شام اول
وقتی با فاصله تقریباً یک تا دو روز طرفین منازعه و چالش خانه سینما با رییس سازمان سینمایی دیدار و گفتگوی جداگانه می کنند و پس از جلسه به خبرنگاران می گویند، حس خوبی داریم و به آینده امیدواریم؛ معنی اش آن است که در فضای گفتگوی مفاهمه آمیز می توان رگه هایی از منافع و علائق مشترک را در دل تاریکی های اختلاف و تنش های تمام نشدنی یافت و مدام بر طبل خصومت نکوبید.
در یکی دو سال گذشته شدت شکاف و اختلاف بین سینماگران حتی مانع از آن شد که ضیافت افطار معمول دولت برای سینماگران برپا شود و برای ساعتی هم که شده بر سفره اطعام مشترک کدورت ها از دلها زدوده شود.
بنابود جمعه شب این هفته در ضیافت شام سازمان سینمایی این مهم انجام شود و نسیم خوش مهر و دوستی دوباره وزیدن گیرد. زیرا احتمال میرفت با بازگشایی خانه سینما یکبار دیگر سینماگران علیرغم همه اختلافات بعضاً طبیعی که به جز تعارض منافع، ناشی از ماهیت شغلی و صنفی آنهاست و شاید اصرار بر یکپارچگی آنها هم بیهوده باشد، حداقل نهاد دیرپای صنفی خود را پاس دارند و بصورت نهادینه هم که شده آن را محملی برای حفظ مشترکات خویش بپندارند.
ساعتی از باز شدت قفل درب خانه سینما نگذشته بود که جمعی از فعالان سینمایی تحت عنوان جامعه صنفی تهیه کنندگان دعوت به عمل آمده را پس زدند و با لحنی گزنده چنین داد سخن دادند.
خدا کند دوستان در تصمیماتشان احساسی عمل نکنند و با شکیباییT مجال لازم را به اولیای جدید سینما بدهند.
زمینی تر بیاندیشید
تشکل صنفی مستندسازان کشور به بهانه تغییر دولت با صدور بیانیه ای پیشنهادات بعضاً آرمانجویانه ای را با مسئولان امر در سازمان سینمایی در میان گذارده است. نگاهی به بعضی از بندهای این بیانیه نشانگر آن است که علیرغم دعب و دغدغه واقع گرایانه دوستان فیلمساز هنوز در افکار و اندیشه های آنها نسبت روشنی با واقعیات وجود ندارد و تحقق پاره ای از تمنیات آنها به آرزوهای محال و یا دور از دسترس شباهت دارد. در یکی از بندهای بیانیه اخیر آمده است
"تلویزیون یکی از عوامل تکثیر ساختار نامناسب کنونی سینماست که درآن نهادهای دولتی و عمومی و.. به عنوان سرمایه گذار و مالک اثر در عرصه سینما عمل می کنند. این ساختار موجب سوء استفاده از این نهادها و فساد مالی و کیفی در سینماست. پنهان بودن ارقام بودجه تولید فیلم های مستند، نامعلوم بودن میزان دستمزد تهیه کننده و کارگردان نسبت به کل بودجه و نسبت به یکدیگر، ضایع کردن حقوق مولف، خودداری از مشارکت با بخش خصوصی در سرمایه گذاری تولید فیلم ها تبدیل کارگردان و تهیه کننده به "مزدبگیر" و "کنتراتچی" همه ناشی از ساختار تولیدی تلویزیون است. از مدیریت وزارت ارشاد می خواهیم از راه مذاکره با مدیریت ارشد تلویزیون آنان را به تغییر ساختار تولید تلویزیونی متقاعد کنند و در بلند مدت به راهکاری لازم الاجرا(قانون) در نظام تولید تلویزیونی نیز برسد."
مستندسازان خوب می دانند رابطه و تعامل سینما و تلویزیون به گونه ای نیست که از طریق مذاکره آندو با یکدیگر مراد و منظور آنها حاصل شود. در بهترین حالت مدیران سینمایی می توانند به توصیه و پیشنهاد بسنده کرده و پا را از گلیم خود فراتر نگذارند. مضافاً که اگر در ساز و کارهای موجود در سینمای ایران برای ارتباط با مستندسازان گره های ناگشوده ای وجود دارد، همان بهتر که چنین مسائلی در اولویت قرار گیرد و بازسازی خانه خویش را به آراستن خانه همسایه ترجیح دهیم. تحلیل سایر بندهای بیانیه را که واجد جنبه های مثبتی نیز هستند، به مجال دیگری وامی گذارم.
فیلم کمتر سینمای بدتر
با گذشت حدود شش ماه از سال فقط ۲۶ فیلم سینمایی موفق به اکران عمومی شدند و برای سینمایی که سالانه حداقل ۸۰ فیلم در آن ساخته می شوند، این واقعیت بار دیگر عیان می شود که نسبت درستی بین تولید و عرضه وجود ندارد و منظر ماندن و حتی محروم ماندن از اکران سبب شده است؛ خواب سرمایه نیز به نوعی تبدیل به یکی از عوامل آسیب رسان به اقتصاد سینمای ایران شود. خوشبختانه در نیمه اول سالجاری فیلم های بیشتری در گیشه موفق نشان دادند و به ارقام میلیاردی دست یافتند اما تضمینی نیست که با توجه به داشته های سینمای ایران در نیمه دوم سال، فصل پررونقی را در پیش داشته باشیم. مضافاً که امسال بیش از سال های گذشته سالن های قدیمی مستعد تعطیلی هستند و پایین آمدن آستانه تحمل مالکان سینماها در شرایط رکود تورمی، به این معضل دامن زده است.
سینما با طعم ملی
سینماهای فرانسه در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی وضع بهتری دارند و تماشاگران بیشتری را پذیرا هستند. ضریب اشغال نسبتاً خوب صندلی سینماها در کشورهای توسعه یافته از جمله فرانسه یک روی سکه است و اینکه فیلم های چه کشورهایی در سینماهای اروپا به نمایش درمی آیند، روی دیگر سکه است. به موجب یک گزارش رسمی تازه منتشر شده در هشت ماهه اول سال ۲۰۱۳ فقط ۳/۲۲ درصد مخاطبین در سینماهای فرانسه به تماشای فیلم های وطنی و ساخت کشورشان رفته اند. پر واضح است همانند اغلب کشورهای جهان بیشتر مخاطبین به تماشای محصولات هالیوودی نشسته و معمولاً تولیدات ملی کشورها قدرت هماوردی با آثار امریکایی را به دلیل قدرت اقتصادی و تبلیغاتی کمپانی های سازنده آنها ندارند.
در حالیکه طبق آمار اعلام شده طی مدت یاد شده ۲۱۰ میلیون نفر در فرانسه به سینما رفته اند، می توان برآورد کرد که تماشاگران فیلم های فرانسوی حدود هفت میلون نفر بوده اند که تصادفاً در ایران نیز طی هشت ماه اول سالجاری تقریباً به همین اندازه به سینماها برای تماشای تولیدات ملی خواهند رفت. با این تفاوت که در فرانسه بینندگان منوی متنوعی در اختیار دارند و در اینجا سینما فقط با طعم ملی سرو می شود.!
خاطر نشان می شود؛ سال گذشته قریب به ۱۰ میلیون نفر در ایران به سینما رفتند.
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مناظره قلمی اقایان اسعدیان، محمدی، رییسیان و فرحبخش در روزنامه اعتماد طی دو هفته گذشته نشان داد که اختلافات سینماگران به چه میزان عمق دارد و نیز عموماً دعاوی و منازعات یک دهه اخیر عموماً از قشر شریف تهیه کننده جماعت آب می خورد. به گونه ای که هر یک از طرفین ماجرا با انشعاب و تشکیل صنف ها و انجمن های موازی سعی کرده است تا در بزنگاه یارگیری ها و انتخابات حسابی از خجالت طرف مقابل درآید. به نظرم پیشنهاد معقول ابوالحسن داودی که تجربه سالها حضور در متن مدیریت خانه سینما را داشته است، خواندنی است و می توان احتمال داد که اگر در بر همین پاشنه بچرخد، بروز آتش اختلافات در آینده همواره مشتعل خواهد بود. داودی طی یادداشتی نوشته است:
" ساختار مدیریتی خانه سینما از ابتدای تشکیل تاکنون، نهایتا به مجمع عمومی منتهی میشود که متشکل از دو نماینده برای هر صنف است که تنها یکی از آنها حق انتخابشدن و رایدادن دارد. به معنای دیگر در تمام تصمیمگیریهای کلان از جمله انتخاب هیات مدیره در غالب اوقات آرای اصناف کارگزار که بالغ بر ۱۲صنف هستند(کارگردانان، فیلمبرداران، تدوین گران، چهره پردازان، جلوه های ویژه و..) در مقابل صنف اصلی کارفرما یعنی تهیهکنندگان قرار میگیرد. اگرچه بهنظر میرسد این کثرت آرای اصناف کارگزار، امتیاز مثبتی برای آنها تلقی میشود، اما تجربه نشان داده که تضاد آشکار منافع صنفی این اصناف با تهیهکنندگان، آنها را در موقعیت پارادوکسیکالی قرار داده که بعضا تالی فاسدهای ناشی از نابرابری اندازهها و ناهمگونی قرارگیری اصناف در کنار هم (بر اساس حقوق مشترک) منجر به توسعه فرهنگ لابیگری در شکل غالبا منفی آن و حتی خرید رای و تطمیع (دادن کار) و گاه تهدید (کنارگذاشتن و بایکوت) منتهی میشد."
داودی پیشنهاد می دهد: " اساسنامه کنونی بانی وحدت نخواهد شد و اختلافات حتی اگر به شکل مقطعی هم شعلهاش فروکش کند به شکل آتش زیر خاکستر خواهد ماند و در موقعیتی نهچنداندور خشکو تر سینما را با خود خواهد سوزاند. بنابراین الزام بازتعریف این موقعیت بهخصوص در شرایط کنونی ضروری بهنظر میرسد. پیشنهاد خروج تشکیلات تهیهکنندگی از "خانه سینما" و حضور آنها در موقعیتی موازی با "خانه سینمای کارگزاران" شاید بلافاصله ذهن عدهای را برآشوبد، اما با اندکی حوصله و درک واقعگرایانه شرایط، میتوان اندکاندک طرحی نو در تشکیلات صنفی درانداخت تا در هر زاویهای بدون اجحاف و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بتواند نیاز گروههای مختلف کاری را در سینما برآورده کند."
اضافه کردن نظر