به موجب برنامه ریزی های صورت گرفته جمعی از بازی سازان ایرانی با معاون امور سینمایی و سمعی و بصری دیدار خواهند داشت و از دیدگاه های ایشان در باره پدیده ی گیم و طرح و برنامه هایی که پس از این در این عرصه رخ خواهد داد، آگاه می شوند. این ملاقات که جنبه ای عمومی هم دارد و خبر آن پیش از این جهت حضور علاقه مندان انتشار عمومی یافته است، حائز نکات مهمی است .
۱- علیرغم آنکه از گذشته تاکنون بیشتر وقت معاونین سینمایی ارشاد به مسائل پر چالش هنر -صنعت سینما اختصاص داشته است و پیگیری مطالبات سینماگران و محقق ساختن انتظارات نظام و مردم از سینما در صدر توجهات مدیران ارشد سینمایی بوده است، اعتنا به سایر جنبه ها در شرح وظایف ساختارهای دولتی سینما از دید قانون گذار مورد غفلت قرار نگرفته است. عنوان کلی امور سمعی و بصری در واقع اشاره به مظاهر تازه و نو به نویی است که در زمینه هنرها و رسانه ای دیداری و شنیداری بروز می یابند و می بایست در دایره تاملات و چاره اندیشی ها سیاست گذاران گنجانده شوند . این امر التزام حاکمیت به مدیریت و نظارت بر پدیده های نوین در صنایع فرهنگی و چندرسانه ها را یادآور می شود و انفعال در برابر آن، بی شک کار هدایت اصولی و هوشمندانه را با مشکلات بیشتری در آینده مواجه خواهد ساخت .
۲-سالها گذشت و در برابر اپیدمی بازی های ویدیویی و رایانه ای مراجع فرهنگی ما فقط به حرف درمانی بسنده کردند و در همایش های متعدد به شرح و بیان منافع و آسیب های این رسانه جدید که فقط جنبه سرگرم کننده نداشت و ابزاری برای القای بسیاری از منویات فکری و تربیتی و سیاسی بود و هست ، پرداختند . تا آنکه در بر پاشنه مراد چرخید و اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی در چند نشست و برخاست به تاسیس بنیادی به همین منظور رای مثبت دادند. اما با گذشت سه سال از آغاز به کار بنیاد که هنوز در تدارک مکان ثابت و مستقل و خلاصی از خانه بدوشی است ، باید پرسید نگاه و مراحم پدرانه ی شورا و یا نهادهای زیر مجموعه آن تا چه حد بر سر این طفل نوپا بوده است . آیا به موجب موادی ار اساسنامه مصوب بنیاد، تاکنون شورا پیگیر دریافت گزارش اقدامات مورد انتظار از این نهاد بوده است ؟
۳-ناگفته پیداست بخشی از بودجه و اعتبارات هرساله ی بنیاد که سیری صعودی هم نداشته است، صرف هزینه های اجاره ی ساختمان و آماده سازی فضا برای انجام کارها و خدمات مشخص می شود. این واقعیت در کنار قلت اعتبارات سالیانه به خوبی در تعداد تولیداتی که مورد حمایت بنیاد قرارگرفته اند و میزان کمک هایی که به آنها شده، متجلی است. البته جوانی و کم تجربه گی بازی سازان کشورمان در زمینه خلق آثار حرفه ای و خوش ساخت و فاصله و شکاف تکنیکی ساخته های ایرانی با محصولات همتایان غربی و شرقی، باعث می شود توقعات ما نیز ّبه همان نسبت در قبال کیفیت آثار، معقول و منطقی باشد. بی تعارف باید واقع گرایانه تر به چیستی و چگونگی طراحی و تولید بازی در کشورمان از جنبه های فنی و هنری بیاندیشیم و سقف انتظارات مان را چندان رفعت نبخشیم.
۴- این نکته را نباید از یاد برد که برای آموزش و تربیت نیرو در این عرصه هر قدر سرمایه گذاری کنیم ، اسراف و تبذیر نشده و ثمرات آن را دیر یا زود خواهیم دید. آیا بنیاد این امکان را داشته است که برای انتقال دانش فنی به کشورمان جز اعزام بازی سازان به نمایشگاه های چند روزه یا دعوت از متخصصان بازی ساز به کشورمان در موسم نمایشگاه ها، اقدامی اساسی تر صورت دهد ؟ بی تردید پاسخ این سوال منفی است چون بضاعت مالی بنیاد، اقتضای توسل به روش هایی چون استفاده از فرصت های مطالعاتی یا بورسیه های تحصیلی و علمی و یا شرکت در کارگاهها و پروژه های تولیدی فراملی را نمی دهد. به هرحال افزایش کیفیت فرآورده های ایرانی در پرتو آموزش و تجربه اندوزی نیروهای مستعد و قرارگیری آنان در کوران پروژه هایی کاملا حرفه ای امری شدنی است. در همین ارتباط فراهم ساختن بستر حضور و بازگشت هر چند موقت ایرانی تبارهایی که در کشورهای توسعه یافته هم اینک در صنعت گیم اشتغال دارند، ازجمله راهکارهای مغتنمی است که می توان به آن فکر کرد.
۵-ورود بی امان بازی های خارجی به کشور و ضرورت بازبینی و رده بندی طیف وسیعی از این بازی ها از یکسو و ساماندهی فعالان بازی که بیشتر در کار ویرایش ، تکثیر و انتشار بازی در بازار کشور هستند از سوی دیگر، طی این سالها فرصت ها و انرژی زیادی را از بنیاد ملی بازی های رایانه ای گرفته است. کمبود نیروی انسانی کارشناس در دوایر حاکمیتی ( وزارت ارشاد) و روابط بروکراتیک حاکم بر چنین محیط هایی سبب شده است که بنیاد یک تنه جور کاستی ها و فقدان ظرفیت های اجرایی لازم در بخش های دولتی را بکشد و به همان میزان در اجرای ماموریت های اصلی خود با تاخیر و درنگ عمل کند. در تدوین کاری کارستان و راهبردی نظیر طرح اسرا توسط بنیاد، جای شک و شبهه نیست و این اقدام علیرغم مهجوریتش در داخل، در منطقه و آن سوی مرزها کاری قابل ستایش لقب گرفته است! در همین جا به همکاران در بنیاد دست مریزاد گفته و به احترامشان ایستاده و کلاه از سر برمی گیریم. همچنین این بنیاد به سفارش دستگاه حاکمیتی، در طول هفته دهها عنوان بازی ارائه شده از سوی شرکت های نشر بازی را بازبینی کرده و با اعلام نظر صریح یاری گر مرجع نظارتی است . ایضا مشارکت این نهاد در مبارزه با شبکه های غیر مجاز، توش و توان زیادی را از بنیاد مصروف چنین کارهایی ( فارغ از اهمیت و ارزشمندی یک یک آنها )می کند. آیا وقت باز کردن این بندها از دست و پای بنیاد و وانهادن آن به امهات کارهایی که از تنها ارگان حامی تولید بازی انتظار میرود، فرا نرسیده است؟
۶- دیدار تاریخی فردا می تواند مطلع و سرآغازی برای تجدید حیات و بازیابی بنیاد و دلالت آن برای پرداختن از سر تامل، به وظایف اصلی و سترگش باشد. به نظرم در این صورت، به درخواست های جماعت شریف و کم توقع بازی ساز پاسخ داده می شود و گلایه های محترمانه بعضی از آنها که در این یادداشت به اجمال ریشه یابی آنها را هدف قرار دادم، برطرف خواهد شد.
اضافه کردن نظر