دقت کردهاید تیم نویسنده و کارگردان سریال پرمخاطب «زیرخاکی» چگونه از بازآفرینی صحنهها و موقعیتهایی که از فرط تکرار شعاری و کلیشهای شدهاند، شانه خالی کردهاند
روشنتر حرف میزنم تا معلوم شود ارزش این «زیرخاکی» در چیه؟
پژمان جمشیدی میتوانست در زندان هم بند انقلابیون مسلمان باشد و تحت تاثیر آموزشهای آنها قرار گیرد و به درک تازهای از آداب مسلمانی غیرسنتی و انقلابیگری برسد اما در سریال فریبرز به عکس، با مارکسیستها هم سلول میشود تا برای اولین بار چهره بی روتوش مبارزان چپ نشان داده شود و طیف خاکستری بینندگان تلویزیون مطمئن شود که در بر پاشنه قبلی نخواهد چرخید و روایت همانند گذشت دربست در اختیار سوپر انقلابیون مسلمان نیست
شاهدی برای عرضم اینکه گروهی از انقلابیون مسلمان که در کار تکثیر اعلامیه و نوار هستند و اتفاقا در همسایگی فریبرز و خانواده اش زندگی میکنند، تا اینجای کار در حاشیه قرارداده شدهاند و با اینکه باعث دردسر برای فریبرز شدهاند هیچ ارتباطی با خانواده او نمیگیرند
هوشمندی تیم سازنده از این حیث قابل تحسین است و باید خوشحال بود که حوادث تاریخی بهانه و بستری هستند تا قصهای کمیک و موقعیتهایی پرهیجان و روایتی سرشار از تعلیق و انتظار برای مخاطب خسته و عصبی این سالهای تلویزیون رقم خورد
و بیننده فارغ از سنگینی و آوار گرانی، بیکاری، تحریم و انزوای کشور
خوش باشد و دمی به شادمانی گذراند.
روزانه های سینمایی را در تلگرام دنبال کنید: http://t.me/cinemadailyir
اضافه کردن نظر