حتماً این مطلب را شنیده اید که اساساً (با لحن بهنام تشکری در ساختمان پزشکان بخوانید) بعضی از افراد خداداد استعداد خراب کردن لطیفه و جوک را دارند.! یعنی بامزه ترین لطیفه ها و موقعیت های خنده دار از زبان این آدمها به مضحکه ای بی مزه و بی نمک تبدیل می شود و لبخندی را هر قدر محو و کم رنگ بر لب و چهره ای نمی نشانند. برای توصیف کیفیت پرداخت داستان هفدهمین فیلم ایرانی سال که مدتی پیش در شبکه نمایش خانگی توزیع شد، مقدمه ای که گفته شد، به قدر کافی گویا و رساست.
فیلم "رژیم طلایی" از آن دسته فیلم هایی است که موضوعش به نوعی در فیلمی که ساخته شده، تلف و به هدر رفته است. موضوعی که فی نفسه جذاب است بصورت خام و در موقعیت های تکراری آنقدر لوث شده که بیننده در می ماند که چرا فیلم تمام نمی شود و فیلمساز به عمد قصد کش دادن آن را دارد. "رژیم طلایی" که اتفاقاً از بازیگران خوبی هم بهره مند است، به گونه نازل شده است که نقطه قوتی در کارنامه کسانی مثل مهدی هاشمی، امین حیایی و مریلا زارعی هم به حساب نمی آید.
توقع از شرکت فیلمسازی حاج حسین فرحبخش و رفیق گرمابه و گلستان او –علیخانی- برای ساخت اثری متفاوت شاید بیجا باشد و سرعت مثال زدنی این شرکت در تولید، اکران و عرضه نسخه ویدیویی ساخته هایش معمولاً ً کمتر مجالی را برای بحث های جدی فراهم می کند. رویه حاکم بر پویا فیلم و شتابزدگی در بازگشت سرمایه و سود تضمین شده آن، به قدر کافی مبین کیفیت فیلم های تولید شده بوده و از قرار تیم سازنده معطل بازخورد فیلم هایش در محیط های فرهنگی و رسانه ای نیست.
"رژیم طلایی" با تمهیدات منطقی تر در مسیر تصمیم شخصیت ها و رفتارهایی که از آنها سر می زند، می توانست مستعد فیلمی خوب و مفرح باشد اما پرش های داستانی و بازی های اغراق شده و نچسب بازیگرانش و فقدان داستانک هایی که به تقویت فضای کلی داستان اصلی بیانجامد، در مجموع به تولید فیلمی ضعیف منجر شده است.
اضافه کردن نظر