معرفی خودداری کرده است و مخاطب را عاجز از درک جغرافیایی محیط میکند.
بیننده برنامه گویی شاهد یک سریال در لوکیشنی محدود و تکراری است، از دریچه یک دوربین ثابت و تنبل، همواره دکوپاژ و میزانسنی ایستا و خستهکننده را دنبال میکند. مگر آنکه نفرات مقابل دوربین، خود جابهجا یا به آن نزدیک شوند! کاری که بیرنگ بدون دلیل خاصی آنرا انجام میدهد و مثلاً در مرحله آشپزی خطیبی، نزدیکش میایستد. این خست در اطلاعرسانی با توجه به آنکه رستوران برخلاف منزل، یک محل عمومی است، کاملاً بیمعناست. فرضیه جلوگیری از ایجاد شبهه اهرم تبلیغاتی شدن هم با نظر به تأکیدهای کلامی مکرر قابل توجیه نیست. دوربین حتی از بلاتکلیفی بدی هم ضربه خورده و مصداق آن لحظه دعوت به سکوت حاضران است که با یک حرکت تیلت (عمودی) به سمت چراغ بالای میز پناه میبرد!
مهدی پاکدل، هیچ ربطی به سه شرکتکننده دیگر یعنی رامبد جوان، سروش صحت و خطیبی چه از حیث کنشوکنشمندی و چه از منظر کارنامه بازیگری، ندارد. اگر قرار بوده تناقض و تضاد منجر به خلق جذابیت شود، فکر نمیکنم پاکدل برای این قضیه گزینه مناسبی باشد. شاید تنها کمکی که او به پیش رفتن ماجرا -دست کم در قسمت اول- کرده، اصلیت اصفهانیاش است که با صحت همخوانی دارد!
بدجنسی تعمدی صحت و روراستی زیرکانه او در بازگویی خاطرات شنیدنی و تاحدی تکاندهندهاش، کمک شایانی به شام ایرانی کرده است. او با بهرهگیری از خصوصیات شناخته شده اصفهانیها به عنوان یک کد آشنا، مدام شوخیسازی میکند و خنده میگیرد. چیزهایی مثل خوردن غذاهای باقیمانده میز مردم یا پافشاری بر امتیاز ندادن به خطیبی برای رستوران داریاش!
رامبد جوان همراه با معدود تکهپرانیهای با مزهاش، خلاء عقبماندگی تصویری را با شیطنتهایی تمام نشدنی پر میکند. یعنی درجایی که دوربین حتی از قاب گرفتن بشقابهای رنگارنگ غذا هم طفره میرود، این جوان است که یا دستمال سفره را روسری خود میکند و یا با کارد، فیگور شمشیربازی درمیآورد!
خطیبی هم در کسوت میزبان، ترجیح میدهد رفتارش بیشتر در راستای احترام به مهمانان از روی ادب باشد و با واکنشهایش، مکمل شوخیهای جمع شود. هرچند در خیلی از دقایق، نبود یک هماهنگکننده میان چهارنفر حاضر و تنها گذاشتن مشهود آنان مقابل دوربین، به شدت توی ذوق میزند. جالب آنکه بیرنگ در دو- سه دیالوگ کوتاه که تقلید دستوپا بستهای از کاراکتر «طغرل» در نسخه اصلی است، با بیانی بد، فقط و فقط کمبود خلاقیت در برنامهاش را آگراندیسمان و گوشزد میکند.
قسمت نخست از برنامه آقایان «شام ایرانی» با آنکه پس از چهار برنامه خانمها ضبط شده، ولی نشانی از طراوت، پختگی و گذر از یک مقطع عاری از ایده و بداعت را در خود ندارد. پس از حدود بیست دقیقه کسالت بار اول، در لحظاتی از آن که به اعترافات صحت و برخی رفتارها و گفتههای سایرین در شام ایرانی میخندیم، دلم برای کارگردان و نویسنده خاطرهساز و ایدهپردازی چون بیرنگ گرفته بود. اینکه چرا بیرنگ این سالها در شام ایرانی یا سریال «همچو سرو»، شبیه آن هنرمند سابق نیست. تردید ندارم او هم به همین خاطر دلش میگیرد. شما، امّا اگر این مسائل زیاد دغدغهتان نیست، پیشنهاد میکنم شام ایرانی را تجربه کنید و با خیال آسوده، لذتش را ببرید!
سلام
اینکه وقتی یک برنامه در یک شبکه گل کند شبکه های دیگر حق امتیاز آن را بخرند و با توجه به فرهنگ خود آن را مشابه سازی کنند چیز بدی به حساب نمی آید. (نمونه ها بسیارند ) لزوما قرار هم نیست هر کاری یک نمونه بدیع و خاص باشد. بنابراین اینکه مدام تکرار می شود که این برنامه کپی فلان برنامه است دلیل بر بی ارزشی کار نیست. در عین حال گروه سازنده با انتخاب بازیگران مشهور و تبلیغات نسبتا هدفمند توانسته بازار را برای ارائه محصول آماده کند. یعنی روی کنجکاوی مردم در مورد سرک کشیدن به داخل زندگی بازیگران حساب باز کرده است. اما مشکل این کار از آنجا شروع می شود که برای موفقیت ادامه دار یک اثر این اله مانها کافی نیستند. کارگردانی ضعیف، شوخی های لوس و کهنه راوی و … باعث شده بهترین قسمتهای برنامه جاهایی باشد که کارگردان در آن مزه نمی ریزد و تمام و کمال با یک دوربین خنثی کا را به بازیگران سپرده تا آنها با نبوغ ذاتی خود جور همه نداشته های برنامه را بکشند
سلام
زمانی که شنیدم نسخه ی وطنی "بفرمایید شام"در راه است گمانم بر این بود که اگرچه کپی برداری آن غیر اصولی است و تقلید از جانب عوامل مجموعه نیز تکذیب خواهد شد ولی اثری با کیفیت و مطابق با اقتضای فرهنگی ما و بدور از حرفها و حدیث هاییست که نسخه ی غیر وطنی را گاه برای عام مردم ضد فرهنگ میساخت..اما این نسخه نه به دل مینشیند و نه بویی از رضایت مردم در هدف سازنده از آن به مشام میرسد. ساختار ضعیف و بی برنامه،کپی بی اغراق از اصل،جایزه ی ناچیز مسابقه و…حکایت از آن دارد که باز هم تبلیغات ما را اسیر کرد تا نبینیم که چرا برای این همه بی محتوایی در برابر همان غیر وطنی ها باید اینقدر هم هزینه کرد!یاد دختر خاله ی هشت ساله ام می افتم که گفت: "شام ماهواره که هم قشنگ بود هم پولی نبود!"
کاش ارزش داشت…
با سلام
ضمن تشکر از مطالب نوشته شده لازم میدانم به عنوان تهیه کننده "شام ایرانی" نکاتی را متذکر گردم. اصولا برنامه حاضر به هدف ایجاد رونق در بازار محصولات نمایش خانگی و جبران بخش اندکی از خسارات ناشی از خرید و توزیع فیلمهای سینمایی ایرانی ساخته و به بازار عرضه شده است. اینکه میهمان نوازی و معاشرت صمیمانه و محبت آمیز و فارغ از بغض و کینه و رقابت ناسالم برنامه مشابه ماهواره ای بخشی از فرهنگ ایرانی ما به حساب نیاید واقعا جای تعجب دارد. ضمن آنکه در پاسخ به هموطن عزیزمان باید عرض کنم آیا جایزه ۴-۵ میلیون تومانی ناچیز است؟ ضمنا آیا اجباری در انتخاب و یا خرید کالاهای نمایش خانگی وجود دارد؟ و چگونه از جانب همه مخاطبان میتوان اعلام کرد که برنامه کسی را راضی نکرده است؟ هر زمان هر یک از دوستان که مایل باشند میتوانند پیامکهای ارسالی در خصوص برنامه را مطالعه و از نظر عموم مردم نسبت به برنامه آگاه شوند.
همچنین از منظر عمومی کار باید اذعان کنم که ما معنای واقعی سرگرمیهای خانگی را باور داشته و بر اساس این مفهوم اقدام به ساخت این برنامه نمودیم. آیا براستی در سال چند اثر سینمایی ویدیویی و یا حتی تلویزیونی ساخته میشود که اینچنین لحظاتی شاد را برای مخاطبان خود رقم بزند؟ آن هم بدون لودگی و رفتارهای ناهنجار مرسوم در بسیاری از آثار به ظاهر طنز. این اظهار نظر به پشتوانه نظرات مردمی و نه توهم سازنده خدمتتان ارایه میگردد. اشاره به این نکته را ضروری میدانم که بخشی از نظرات مردمی دریافتی به تقاضای آنان برای پخش این برنامه از صدا و سیما اختصاص دارد. به هر حال رضایت بخشی از جامعه خستگی کار را از تنمان بدر کرد و همچنان برای آنانی که این برنامه را نپسندیدند آرزوی سلامتی و موفقیت نموده و کماکان برای نظراتشان احترام قایل هستیم.
با تشکر از مدیریت محترم سایت و همه دوستان دست اندر کار برنامه
شام ایرانی میتواند موفق باشد در شبکه نمایش خانگی و میتواندبسیاری از خلا های شبکه را با نبود عنوان های مطرح پر نماید و هنوز اولین قسمت از مجموعه وارد شبکه شده است اولا تبلیغات جهت معرفی اثر خیلی مهم است با نسب بنر هائی سطح شهرها و تبلغات تلویزیونی و مطبوعاتی بطور مثال هنوز اثر مورد اشاره برای این استان ناشناخته و خیلی از عزیزان با مطالعه پشت جلد که کلمه مستند قید شده است تمایلی به دیدن ندارند دوم ایجاد زمان بیشتر به جامعه و عکس العمل آن در دراز مدت و فکر کنم هنوز زود باشدجهت قضاوت که آن هم ما در جامعه ائی هستیم کم طاقت و کم حوصله
جناب اقاى جعفزى با تشکر از اشاره صحىح و کارشناسانه شما به اطلاع مىرسانم مجوز اىن برنامه پس از توقفى ۷ ماهه در تارىخ ۲۵ دى ماه صادر گردىد که با توجه به زمان اندک باقىمانده تا پاىان سال و جلوگىرى از زىان بىشتر حاصل از خواب سرماىه در کمترىن زمان ممکن محصول به بازار عرضه شد. در برنامه رىزى قبل از توقف اعطاى مجوز ۲ ماه زمان براى اطلاع رسانى و انواع تبلىغات پىش بىنى شده بود ک متاسفانه مىسر نگردىد.
جناب مقدم عزیز
مجوز فیلم دختران را موسسه شما دریافت کرد اما تا حالا پخش نشده. علت چیست؟
سلام جناب اقاى برون
قرارداد توزىع عنوان فوق از مدتها قبل جهت امضا براى تهىه کننده ارسال شده است اما تا کنون امضا نشده است.
جناب آقای مقدم
سپاس از پاسخگوئی شما
یک کامنت که قدیم گذاشته شده رو چطور میشه پاک کرد؟
اگر کامنت مربوط به خودت بوده است به جای پیشنهاد حذف بهتر است نظر و دیدگاه تغییر یافته ات را ارسال کنی و درصدد اصلاح نظر پیشین برآیی